حجت الاسلام علی پناه: هر کس هر آنچه که از دین یادگرفته است عمل کند

همۀ ما وظایف خود را میشناسیم و ادعایمان هم میشود، اما خیلی وقتها به آنها عمل نمی کنیم. تمام مشکلات هم همین است، تمام گرفتاریها و مشکلات ما ریشه در همین مطلب دارد که خیلی وقتها می دانیم ولی عمل نمی کنیم. پیامبر اکرم صل لله عیله وآله فرمود :مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَّثَهُ اللَهُ عِلْمَ مَا لَمْ يَعْلَمْ1 هر كس عمل كند به دانسته هاي خود، خداوند علم به آنچه را كه نميداند به او عنايت خواهد فرمود.یعنی مثل همین امشب که از منبر چیزی یاد گرفت به همان عمل کند و در زندگی اجرا کند. اگر کسی التزام عملی به دانسته های دینی خودش پیدا بکند اتفاق خوب برایش می افتد و آن این است:
عِلْمَ مَا لَمْ يَعْلَمْ آن چیزهایی را هم که نمی داند خدا به او یاد می دهد.
خدا می شود استاد و مربی او و مصداق این بیت شعر:
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
خیلی از بزرگان که با عظمت و با عنوان ولی خدا از آنها یاد می شود کسانی بودند که ظاهرا استاد ندیده بودند. در مدرسه حضور پیدا نکرده بودند وظاهرا بی سواد بودند. امثال شیخ رجبعلی خیاط ها و مرشدچلویی ها و کربلایی کاظم ساروقی ها استاد ندیده بودند. و سواد نداشتند، اما با وعدۀ پیامبر اکرم صل الله علیه وآله به غمزه مسئله آموز صد مدرس شدند. چرا؟ چون به هر آنچه از دین یاد گرفته بودندعمل کردند. خدا کسری هایشان راتامین کرد. از ما خواسته نشده لزوما مجتهد شویم یا به تمام ابعاد دین خدا تسلط پیدا کنیم، اما یک چیز را از ما خواسته اند وفرموده اند: اطلاعات دینی شما محدود است حرفی نیست ولی به همان عمل کنید. اگر به آنها عمل کنیم خدا کسری ها را جبران می کند و هر آنچه نمی دانیم را خدا خودش یاد میدهد.تنها راه رسیدن به کمال، درس خواندن و استاد دیدن نیست البته، اگر کسی درس بخواند و فاضل شود و در مسیر سلوک الی الله قرار بگیرد قطعا خیلی بیشتر پیشرفت می کند.
قرآن راهی را به ما نشان داده ومی فرماید:
وَ اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ الله2
اگر در حدخودتان تقوا پیشه کنید، اگر به دانسته های دینی خودتان التزام عملی پیدا کنید و هرچه از دین یادگرفتید در زندگی تان پیاده کنید خدا خودش مربی و استاد بنده اش می شود و علوم یک روزه را در وجود بنده قرار می دهد که در هیچ مدرسه ای پیدا نمی شود و انسان به حالتی میرسد که استاد دیده و مکتب رفته به حالش غبطه می خورند.
کربلایی کاظم ساروقی رعیتی بود که برای شخص پولداری گندم کاری میکرد که حتی از نوشتن نامش هم عاجز بود. یک مسئله شرعی آموخت و به آن عمل کرد وبه غمزه مسئله آموز صد مدرس شد. ماعلم زیاد داریم ولی چون به آن عمل نمی کنیم همین علم می شود حجاب اکبر و مثل باری از این طرف به آنطرف می کشیم اما به تعبیر روایات عالم بی عمل مثل زنبور بی عسل است.
در رفع حُجُب کوش نه در جمع کُتب3
اگر به دنبال علم اندوزی و کتاب خواندن و فضل به تنهایی باشیم و اهل عمل به دانسته های دینی خود نباشیم روز به روز بدبخت تر می شویم. خیلی از انسانها تمام مسائل دینی را بلد هستند ولی به آن عمل نمی کنند. کربلایی کاظم ساروقی یک مساله یاد گرفت و به آن عمل کرد و به مقام بالایی رسید و آن مسئله این بود که اگر زکات به مالی تعلق گرفت آن مال قابل تصرف نیست. ایشان میدانست اربابش زکات نمی دهد و به اربابش گفت: گندم از چیزهایی است که به آن زکات تعلق میگیرد ولی اربابش راضی به پرداخت نشد و کربلایی سه بار پیش او رفت و او نپذیرفت و گفت چون اهل پرداخت زکات نیستی من اینجا کار نمی کنم.
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند4
انسان بایدبه خاطر خدا چشمش را به منافعش ببندد و آنوقت خواهد دید که جای دیگر در رحمت باز می شود. خدا غیرتمند است و اجازه نمیدهد انسان در مانده بماند.
ارباب کربلایی ساروقی به او گفت: به کارت برگرد و به کارهای من کاری نداشته باش و حقوت را زیاد میکنم. کربلایی گفت: من مال حرام نمی خواهم و با دلی شکسته به امامزاده ساروق رفت و در آنجا نوری دیدند و خود را در محضر حضرت بقیه الله اعظم دیدند. آقا دست راست خود را به سمت کربلایی برد و پنجه دستش را به سینه او چسباند و کربلایی احساس کرد با این کار تمام قرآن را درسینه خود احساس کرد.
اولین کسی که این مرد را کشف کرد سیدمجتبی نواب صفوی بود که در قم ایشان را کشف می کردند. ایشان پی بردند کربلایی ساروقی نور قرآن را میبینند.
راههای زیادی برای ما باز است و ما از آن صرف نظر می کنیم و به چه جاهایی می توانیم برسیم و نمی رسیم.
وقتی راوی از امام سجاد تقاظای معجزه میکند امام می فرماید: و قبل ؟یعنی آمدی بشنوی و بروی یا می خواهی در زندگیت پیاده کنی؟
به امام زین العابدین عرض شد: آقا جان قول میدهم هر موعظه ای از شما بشنوم در زندگی ام پیاده کنم. آقا شش موعظه فرمودند کهبه نظر میرسد موعظه آخر از بقیه مهم تر استو قبل از موعظه ششم ادات تنبیه را به کاربرد وفرمود: اعلم.
این را بدان که هرجا بروی در محضر خدا هستی و خدا تو را میبیند و نمی توانی خود را پنهان کنی. آیت الله بروجردی فرمودند: اگر از کل آیات قران این یک آیه را قبول کنیم بس است. باور داشتن آن مهم است نه قبول آن. یوم الحساب را قبول داریم آیا باور هم داریم؟
چوب حراج به لحظات قیمتی عمرمی زنیم که انگار قرار است همیشه اینجا بمانیم. چون هنوز مرگ را باور نکرده ایم. مرحوم آیت الله گلپایگانی بعد از نماز میت برای امام در بستر افتادند. فرزندشان پرسیدند: چراحالتان اینگونه شد؟ ایشان فرمودند: وقتی بدن امام را با آن همه عظمت اینطور بی حرکت دیدم حالم دگرگون شد. ماهنوز قیامت و بهشت و مرگ را باور نکرده ایم. امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند الناس شی اقله من الیقین. هیچ چیز کمتر از یقین بین مردم تقسیم نشده.
چطور می شود این باور را در خود ایجادکرد؟برای باورمند شدن باید به هر آنچه از دین یاد گرفتیم عمل کنیم حتی اگر کم باشد.
اگر به همین نکات کم که بلد هستیم زیاد عمل کنیم باورمند می شویم
قرآن میفرماید هفت دوربین از زندگی انسان فیلم میگیرد. آیا میدانیم و حواسمان هست؟ یکی از آنها زمین است.
يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا5 زمین در آن روز خبرهای خود را بازگو می کند.
رسول ترک وقتی توبه کرد یگرحسینی شد. اگر در مجلس خدایی هستی در مجلس گناه نباش. زندگی خود را به امام حسین علیه السلام گره بزنیم وتسری بدهیم.
در همه جا با امام حسین باشیم و از ایشان کمک بخواهیم.
«1.بحار الانوار» ج 68، ص 363؛ «الفصـول المختارة» ج 1، ص 68؛ «إحيآء العلوم» ج 1، ص 63، از طبع دارالكتب العربيّةـ مصر.
2.سوره مبارکه الأنفال آیه29
3.اخلاق وعرفان /امام خمینی (ره)
4.غزلیا ت حافظ شماره 187
5.سوره زلزال آیه 4