آیت الله قرهی : سرآغاز نادانی، دشمنی با مردم است
وارث: مراسم شب بیست و چهارم صفر با سخنرانی آیت الله قرهی و مداحی کربلایی محسن حیدرزاده و کربلایی مصطفی هادیان در مهدیه قائم عجل الله تعالی فرجه برگزار شد.
جهل
جهل جاهل عقلی این است که مع الوصف نسبت به موعظه یا نصیحت و یا به تعبیر دیگری نسبت به قبول مطالب حق، لجوج است و تن به موعظه و یا حتی به مناظره نمی دهد، چون مدعی است و این ادعا کاری می کند که او کور شود و این خصوصیت عقل جهلانی است لذا این روایت شریفه از امیرالمومنین علیهالسلام در کتاب غررالحکم و دررالکلم آمده است که می فرمایند: «الجاهِلُ لا يَرتَدِعُ، وبالمَواعِظِ لا يَنتَفِعُ؛» نادان باز نمى ايستد (هيچ نهى و بازداشتى در او اثر نمى كند) و پند و اندرزها سودش نمى دهد.
چون گاهی جهل از این است که احساس میکند خودش می داند پس لجاجت می کند. نمونه بارزش تکفیری ها هستند که فقط با توجه به ظاهر آیات و روایات برداشتهای غلطی می کنند و مسلم را کافر پنداشته و مبارزه با آنها را مثل یهود میدانند در حالی که جهالتشان نمی گذارد تا هدایت شوند و ببینند که خود وهابیون ملعون که سران آنها یهود هستند، آنها را به تجاوز و خونریزی تشویق کرده و هیچ نصیحتی برای آنها نفعی ندارد. این خصوصیت عقل جهلی است که گرفتارشان می کند.
امیرالمومنین علی علیهالسلام می فرمایند: «رأسُ الجَهلِ مُعاداةُ النّاسِ» سرآغاز نادانی، دشمنی با مردم است. اسلام، دین دوستی است در حالی که افراد جاهل رد راس کارهایشان دشمنی با مردم را قرار داده اند بجای دشمن شیطان بودن و انبیا و اولیای الهی از این افراد جاهل ضربه ها و بی حرمتی زیاد دیدند تا جایی که رسول خدا صلی الله علیه و آله را با سنگ میزدند و باعث شکستن دندانهای مبارکشان شدند لذا معصومین با حلم و بردباری که یکی از خصوصیات انسانی است به هدایت این فراد جاهل می پرداختند. در بعضی مواقع افراد از جهل به عناد می رسند، یعنی به صورت علنی به دشمنی میپردازند.
شش نوع جهل داریم، یکی از موارد، جهل علمی است که فرد بخاطر عدم سواد و اطلاعات در جهالت است اما هدایت این افراد راحت تر است. تکبر ورزیدن و خود برتربینی ها نیز نوعی جهالت است. جهل علمی را می توان هدایت کرد اما جهل عقلی که فرد می داند درست نمی گوید اما از روی عناد خود را به جهالت می زند هدایت نشدنی نیست.
نوعی جهل، جهل مرکب یعنی اینکه انسان دارای دو جهل و نادانی می باشد و به این اعتبار به آن جهل مرکب می گویند جهل اول آن است که حقیقت مطلب را نمی داند وجهل دوم آن است که فکر می کند عالم است و مطلب را می داند. حکماء هیچ دردی را دردناک تر از جهل مرکب نمی دانند چرا که این جهل تکبر و عناد می آورد و از طرفی نکته زیبایی که اولیا خدا مطرح کردند که معرفت و زهد و تقوا در انسان موروثی نیست که به فرزندان ارث برسد و در مقابل فرزندی بوده که به چنان معرفتی رسیده است «یخرج الحی من المیت» که حتی در اطرافیانش اینگونه انسانی نبوده است. بعضی موارد جهل از روی سفسطه است یعنی میداند که حقانیت چیست ولی دچار جهالت شیطان شده است.
جهل بسیط یعنی اینکه فرد دارای یک جهل است و آن این است که موضوع و یا مطلب را نمی داند و می داند که آن موضوع یا مساله را نمی داند.
روایتی در کتاب خصال شیخ صدوق از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله در حدیثی سه خصلت را بر شمرده و فرمودهاند کسانی که این ویژگیها را ندارند از من نیستند. «ثَلَاثٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ فَلَيْسَ مِنِّي وَ لَا مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا هُنَّ قَالَ حِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِلِ وَ حُسْنُ خُلُقٍ يَعِيشُ بِهِ فِي النَّاسِ وَ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»
گفته شد: يا رسول اللَّه! آن خصلت ها چه مى باشند. حضرت فرمودند: حلمى كه جهل جاهل را از خود دور كند؛ برای جاهلی که مدعی است میداند و با حلم خاص جهالت آن نادان را حذف کند. جهالت یک نادان سه حالت دارد : 1- به خودش ضرر میرساند 2- جامعه را به خطر می اندازد 3- امکان دارد این جهل به صورت یک بدعت بماند و فراگیر شود. و به بردباری خاص نیاز است.
مورد دوم که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «حُسْنُ خُلُقٍ» اخلاق نیکو داشته باشید تا به واسطه آن با مردم زندگی کنیم و مورد آخر « وَ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ » پرهیزکار باشد تا او را از معصيت ها و نافرمانی پروردگار عالم دور کند. در روایات داریم اگر عالم ربانی فرمان بدهد به مردم و به تعبیری این امر را جدی نگیرند این حتی معاصی الله است که گناه محسوب میشود.
گاهی من میدانم ها و من من کردن هاست که خیلی از گرفتاری های ما را منجر میشود. تکبر، جهل و سواد که فکر می کنند دیگران هیچ ندارند و نسبت به دیگران بیشتر می دانم یک نوع جهل است.
نگاه اولیا به مردم
لذا اولیای خدا این گونه نیستند که افراد خاصی را هدایت کنند بلکه گناهکارترین و بدترین انسان ها را نیز هدایت می کنند و اولین چیزی که به ذهنشان خطور میکند این است که شاید برگردند و خوب و اهل معرفت شوند. نگاه اولیا به مردم حقارت آمیز نیست به خاطر این است که انسان به این مرحله برسد دیگر مدعی نیست و خیلی چیزها را دریافت می کند در حالی که کسی که خود را مدعی بداند به حرف کسی گوش نمی دهد و پس جهل سرآغاز دشمنی است.
معاویه نیز در جهل بود و تصور میکرد مردم را میتواند با این نوع فریبکاری ها از بین ببرد. نکته دیگر این که کسانی که تصور می کنند با جورچین خودشان میتوانند جلو بروند مطمعنا زمین می خورند و نتیجه نمی دهد. ما اگر بفهمیم که پروردگار عالم در همه چیز دخیل است در علم و توانایی ها پس مغرور نمیشویم و جهالت و عناد کنیم. درست است که تدبیر و تفکر و برنامه ریزی می کنیم ولی بدانیم که مقدرات الهی چیز دیگری را رقم میزند. هر چیز خیر است از ناحیه خداست و شر هم از طرف انسان می رسد.
/1102101308