حجت الاسلام نیشابوری: آدمی که صاحب ایمان است مثل کوه محکم است
جلسۀ هفتگی هیئت عشاق العباس علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام نیشابوری و مداحی حاج روح الله بهمنی برگزار شد.
وارث: جلسۀ هفتگی هیئت عشاق العباس علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام نیشابوری و مداحی حاج روح الله بهمنی برگزار شد.
در ادامۀ خبر متن سخنان حجت الاسلام نیشابوری را می خوانید:

بسیاری از اوقات انسان با خودش فکر می کند و گاهی اوقات حسرت می خورد که ای کاش می شد فرشته خو و ملائکه صفت می شد. در مثالها، ضرب المثلها، و در داستانها وقتی بخواهند کسی را خوب توصیف کنند، او را به فرشتگان وصل میکنند در حالی که فرشتگان عاشق انسان کامل هستند، و آرزوی زیارت حضرات معصومین را دارند. از یک طرف ما دوست داریم ملک و فرشته باشیم و از یک طرف فرشته دوست دارد زائر و خادم انسان کامل باشد. یک دقتی اینجا لازم است، چه انسانی قدر و منزلت خود را میشناسد و چه کسی منزلت خود را می شناسد؟ امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: "رَحِمَ اللهُ امرئ عرِفَ قدْرَه" خدا رحمت کند کسی را که قدر و اندازه خویش را بشناسد. "قدر" یعنی مقدار و ظرفیت، گنجایش، پیمانه، حد، سرمایه، عطایا، فیوضات و نعمات حضرت حق را بشناسیم. چه چیزهایی داریم؟ منزلت داریم باید اینها را بشناسیم.
در قران آمده: إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا * 1ما امانت [الهى و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند و[لى] انسان آن را برداشت راستى او ستمگرى نادان بود.
کوهها قرص و محکم سر جای خود هستند. سماوات مظهر استمرار و وسعت هستند. امانت حضرت حق بر آنها جلوه گری کرده است. از کوه و آسمانها سوال شده است، ممکن است شبهه پیش آید که سماوات و جبال ناطق نیستند. پرسش این است که چه کسی گفته اینها ناطق و سخنگو نیستند؟ چه دلیلی روشن تراز اینکه همان کسی که جبال و سماوات را خلق کرده، تصریح کرده که می توانند سخن بگوید. در قران آمده: "إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ "2
هیچ شیئی ای در این عالم نیست الا اینکه سخن بگوید. سخن خوبی هم می گوید. به هر شیئی در عالم روبه رو شدیم حواسمان باشد. نگوییم چوب است دیگر، یعنی بی اهمیت نیست، مخلوق خداست و بی حکمت آفریده نشده است. هنر آن است که در سختی، ضیق و تحریم و... انسان تکلیفش را انجام دهد. آن روزی که امام خمینی در خفقان و فشار سخنرانی کردند، خیلی مهم بود. در شرایط سخت نباید کار را روی زمین گذاشت. شاید نشود آنجور که انسان دلش میخواهد کار را انجام دهد، اما تا جایی که در توانش است باید انجام دهد.
خدا از انسان به اندازۀ وُسع و توانایی اش عمل می خواهد، برای خدا که کاری ندارد در یک چشم به هم زدنی همه را آنگونه که میخواهد به صف کند اما خدا به انسان اختیار داده است، خداوند ارده کرده است تغیرات را از ناحیۀ خیرالمخلوقین و اشرف المخلوقین یعنی انسان رقم بزند "إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم ۗ وَإِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَومٍ سوءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَما لَهُم مِن دونِهِ مِن والٍ" خدای متعال اراده کرده است که تغیری صورت نمی گیرد تا اینکه خودمان بخواهیم. وقتی تک تک افراد اینگونه فکر کنند تبدیل می شود به یک نهضت. ولی اگر من موکول کنم به کس دیگری، آنکس هم موکول کند به فرد دیگری تسلسل ایجاد می شود به قول فلاسفه دور باطل می شود. اگر امام حسین علیه السلام هم می خواست مشروط کند هیچ وقت قیامی به نام عاشورا رقم نمی خورد. اگر اینگونه بشود فاتحۀ اسلام خوانده است. هرکسی مرهون عمل خودش است و هرکسی شروع کننده باشد دل و جرأت بیشتری دارد و ایمان محکمتری دارند " السابقون السابقون اولئک المقربون" آنهایی که شروع کننده باشند پیش خدا عزیز تر هستند.
در شرایط سخت خداوند به انسان نیروهای پنهان در روان و جان و توانایی انسان قرار می دهد. الان شرایط سوریه و عراق شرایط سختی است، هرچقدر سخت باشد از ایمان محکمتر نیست! ایمان استحکامش بیشتر است، آدمی که صاحب ایمان است مثل کوه محکم است.
پیامبر صلوات الله علیه تکیه به تنۀ درخت خرما داد و تبلیغ خود را شروع کرد تا بعد از مدتی کسی پیدا شد و یک منبر ساده برای ایشان آورد و گفت یا رسول الله اگر شما بایستید سخنرانی کنید و ما بنشینیم موذب می شویم، شما پیغمبر ما هستی و خاتم الانبیا و سرور ما هستید. پیغمبر صلوات الله علیه از آن روز به بعد روی منبر نشستند. تا روی منبر نشستند و سخنرانی کردند صدای گریه از مسجد بلند شد. همه به هم نگاه کردند و دیدند کسی از افراد مسجد گریه نمی کند. ستون حنانه از هجر رسول خدا صلوات الله علیه گریه می کرد. گریه می کرد از اینکه حضرت تا دیروز به او تکیه میداد و الان ناراحت است که چرا پیغمبر روی منبر نشسته است. به این دلیل می گویم از کنار اشیاء به راحتی نگذریم.
پیغمبر اسلام صلوات الله علیه شروع کردند به سخن گفتن با یک تنۀ درخت. اشیاء پیغمبر شناس، خدا شناس هستند و شکر خدا را به جا می آورند. برای اینکه مسلمانان نکته برایشان روشن شود فرمودند چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد که از فرا شما گریه می کنم...
وصال و فراق قبض و بسط در فضای معاشقه و دلدادگی هستند. یعنی به همان میزان که وصال برای عاشق لازم است و شعف می آورد، فراق هم قدمی است در مراحل سیر و سلوک.
مکتب اهل بیت علیهم السلام و مکتب تشیع به صورت عام مکتب حبّ و مودت است. به همین دلیل می گوییم ما چیزی به غیر از مودت نمی خواهیم. رابطه بین امام و ماموم و ولی و پیروان به همین شکل است، اصلا ولایت همین معنا را دارد. امام که نمی تواند با عتاب و تندی کسی را به کربلا بیاورد، کسانی که در کربلا بودند همگی دلدادۀ امام حسین علیه السلام بودند. اگر انسان با دلش با امام حسین علیه السلام ارتباط برقرار کرد زمین و زمان بخواهند او را از هیئت امام بیرون ببرند نمی توانند.
پی نوشت:
1- سوره احزاب آیه 72
2- سوره اسرا آیه 44