دانش و کمالات امام صادق(ع) در بیانات آیت‌الله بهجت

کد خبر: 101791
امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «إِی وَاللهِ، صُحُفُ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسی وَرِثْتُها مِنْ آبائِی علیهم‌السلام؛ به خدا سوگند کتاب‌ها و صحف حضرت ابراهیم و موسی و عیسی را که از پدرانم علیهم‌السلام به ارث برده‌ام.»
وارث

علم، دانش، درایت، سخنوری، قدرت روحی، شجاعت و سایر کمالات شخصیتی و معنوی امام جعفر صادق علیه السلام به اندازه‌ای است که هر کسی که با ذره‌ای از شخصیت والای آن حضرت را بشناسد، به آن اقرار می‌کند؛ چه شیعه و محب اهل بیت علیهم السلام باشد و چه نباشد. این موضوع نکته‌ای است که با مرور بخش‌هایی از زندگی و سیره امام صادق علیه السلام و برخورد مدم از اقوام گوناگون و با تفکرات و رویکردهای مختلف مشخص می‌شود و به هیچ عنوان قابل انکار نیست.

 

بخش‌هایی از سخنان گهربار آیت‌الله العظمی محمدتقی بهجت رحمه‌الله علیه را در مورد سبک زندگی اما صادق علیه السلام و روایات و احادیث ارزشمند آن حضرت را مورد بازخوانی قرار داده شد. آن طور که این عالم بزرگوار شرح داده است، روزی ابوحنیفه به خدمت امام صادق علیه السلام وارد شد. حضرت سؤال‌های متعدد از او نمود و او در جواب همه آن‌ها گفت: «وَ اللهِ ما أَدْرِی، وَ اللهِ ما أَدْرِی؛ به خدا سوگند نمی‌دانم، به خدا سوگند نمی‌دانم.» هنگامی که ابوحنیفه از خدمت آن حضرت بیرون آمد، در دهلیز خانه می‌گفت: «أَعْلَمُ الناسِ وَ لَمْ نَرَه عِنْدَ عالِمٍ! از همه مردم عالم‌تر است، با اینکه ما او را نزد هیچ عالِمی ندیده‌ایم» یعنی درس ناخوانده، ولی عالم‌تر است.

 

آری، من کتاب‌های پیامبران گذشته علیهم السلام را دارم!

 

عبدالله بن حسن که قائل به وصایت و امامت امیرالمؤمنین و امامان بعد از ایشان نبود، برای امام صادق علیه السلام ـ چنان که در کافی روایت شده است ـ پیغام می‌فرستد که: «أَنَا أَشْجَعُ مِنْک وَ أَسْخی مِنْک، وَ أَنَا أَعْلَمُ مِنْک؛ من از تو شجاع تر، بخشنده‌تر و داناتر هستم».

 

حضرت در جواب او فرمود: اینکه می‌گویی: «أَنا أَشْجَعُ مِنْک» هنوز جنگی به پا نشده تا معلوم شود تو بیشتر شمشیر می‌زنی یا من، و اینکه می‌گویی: «أَنا أَسْخی مِنْک»، سخی کسی است که از مورد صحیح به دست آورد و در مورد خود و به جا مصرف کند، نه اینکه بی‌جا زیاد بدهد و یا اینکه از هر راهی به دست آورده باشد. و اینکه می‌گویی: «أَنَا أَعْلَمُ مِنْک»، جدت علی بن ابی‌طالب علیه السلام هزار مملوک داشت که آن‌ها را در راه خدا آزاد کرد، نام پنج تن از آنان را یاد کن. او نتوانست پاسخ دهد و در جواب حضرت گفت: «أَنْتَ رَجُلٌ صُحُفِی؛ تو با کتاب‌ها سروکار داری.»

 

امام صادق علیه السلام جواب داد: «إِی وَاللهِ، صُحُفُ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسی وَرِثْتُها مِنْ آبائِی علیهم السلام؛ بله به خدا سوگند چنین است، [منتهی] کتاب‌ها و صحف حضرت ابراهیم و موسی و عیسی را که از پدرانم علیهم السلام به ارث برده‌ام.»

 

شبیه همین حرف را ابوحنیفه به امام صادق علیه السلام گفت، هم او که مخالف آن حضرت و مدعی اعلمیت بود!

 

شخصی به خدمت امام صادق علیه السلام آمد و عرض کرد: نزد ابوحنیفه بودم، درباره مسئله‌ای فتوا داد، به او گفتم: امام صادق علیه السلام برخلاف تو می‌گوید، او به من گفت: «أَنَا أَعْلَمُ مِنْهُ، أَنَا لَقَیتُ الرجالَ وَ سَمِعْتُ مِنْ أَفْواهِهِمْ، وَ جَعْفَرُ بن مُحَمد صُحُفِی؛ من از او داناتر هستم؛ زیرا من اساتید فراوان دیده و از سخنان آنان بهره برده‌ام، و جعفر بن محمد با کتاب‌ها سروکار دارد.»

 

حضرت فرمود: راست می‌گوید؛ زیرا «قَرَأْتُ صُحُفَ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی؛ من کتاب‌ها و صحف حضرت ابراهیم و موسی علیهماالسلام را خوانده‌ام.»

سختی و بلا برای اهل ایمان

 

در روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ آمده است: «مؤمن و بلا هم چون کفه ترازو هستند، هر چه بر ایمانش افزوده شود، بر بلا و مصیبتش افزوده می‌شود.» (بحارالانوار، جلد 64، صفحه 210) و نیز فرمود: «اهل حق همیشه در سختی هستند، ولی مدت آن کوتاه، و سرانجام آن آسایش و راحتی همیشگی در جهان جاوید است.»

 

لزوم ناراحتی برای گرفتاری شیعیان و دعا برای فرج مسلمانان

 

آیا درست است در حالی که شیعیان در معرض حمله هستند و به نابودی کشانده می‌شوند، در مستحبات تأمل کنیم که آیا مثلاً حضرت امام صادق علیه السلام در دعای هر روز و بعد از فریضه ماه رجب: «یا من أرجُوهُ لِکُلِّ خَیرِ» (بحارالانوار، جلد 95، صفحه 390) از اول دعا، انگشت سبابه خود را حرکت می‌داد، یا فقط در هنگام گفتن جمله «یا ذَالجَلالِ وَ الاکرام» با این که «یَلوذُ بِسبابته الیُمنی»؛ (با انگشت سبابه دست راست اظهار تضرع و مسکنت می‌نمود).

 

قید دعا نیست بلکه امر راجحی (یعنی مستحب در مستحب و به نحو تعدد مطلوب است) است که در تمام ادعیه می‌شود انجام داد. اما نباید ناراحت باشیم و دعا کنیم و فرج مسلمانان را بخواهیم. هنگامی که یک خلخال از پای ذمیه ای بیرون آورند، حضرت امیر- علیه السلام- فرمود: «فَلَو أَنَ اَمرَءاً مُسلِماً ماتَ مِن بَعدِ هذا أسَفَاً، ما کانَ بِهِ مَلوماً» (بحارالانوار، جلد 34، صفحه 64) اگر شخص مسلمانی از شدت ناراحتی بر این ماجرا جان دهد، به هیچ وجه سزاوار ملامت و سرزنش نیست. یعنی اگر بمیرد، جا دارد.

 

اهمیت یاد خدا در همه حال

 

در کتاب کافی به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است: «ثلاث لاتطیقها هذه الامة ... و ذکر الله علی کل حال» (بحارالانوار، جلد 71، صفحه 395) سه چیز است که این امت توان آن را ندارند... تا این که می‌فرماید: و یاد خدا در هر حال.

 

در روایت دیگر می‌فرماید: «لا اقول سبحان الله و الحمدلله، و ان کان ذکرا و لکن ذکره عند حلاله و حرامه» (بحارالانوار، جلد 72، صفحات 34،35 و ...) مقصود من گفتن سبحان الله و الحمدلله نیست، هرچند این هم ذکر است، بلکه منظور من یاد خدا به هنگام {پیش آمدن} حلال و حرام است.

 

اعتراف ابوحنیفه در برابر دانش امام صادق علیه السلام

 

راوی می‌گوید: در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم که ابوحنیفه وارد شد، حضرت سؤال‌های متعدد از او نمود و او در جواب همه آن‌ها گفت: «وَ اللهِ ما أَدْرِی، وَ اللهِ ما أَدْرِی؛ به خدا سوگند نمی‌دانم، به خدا سوگند نمی‌دانم.»

 

هنگامی که از خدمت آن حضرت بیرون آمد، در دهلیز خانه می‌گفت: «أَعْلَمُ الناسِ وَ لَمْ نَرَه عِنْدَ عالِمٍ! از همه مردم عالم‌تر است، با اینکه ما او را نزد هیچ عالِمی ندیده‌ایم» یعنی درس ناخوانده، ولی عالم‌تر است!

 

بر ما لازم است که به فرزندان آنان هم احترام کنیم، چه امامی باشند و یا غیر امامی، به جز امامزادگانی که پرچمی بلند کرده‌اند؛ «أَخْرَجَ رایةً» این گونه امامزادگان در احترام و تجلیل به دیگر اولاد ائمه علیهم السلام ملحق نمی‌شوند؛ زیرا می‌دانستند که خون خود و طرف دارانشان در کشته شدن و کشتن به هدر می‌رود.

منبع: تسنیم


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.