تفسیر«ما رأيتُ الاّ جميلاً» در کلام حضرت زینب(س)
زينب كبري سلام الله عليها هر "قضايي" كه مشاهده مي كند، آن را تبلور خواست و اراده الهی، لطف و محبت خداوند، و زيبايي و خير سرازير شده از جانب او نسبت به خود و اهل بيت خويش می بیند.
وارث: نخست بیاید توجه داشته باشیم که حضرت زينب (سلام الله علیها) اين جمله را در مجلس يزيد در شام فرمودند، زماني كه يزيد در مجلسي عمومي، رو به حضرت زينب (سلام الله علیها) نمود، و در حالتي كه مست غرور بود، گفت: خدا را شكر كه شما را خوار نمود! بعد از حضرت زينب (سلام الله علیها) سؤال كرد: كار خدا را با برادر و اهل بيت را چگونه يافتي؟ يزيد قصد داشت همه جنايات خويش را با نسبت دادن به خواست خدا صحيح جلوه داده و كارهاي خود را بر اساس حق توجيه نمايد! زينب كبري (سلام الله علیها) در جواب فرمود: «ما رأيتُ الاّ جميلاً...؛ هيچ چيز جز زيبايي نديدم. اينان (امام حسين و يارانش) گروهي بودند، كه خداوند شهادت را براي آنان مقرّر نمود و در قيامت خداوند بين تو و آنها قضاوت مينمايد».
در واقع حضرت زينب(س) در اين كلام كوتاه به معارف عظيمي اشاره نموده اند، كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
اوّلاً: انسان مؤمن و موحّد، همه امور را به اراده الهي ميداند و قائل است، كه در عالم هستي، هيچ چيز بدون اراده الهي واقع نميشود، كه توحيد افعالي ناميده ميشود، پس آنچه واقع شود، يقيناً خداوند اراده نموده است و هر چه واقع نشود، خداوند نخواسته است. انسان موحّد چون مييابد، كه بر اساس مصلحت خداوند، اين واقعه به وقوع پيوسته و حكمت خدا بر آن تعلّق گرفته، در هر لحظه و هر كاري به رضاي او راضي است و آن حادثه را كه خداوند پسنديده است، زيبا مييابد؛ هر چند آن حادثه به شهادت رسيدن برادران و فرزندان باشد.
گر به اقليم عشق رو آري
همه آفاق گلستان بيني
اين اوج عرفان و عشق الهي است كه:
من از درمان و درد و صل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
قرآن در اين مورد خطاب به پيامبر اسلام(ص) مي فرمايد: «شما جز آن نميخواهيد، كه خدا خواسته باشد؛ زيرا خدا دانا و حكيم است».
آري خداوند دانا و حكيم، هماره بر اساس حكمت و مصلحت حوادث جهان را ترتيب ميدهد.
ثانياً: اين بزرگواران همواره حيات خويش را در راه دين فدا نموده اند. امام حسين(ع) براي حفظ دين جدّش رسول خدا(ص) قيام نمود و به شهادت رسيد. چه زيبايي از اين بالاتر كه شيرزني در راه تحقق اهداف امام خويش، هر گونه سختي را بر خود هموار نمايد، و در مقابل هر سختي، همچون كوهي، استوار ايستادگي نمايد؟!
اين جا است، كه براي رسيدن به هدف، انسان هر گونه سختي را بر خويش هموار مي نمايد و سختي ها برايش شيرين ميشود.
ثالثاً: علاوه بر مسائل گذشته يزيد قصد داشت، اعمال زشت خود را به اراده الهي نسبت داده و كار خود را صحيح جلوه دهد. حضرت زينب(س) در جواب فرمودند: "اراده خداوند بر شهادت اين بزرگان تعلّق گرفته است، اما بدان كه در قيامت، سزاي اعمال خويش را خواهي ديد"، چرا كه يزيد با اختيار خويش اين همه ستم به اهل بيت نمود.
از چهار منظر می توان به اين پرسش پاسخ داد:
1- حضرت زينب سلام الله عليها با نگاه ملكوتي حادثه عاشورا را با همه ابعادش از "الطاف خفيّة" الهي مي ديد.
نگاه ها و معرفت ها دو گونه اند:
أ) نگاه مُلكي و ظاهري؛ هر انسان انديشور و تلاشگر مي تواند، اين گونه معرفت را از مسير مشخص علمي و به كمك ابزارهاي متناسب آن به دست آورد. معرفت كسبي وابسته به "بَصَر" (چشم ظاهر بين) و محدود به زمان است.
ب) نگاه ملكوتي و باطني؛ در اين نگاه، حقيقت و باطن اشيا را با چشم بصيرت (نه بَصَر) و به وسيله روح ملكوتي مي بيند و جايگاه "ربطي و قرب و بُعد" آن ها را از خاستگاه آفرينش و فيض هستي "شهود" مي كند.
نگاه "ملكوتي" معرفتي است "افاض" (خدادادي) كه از ذات الوهيت، در مقام ربوبيت جهان، و بر اساس "حكمت" بالغهاش به هر كسي بخواهد و شايستگي داشته باشد، افاضه مي شود.
حضرت زينب كبري سلام الله عليها نگاهش به هستي و حوادث نگه "ملكوتي و باطني و افاض" بود، يعني خورشيد "فياض هستي" مستقيماً بر سرزمين وسيع قلب او درخشيده، روح سترگ او را با دست نوازشگر خويش مورد ملاطفت و محبت قرار داده بود، از اين رو حضرت حادثه عاشورا را با اين نگاه از "الطاف خفيّه" حق تعالي و "سعادت" و "مغفرت" مي دانست.
2- تجلّي جمال حق تعالي در ضمير پاك حضرت زينب كبري سلام الله عليها آن چنان درخشيده و او را به مقامي از "معرفت" و "عشق" به حق تعالي نايل كرده بود كه در عالم مُلك و ملكوت، ظاهر و باطن، هستي و حوادث، جز جلوه جمال و جميل و زيباي حضرت باري تعالي چيزي را مشاهده نمي كرد، بلكه از ديد او چيزي غير از آن نبود و وجود نداشت تا ببيند.
تبيين موضوع: كسي كه به مقام "عرفان حقيقي" و مقام "معرفت به حق تعالي" رسيده باشد، نيز مقام "وصال" و "عشق" را درك كرده باشد،معشوق حقيقياش ذات حضرت حق است. و همه آفرينش را آيينه و جلوه جمال "او" مي بيند و براي غير معشوقش، وجود حقيقي استقلالي قائل نيست.
از اين رو هر "قضايي" را كه در "تقدير خويش مشاهده مي كند، آن را تبلور اراده و خواست معشوق مي يابد. چون معشوق او (خداوند) را "خير مطلق" مي داند، معتقد است از "او" جز "خير و خوبي، زيبايي و كمال" براي بندة عاشقش سرازير نمي شود.
حضرت زينب كبري سلام الله عليها، صاحب "علم افاضي" است و به واسطه افاضه فيض كه از "ذات حق تعالي" به او شده، به مقام "معرفت به حق تعالي" و "عشق" و"وصال" نايل گشته است. به همين دليل امام سجاد عليه السلام به او خطاب مي كند: "عمّتي بحمد الله انتِ عالمةٌ غير معلّمة و فهيمةٌ غير مفهّمة؛ بحمد الله تو عالمِي هستي درس نخوانده و فهيمي هستي دانش نياموخته". آن عرفان وعشق بود كه همچون جدش رسول الله(ص) و پدرش اميرالمؤمنين(ع) اعلان مي كند: به خدا سوگند! از هيچ كسي جز خدا نمي ترسم.
3- حضرت زينب(ع) مؤمن واقعي بود. يكي از صفات مؤمنان، رضا به قضاي الهي است حضرت به مقام رضا رسيده بود، از اين رو فرمودند: جز زيبايي نديدم. در اين صورت هرچه از دوست رسد نيكوست.
يكي درد و يكي درمان پسند و يكي وصل و يكي هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل وهجران پسندم آن چه را جانان پسندد
مقام رضا درجهاي بالاتر از صبر است. انسان در پرتو خصلت رضا و تسليم در برابر مقدرات تلخ، به درجهاي مي رسد كه نيشها را نوش احساس مي كند،بر اين اساس وقتي امام علي(ع) از رسول اكرم(ص) پرسيد: چرا به مقام شهادت نايل نشدهام، حضرت فرمود: چنين خواهد شد، ولي صبر تو چگونه خواهد بود؟ امام علي(ع) عرض كرد چنين موردي از موارد صبر نيست، بلكه از موارد بشارت است.
4- امام حسين(ع) براي حفظ دين جدش قيام كرد و به شهادت رسيد. چه زيبايي از اين بالاتر كه شيرزني در راه تحقق اهداف امام خويش، هرگونه سختي را بر خويش هموار نمايد!
در واقع حضرت زينب(س) در اين كلام كوتاه به معارف عظيمي اشاره نموده اند، كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
اوّلاً: انسان مؤمن و موحّد، همه امور را به اراده الهي ميداند و قائل است، كه در عالم هستي، هيچ چيز بدون اراده الهي واقع نميشود، كه توحيد افعالي ناميده ميشود، پس آنچه واقع شود، يقيناً خداوند اراده نموده است و هر چه واقع نشود، خداوند نخواسته است. انسان موحّد چون مييابد، كه بر اساس مصلحت خداوند، اين واقعه به وقوع پيوسته و حكمت خدا بر آن تعلّق گرفته، در هر لحظه و هر كاري به رضاي او راضي است و آن حادثه را كه خداوند پسنديده است، زيبا مييابد؛ هر چند آن حادثه به شهادت رسيدن برادران و فرزندان باشد.
گر به اقليم عشق رو آري
همه آفاق گلستان بيني
اين اوج عرفان و عشق الهي است كه:
من از درمان و درد و صل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
قرآن در اين مورد خطاب به پيامبر اسلام(ص) مي فرمايد: «شما جز آن نميخواهيد، كه خدا خواسته باشد؛ زيرا خدا دانا و حكيم است».
آري خداوند دانا و حكيم، هماره بر اساس حكمت و مصلحت حوادث جهان را ترتيب ميدهد.
ثانياً: اين بزرگواران همواره حيات خويش را در راه دين فدا نموده اند. امام حسين(ع) براي حفظ دين جدّش رسول خدا(ص) قيام نمود و به شهادت رسيد. چه زيبايي از اين بالاتر كه شيرزني در راه تحقق اهداف امام خويش، هر گونه سختي را بر خود هموار نمايد، و در مقابل هر سختي، همچون كوهي، استوار ايستادگي نمايد؟!
اين جا است، كه براي رسيدن به هدف، انسان هر گونه سختي را بر خويش هموار مي نمايد و سختي ها برايش شيرين ميشود.
ثالثاً: علاوه بر مسائل گذشته يزيد قصد داشت، اعمال زشت خود را به اراده الهي نسبت داده و كار خود را صحيح جلوه دهد. حضرت زينب(س) در جواب فرمودند: "اراده خداوند بر شهادت اين بزرگان تعلّق گرفته است، اما بدان كه در قيامت، سزاي اعمال خويش را خواهي ديد"، چرا كه يزيد با اختيار خويش اين همه ستم به اهل بيت نمود.
از چهار منظر می توان به اين پرسش پاسخ داد:
1- حضرت زينب سلام الله عليها با نگاه ملكوتي حادثه عاشورا را با همه ابعادش از "الطاف خفيّة" الهي مي ديد.
نگاه ها و معرفت ها دو گونه اند:
أ) نگاه مُلكي و ظاهري؛ هر انسان انديشور و تلاشگر مي تواند، اين گونه معرفت را از مسير مشخص علمي و به كمك ابزارهاي متناسب آن به دست آورد. معرفت كسبي وابسته به "بَصَر" (چشم ظاهر بين) و محدود به زمان است.
ب) نگاه ملكوتي و باطني؛ در اين نگاه، حقيقت و باطن اشيا را با چشم بصيرت (نه بَصَر) و به وسيله روح ملكوتي مي بيند و جايگاه "ربطي و قرب و بُعد" آن ها را از خاستگاه آفرينش و فيض هستي "شهود" مي كند.
نگاه "ملكوتي" معرفتي است "افاض" (خدادادي) كه از ذات الوهيت، در مقام ربوبيت جهان، و بر اساس "حكمت" بالغهاش به هر كسي بخواهد و شايستگي داشته باشد، افاضه مي شود.
حضرت زينب كبري سلام الله عليها نگاهش به هستي و حوادث نگه "ملكوتي و باطني و افاض" بود، يعني خورشيد "فياض هستي" مستقيماً بر سرزمين وسيع قلب او درخشيده، روح سترگ او را با دست نوازشگر خويش مورد ملاطفت و محبت قرار داده بود، از اين رو حضرت حادثه عاشورا را با اين نگاه از "الطاف خفيّه" حق تعالي و "سعادت" و "مغفرت" مي دانست.
2- تجلّي جمال حق تعالي در ضمير پاك حضرت زينب كبري سلام الله عليها آن چنان درخشيده و او را به مقامي از "معرفت" و "عشق" به حق تعالي نايل كرده بود كه در عالم مُلك و ملكوت، ظاهر و باطن، هستي و حوادث، جز جلوه جمال و جميل و زيباي حضرت باري تعالي چيزي را مشاهده نمي كرد، بلكه از ديد او چيزي غير از آن نبود و وجود نداشت تا ببيند.
تبيين موضوع: كسي كه به مقام "عرفان حقيقي" و مقام "معرفت به حق تعالي" رسيده باشد، نيز مقام "وصال" و "عشق" را درك كرده باشد،معشوق حقيقياش ذات حضرت حق است. و همه آفرينش را آيينه و جلوه جمال "او" مي بيند و براي غير معشوقش، وجود حقيقي استقلالي قائل نيست.
از اين رو هر "قضايي" را كه در "تقدير خويش مشاهده مي كند، آن را تبلور اراده و خواست معشوق مي يابد. چون معشوق او (خداوند) را "خير مطلق" مي داند، معتقد است از "او" جز "خير و خوبي، زيبايي و كمال" براي بندة عاشقش سرازير نمي شود.
حضرت زينب كبري سلام الله عليها، صاحب "علم افاضي" است و به واسطه افاضه فيض كه از "ذات حق تعالي" به او شده، به مقام "معرفت به حق تعالي" و "عشق" و"وصال" نايل گشته است. به همين دليل امام سجاد عليه السلام به او خطاب مي كند: "عمّتي بحمد الله انتِ عالمةٌ غير معلّمة و فهيمةٌ غير مفهّمة؛ بحمد الله تو عالمِي هستي درس نخوانده و فهيمي هستي دانش نياموخته". آن عرفان وعشق بود كه همچون جدش رسول الله(ص) و پدرش اميرالمؤمنين(ع) اعلان مي كند: به خدا سوگند! از هيچ كسي جز خدا نمي ترسم.
3- حضرت زينب(ع) مؤمن واقعي بود. يكي از صفات مؤمنان، رضا به قضاي الهي است حضرت به مقام رضا رسيده بود، از اين رو فرمودند: جز زيبايي نديدم. در اين صورت هرچه از دوست رسد نيكوست.
يكي درد و يكي درمان پسند و يكي وصل و يكي هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل وهجران پسندم آن چه را جانان پسندد
مقام رضا درجهاي بالاتر از صبر است. انسان در پرتو خصلت رضا و تسليم در برابر مقدرات تلخ، به درجهاي مي رسد كه نيشها را نوش احساس مي كند،بر اين اساس وقتي امام علي(ع) از رسول اكرم(ص) پرسيد: چرا به مقام شهادت نايل نشدهام، حضرت فرمود: چنين خواهد شد، ولي صبر تو چگونه خواهد بود؟ امام علي(ع) عرض كرد چنين موردي از موارد صبر نيست، بلكه از موارد بشارت است.
4- امام حسين(ع) براي حفظ دين جدش قيام كرد و به شهادت رسيد. چه زيبايي از اين بالاتر كه شيرزني در راه تحقق اهداف امام خويش، هرگونه سختي را بر خويش هموار نمايد!