میلاد بانوی کرامت در شعر آئینی/ دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا
امروز روز میلاد فرخنده بانوی کرامت، حضرت فاطمه معصومه(س) است؛ روزی که شاعران و مداحان عرض ارادتهای شاعرانه خود را برای میلاد نورانی آن حضرت زمزمه میکنند.
بازخوانی شعر شاعران اهل بیت(ع) را در وصف بانوی کرامت از سروده سیدحمیدرضا برقعی آغاز میکنیم.
در آسمان ملائکه خوش ذوق شهر بهشت را که بنا کردند
اول به سوی صحن و سرای تو چندین هزار پنجره وا کردند
مشتی ستاره از فلک آوردند در سفرههای ما نمک آوردند
بس که بهار از فدک آوردند در شهر قم مدینه به پا کردند
با چشمهای غرق عطش دیدیم گنبد درون آینه، حوض است
آن کاسههای پر از خورشید سیرابمان از آبِ طلا کردند
ملا حسین مولوی مداح همراه شمس و عاصی و خورشیدی
از بس که بودهاند نمک گیرت در هر مقام شور به پا کردند
صحن عتیق و جلوه دیرینش با چلچراغِ خوشه پروینش
اینها به اتفاق مضامینش پروانه را مدیحهسرا کردند
ما قاصریم وصف تو را وقتی امثال مرعشی و بروجردی
یک عمر روزههای معطر را با بوسه بر ضریح تو وا کردند
معصومه نام داشت حضور تو، اما تو را کریمه صدا کردند
ای تا همیشه کار تو کارستان اثبات کرده شوکت تو هر آن
هرگز نکردهاند همه مردان کاری چنان که فاطمهها کردند
یوسف رحیمی
چشم دلم به سمت حرم باز میشود
با یک سلام صبح من آغاز میشود
پر میکشد دلم به هوای طواف تو
وقتی که لحظه لحظه پرواز میشود
قفل دلم شکسته کنار در حرم
از مرقدت دری به جنان باز میشود
فهمیدهام ز حکمت ایوان آینه
اینجا دل شکسته سببساز میشود
کو چشم روشنی که ببیند در این حرم
هر روز چند مرتبه اعجاز میشود
اعجاز توست اینکه دلم یاکریم توست
قلب تپنده حرم قم، حریم توست
اینجا بهشت دختر موسی بن جعفر است
از نفحه شهود و تجلی معطر است
برپا شده است مکتب قرآن و اهل بیت(ع)
دارالعلوم مریم آل پیمبر(ص) است
اینجا کلید علم و فقاهت ارادت است
خاک در حریم تو علامهپرور است
چشم امید عالِم و عاشق به سوی توست
اینجا چقدر چشمه جوشان کوثر است
تنها پناهگاه دلم صحن آینه است
وقتی دلم از آه زمانه مکدر است
هر شب کنار مرقد تو یک مدینه دل
دنبال قبر مخفی زهرای اطهر (س) است
صحن تو غرق بوی گل یاس میشود
اینجا حضور فاطمه(س) احساس میشود
با آنکه هست هر دو جهان مال فاطمه(س)
اینجا دمیده کوکب اقبال فاطمه(س)
بیاختیار پای ضریحت رسیده است
هر زائری که آمده دنبال فاطمه(س)
دارد تمام مرقد تو بوی آسمان
اینجاست سایهسار پر و بال فاطمه(س)
فرمود آشیانه امن الهی است
صحن و سرای تو، حرم آل فاطمه(س)
خورشید آل فاطمه(س) از راه میرسد
هر سال ما اگر که شود سال فاطمه(س)
ای عمه امام زمان! کاش در حرم
یک صبح جمعه لایق دیدار میشدم
خاتون ملک ارض و سما إشفعی لنا
محبوبه حبیب خدا إشفعی لنا
آرامش و قرار دل ثامن الحجج(ع)
ای زینب امام رضا(ع) إشفعی لنا
عصمت دخیل بسته به پرهای چادرت
ای آفتاب حُجب و حیا إشفعی لنا
در هر سحر به سوی ضریح اجابتت
میآورم دو دست دعا إشفعی لنا
روی سیاه و بار گناهان ما کجا
لطف و کرامت تو کجا إشفعی لنا
مهر و ولایتت شده حبل المتین ما
در صبحگاه روز جزا إشفعی لنا
یوم الحساب تو همه امید شیعهای
تنها نه شیعه اهل جهان را شفیعهای
با حب تو کسی که دلش را محک زده
طعنه به پارسایی حور و ملک زده
سرشار از زلالی نور یقین شود
در مرقد منور تو قلب شک زده
از چشمههای فیض تو سیراب میشود
هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده
تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست
بر گنبد تو دست توسل فلک زده
شبهای جمعه طوف حرم میکنم، ولی
گویا کسی به زخم دل من نمک زده
دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا
قلبم برای دیدن شش گوشه لک زده
امشب گره گشاست دم یا رضا رضا
در دست توست تذکره کربلای ما
رضا اسماعیلی
هدایت میوزد از مکتب توحید چشمانت
خدا را شکر بانو، گشتهام امشب مسلمانت
بشارت میرسد بر من طلوعی میکند روشن
سحر از مشرق آیینهها خورشید چشمانت
ترنم میکنم امشب تبسمهای نورت را
به شوق وصف نور توشدم بانو غزلخوانت
تو نور عصمت هفتم گواه هشتمین مهری
زمین آیینه عشقت فلک آیینه گردانت
اگر معصومه مهرت بخندد بر شب هستی
چو قلب قم شود بانو دل خلقت چراغانت
تبسم کن به زیبایی که مهری عالم آرایی
بُود نورت اهورایی دل آیینه حیرانت
نسیم کوثر فطرت سحاب رحمت عصمت!
مرا خیس کرامت کن شبی در زیر بارانت
قسم بر لیلة القدری که قرآن تو نازل شد
تو نوری از خدا هستی خدا باشد ثنا خوانت
شمیم جلوه زار «هو» تو هستی از خدا گلبو
شبی میآیم ای بانو به گلگشت گلستانت
زیارت میکنم عاشق کرامات نگاهت را
دو رکعت نور میخوانم سحر در صحن چشمانت
ز دنیا من نمیخواهم به جز سرمایه مهرت
نظر هرگز نمیدوزم مگر بر دست احسانت
نخواهم کرد من بیعت مگر با ضامن نورت
مُرید کس نخواهم شد مگر پیر خراسانت
طلوع نوبهار تو مبارک باد بر هستی
تو ای معصومه زهرا! جهان بادا گل افشانت
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید