یس و فاطمه(س) هر دو شفیع بهشت
وارث: در فرهنگ و منابع روایی، سوره یس از جایگاه ممتاز و والایی برخوردار است. آثار و برکاتی که برای این سوره مکی[1] ذکر شده، هر انسان شیدا و بی قرار خوشبختی را با این آیات انسان ساز و الهی همراه و همسو می کند. در فضیلت سوره مبارکه یس، همین بس که در روایتی ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام) این چنین نقل کند: «هر كس در روز پیش از آنكه شام كند، بخواند آن را، حفظ شدگان و روزى داده شدگان باشد تا شب و هر كس در شب بخواند پیش از آنكه بخوابد، خدا بر او هزار فرشته مأمور كند تا او را از هر شیطان پلید و از هر آفتى حفظ نماید، و اگر در خوابش بمیرد، خدا او را در بهشت داخل كند.»[2] در این روایت شریف بهرهمندی از آیات سوره یس، عامل بهشتی شدن معرفی شده است. از طرفی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از چنان قداست و منزلتی نزد خدای متعال برخوردار است که به شیعیان و محبان او نوید بهشت و خوشبختی داده شده است.
در روایتی نقل شده است که رسول خدا «صلی الله علیه و اله» فرمودند: چون روز قیامت شود، دخترم فاطمه بر ناقه ای از ناقه هاى بهشت به محشر رو كند .... جبرئیل مهار آن ناقه را گرفته و به بانك بلند فریاد كشد، دیده بر هم نهید تا فاطمه دختر محمد بگذرد، نیست در آن روز پیغمبر و رسول و نه صدیق و شهیدى جز آنكه همه دیده بر هم نهند تا فاطمه بگذرد و خود را برابر عرش پروردگارش جل جلاله رساند،[3] به ناگاه پاسخى از طرف خداى جل جلاله در رسد كه اى حبیبم و زاده حبیبم، از من بخواه تا عطا شوى و شفاعت كن تا پذیرفته شود، به عزت و جلالم سوگند كه ستم ستمگر را كیفر دهم، می گوید معبودم سیدم ذریه و شیعیان و شیعیان ذریه ام و دوستانم و دوستان ذریه ام را دریاب از طرف خداى جل جلاله ندا رسد كجایند ذریه فاطمه و شیعیان و دوستان او و دوستان ذرارى او و آنان در میان فرشتگان رحمت پیش آیند و فاطمه رهبر آنها گردد تا آنها را وارد بهشت كنند.[4]
پی نوشت ها:
[1]. ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج20، ص358.
[2]. همان، ص359.
[3]. «جَبْرَئِیلُ آخِذٌ بِخِطَامِ النَّاقَةِ یُنَادِی بِأَعْلَى صَوْتِهِ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص فَلَا یَبْقَى یَوْمَئِذٍ نَبِیٌّ وَ لَا رَسُولٌ وَ لَا صِدِّیقٌ وَ لَا شَهِیدٌ إِلَّا غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ فَتَسِیرُ حَتَّى تُحَاذِیَ عَرْشَ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُه»
[4]. الأمالی (للصدوق) ترجمه كمرهاى، ص18.