مصداق اتم تعبیرات دعای سحر چیست

کد خبر: 101603
حجت‌الاسلام محمد سروش‌محلاتی در شرح دعای سحر بیان کرد: اگر بخواهیم کسی را نشان دهیم که «ابها بهاء الهی» در او ظهور و بروز پیدا کرده است، در مرتبه نخست، وجود مقدس پیامبر(ص) و در مرحله بعد امیرالمؤمنین علی(ع) است. تک‌تک اسمائی که در این دعای شریف وارد شده است، همه بر این اولیای الهی انطباق پیدا می‌کند. اینجا رابطه ظریفی بین مسئله توحید و ولایت برقرار می‌شود.
وارث

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سروش‌محلاتی، استاد سطح عالی حوزه علمیه،  ۲۸ اردیبهشت‌ماه، به شرح فقراتی از دعای سحر پرداخت که در ادامه متن آن از نظر می‌گذرد؛

هریک از فقرات بیست‌وسه‌گانه دعای شریف سحر، بر محور یکی از اسماء الهی است. فقره اول بر محور بهاء الهی است و بعد نوبت به جلال، جمال، نور، عزت و مشیت می‌رسد. در مورد این فقرات بر محوریت هریک از این اسماء الهی از دو جهت می‌توان بحث و تأمل کرد؛ جنبه اول بررسی مفهومی این اسماء است که این کار و این جنبه بحث را در مورد مفهوم بهاء انجام دادیم. چیستی بهاء، چیستی علم، چیستی، جلال و اسماء الهی مسائلی است که می‌توان در مورد آنها تأمل کرد. اما بحث دوم در این است که این بهاء الهی یعنی بالاترین مرتبه از نیکی و زیبایی، در کجا تحقق پیدا کرده است. بحث اول، بحث مفهومی است و بحث دوم بحث مصداقی است. حقیقت ابها بهاء الهی در کجاست؟ چه کسی به عالی‌ترین مرتبه از بهاء، جمال، جلال، نور، عزت، رحمت و مشیت دست می‌یابد؟

تطبیق فقرات دعای سحر بر اهل بیت(ع)
مرحوم آیت‌الله میرزاجوادآقا ملکی تبریزی، عارف بزرگی که حدود یکصد سال قبل در حوزه قم حضور داشته است و آثار نفیسی از او در اختیار ماست. می‌گوید که تعبیراتی در دعای سحر هست که بر وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) قابل انطباق است. مصداق «ابها بهاء الهی» آن‌ها هستند. مصداق «اجمل جمال» زیباترین زیبایی‌ها آن‌هایند و ما در دعای سحر، خداوند را به این اولیای الهی سوگند می‌دهیم. اینجا رابطه ظریفی بین مسئله توحید و ولایت برقرار می‌شود.

گاهی به ولایت تعبیر می‌شود و گاهی به انسان کامل تعبیر می‌شود. انسان کامل تا کجا می‌تواند قرب به حق‌تعالی پیدا کند؟ تا کجا می‌تواند تقرب الهی را کسب کند؟ آیا در میان همه مخلوقات الهی هیچ موجودی یافت می‌شود که فراتر از انسان بتواند به خدا تقرب یابد؟ انسان بالاترین ظرفیت را برای دریافت تجلیات الهی دارد. او اشرف مخلوفات و مسجود ملائکةالله است. او خلیفةالله است و اسماء الهی را به تمام و کمال دریافت کرده است. کامل‌ترین موجود در این نظام آفرینش اوست.

پس اگر بخواهیم کسی را نشان دهیم که «ابها بهاء الهی» در او ظهور و بروز پیدا کرده است، در مقام اول و مرتبه نخست، وجود مقدس پیامبر(ص) است و در مرحله بعد امیرالمؤمنین علی(ع). تک‌تک اسمائی که در این دعای شریف وارد شده است، همه در مرحله اول، انطباق بر این اولیای الهی پیدا می‌کند و بعد این اسماء در مراتب نازل‌تر و نازل‌تر شامل افراد دیگر و مخلوقات دیگر هم می‌شود.

مرحوم ملکی تبریزی در کتاب المراقبات، البته نه در بحث اعمال ماه مبارک، بلکه در اعمال روز مباهله که آنجا نیز همین دعا وارد شده و خوانده می‌شود، اشاره‌ای به این نکته فرمود که من از شرح و تفصیل این حقیقت در اینجا معذورم. چون ما را از افشای آن منع کرده‌اند و امر به کتمان نموده‌اند.

ایشان می‌فرمایند ائمه(ع) معادن حکمت‌هایی الهی هستند و در روایات است که فرمودند اسماء‌ حسنی ما هستیم. بعید نیست که مقصود از ابها بهاء الهی همان ائمه(ع) باشند. بزرگان معنا کرده‌اند که «اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه» آنها هستند؛ لذا این که در عالی‌ترین مرتبه جلال الهی قرار می‌گیرد کیست؟ و اجمل جمال الله که در فقره دیگر است، آن اجمل جمال در کجا تحقق پیدا کرده است؟ همه زیبایی‌های عالم یک طرف و آن زیبایی که در وجود مقدس مولا علی(ع) تحقق پیدا کرده یک طرف.

اجمل جمال الهی علی(ع) است
او اجمل جمال الهی است و از همه زیباها او زیباتر است. از آغاز تا انتهای دعای سحر، همه و همه توصیف «ولی کامل الهی» است. تک‌تک این تعبیرات نشان می‌دهد که ولی الهی دارای چه کمالاتی است. بعد ایشان اضافه می‌کند که این یک ادعا نیست، بلکه نظری است مبتنی بر برهان عقلی و دلایل نقلی. چون همه افراد ظرفیت درک این حقایق را ندارند و به همین دلیل یا تکذیب می‌کنند و حمل بر غلو می‌کنند و یا به لحاظ اعتقادی، خودشان دچار مشکل می‌شوند و اینها معارفی نیست که برای همه افراد قابل هضم باشد. بنابراین، این یک اشاره‌ای است که ایشان دارند که البته نمی‌دانیم شأن و منزلت معنوی و عرفانی چیست و فقط بزرگان ما در مورد مقامات او می‌توانند نظر بدهند.

روایتی از امام صادق(ع) داریم که مرحوم کلینی در کتاب کافی نقل کرده است که امام صادق(ع) فرمودند «نحن والله الاسماء الحسنی». آن اسماء حسنایی که خداوند در قرآن کریم از آن نام برده و فرموده که «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا»، ما هستیم و خدا را به نام ما بخوانید.

اما سؤالی که در ذیل روایت مطرح می‌شود این است که این به چه معناست؟ چطور ممکن است پیامبر اکرم(ص) یا وجود مقدس امیرالمومنین(ع) و اولیای الهی، اسم‌الله باشند. آیا اینها غلو است؟ اینها توهم است یا حقیقت؟ باید تأمل کرد و خدمت بزرگان رفت، نشست، زانو زد، تلمذ کرد و سخن آنها را شنید و بعد از شنیدن و تأمل کردن، نظر داد. البته اظهار نظر کردن آزاد است.

اما پیش از اینکه انسان سخن دیگران را بشنود و در مورد آن تأمل کند، نباید به تکذیب روی بیاورد. بسیاری از تکذیب‌ها که در مواجهه با معارف و مقامات اولیا صورت می‌گیرد، ناشی از جهالت خود انسان است. چون انسان هرچه را که نمی‌داند و نمی‌فهمد با آن دشمنی می‌کند. «الناس اعداء ما جهلوا»، مردم نسبت به چیزی که نمی‌دانند دشمنی می‌ورزند. باید رفت، دید، شنید و تأمل کرد که چطور ائمه(ع) اسماء حسنای  الهی هستند؟

البته خیلی مسئله پیچیده‌ای نیست. اولاً اسم به معنای علامت بر مسمی است. نکته دوم اینکه آیا همه مخلوقات علامات و نشانه‌هایی از حق‌تعالی نیستند؟ آنها هرچه دارند از خداست. در دعای کمیل می‌خوانیم که «باسمائک التی ملأت ارکان کل شئ»، اسم الهی در همه‌چیز حضور دارد و وجود هر چیزی از خودش نیست. نکته سوم اینکه این موجوداتی که اسم و علامت هستند، همه در علامت بودن یکسان نیستند. برخی علامت‌های روشن‌تر و گویاتر و قوی‌تر هستند و برخی هم ضعیف‌تر. هرچه ظرفیت کمال یک موجود بیشتر باشد، اسم و علامت بودنش بر مسمی قوی‌تر است، چون بیشتر و بهتر می‌تواند مسمی را نشان دهد.

یک استاد که شاگردانی را تربیت کرده و معلومات خودش را در اختیار آنها قرار داده است، تک‌تک این شاگردان، علامتی بر قدرت علمی آن استاد هستند، اما هر شاگرد قوی‌تر، کامل‌تر نشان‌دهنده این است که استاد کمال بالاتری دارد.

دریافت عالی‌ترین کمالات حق‌تعالی در انسان کامل
نکته چهارم این است که انسان کامل که ولی الهی است، عالی‌ترین کمالات حق‌تعالی را دریافت می‌کند. هم به دلیل قرآن و هم به دلیل عرفان و برهان، او خلیفةالله است و اسماء الهی را به تمام دریافت کرده است. در نتیجه می‌توان گفت که اسم الهی است و مظهر اسم الهی، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) هستند که کامل‌ترین‌اند.

نسل ما به خاطر دارند که امام خمینی(ره)، پس از انقلاب چند جلسه‌ای تفسیر سوره حمد داشتند که پخش می‌شد و بعداً هم به صورت کتاب منتشر شد. در جلسه دوم این نکته را بیان کردند که اسم علامت مسمی است و چه چیز است که علامت مسمی نباشد. هر چیزی که یافت شود، شیء است و «الله خالق کل شیء».

هر چیزی را که فرض کنید یک نحوه وجودی دارد، این نحوه وجودی ظهوری از اوست و علامت از اوست. منتها اسم به معنای علامت مراتبی دارد. یکی اسمی است که تمام معنای علامت است و یکی اسمی است که نازل‌تر از اوست، تا برسد به موجودات دیگر. همه، علامت و ظهور اسم هستند، لکن مراتب دارند. در روایت است که «نحن الاسماء الحسنی». این همان روایت کافی است که اشاره شد. اسم اعلی در مقام ظهور، پیامبر اکرم(ص) است.

این تعبیرات البته تعبیرات قابل تأملی است. اسم اعلی در مقام ظهور و در مقام تجلی، یعنی آنکه می‌تواند خدا را نشان دهد، نه ذات مقدس الهی که منزه از همه این امور است، در مقام ظهور، پیامبر اکرم(ع) و ائمه اطهار(ع) هستند. آنهایی که در مرتبه سیر و در مرتبه حرکت از نقص به کمال رسیده‌اند تا آنجایی که وارسته شده‌اند.

هرچه که منزه‌تر باشد، قهراً دلالتش بر مسمی که در غایت تنزیه است، بیشتر و بیشتر خواهد بود؛ لذاست که وقتی از تجلیات اسماء الهی در این دعای شریف سحر صحبت می‌کنیم و خدا را به این اسماء می‌خوانیم یا خدا را به این اسماء قسم می‌دهیم، در واقع خداوند را به مظهر تام و تمام اسماء حسنی می‌خوانیم که همان اهل بیت(ع) هستند. اگر کسی به دنبال حقیقت می‌گردد، حقیقت برای مصداق اتم این تجلیات الهی، همان اولیای الهی، پیامبر(ص) و ائمه(ع) هستند.

منبع: ایکنا


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.