پیشینهای که علامه امینی را برای نگارش الغدیر یاری کرد/ ماجرای عنایت سیدالشهدا(ع)
عبدالحسین امینی نجفی مشهور به علامه امینی (متولد: ۱۳۲۰ هجری قمری در سراب واقع در آذربایجان، وفات: ۲۸ ربیعالثانی ۱۳۹۰ هجری قمری یا ۱۲ تیر ۱۳۴۹ شمسی در تهران که در نجف مدفون شد)، از مراجع بهنام شیعه و نویسنده کتاب دائرةالمعارفی الغدیر است. اثر نامدار او دائرةالمعارف یازده جلدی «الغدیر» که به زبان عربی (۲۲ جلد بهزبان فارسی) و خلاصه آن به چند زبان ترجمه شدهاست که در رأس تألیفات علامه و حاصل زحمات ۴۰ ساله اوست. الغدیر به بررسی تفصیلی مسئله ولایت تشیع از جنبههای گوناگون تاریخی، تفسیری، روایی و حدیثی، فقهی، ادبی، کلامی و اصولی پرداختهاست. امینی برای تدوین این کتاب به کتابخانههای کشورهای مختلف از جمله عراق، هندوستان، پاکستان، مغرب، مصر و کشورهای دیگر دنیا مسافرت کرد. وی در نگارش این اثر چنانکه خود گفته ۱۰ هزار جلد کتاب را بدقت مطالعه و استنساخ و به صدهزار رساله مراجعه مکرر کردهاست. خبرگزاری فارس بنا دارد در سلسله گزارشهایی به مناسبت پنجاهمین سال درگذشت علامه امینی این عالم بزرگ به تاریخ شمسی به موضوعات شخصیت، کتاب الغدیر و واقعه غدیرخم بپردازد که در اولین گام گفتوگویی با حجتالاسلام سیدحسین مؤمنی استاد حوزه علمیه داشتیم تا نگاهی گذرا به زندگی این عالم داشته باشیم که در ادامه میخوانید:
توسل و توجه به قرآن راهگشای علامه برای نگارش الغدیر
علامه امینی برای نگارش کتاب گرانسنگ الغدیر به گفته خود سختیهای بسیاری کشیدند، نوع زندگی و راز و نیاز با خدا و توسلات ایشان به اهل بیت (ع) چگونه بوده است؟
آقازاده علامه امینی نقل میکند، ایشان قبل از اذان صبح در یک ساعت برای تهجد، راز و نیاز، شب زندهداری، دعا و مناجات. نماز شب بیدار میشدند و تا اذان صبح ادامه میدادند و سپس نماز صبح را میخواندند و بعد از آن به تلاوت قرآن میپرداختند و روزی یک جزء قرآن میخواندند. علامه امینی فرمودند: اگر من توانستم الغدیر را بنویسم به برکت توجهی و توسلی است که به قرآن داشتم لذا اگر توجه کنید در حقانیت امیرالمؤمنین این عالم بزرگوار در کتاب الغدیر اگر مطلبی میگوید، صدر و ذیل مطلب با آیات قرآن است. آیه قرآن صدر و ذیل مطلب میآورد و در وسط مطلب از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بیان میکند.
جایگاه والای علامه امینی در برزخ به واسطه زیارت امام حسین (ع)
ایشان توجه خاصی به زیارت سیدالشهداء علیهالسلام داشتند و در موارد متعددی با پای پیاده از نجف به کربلا مشرف میشدند که در مسیر حدود سه روزه برای رسیدن به کربلا، تبلیغ میکردند. ایشان برای این امر تبلیغ، یا جمعی را همراه میکردند یا به مکانهایی که میرسیدند برای مردم صحبت و سخنرانی میکردند.
آقازادهشان نقل میکند که بعد از فوت پدر، ایشان را در خواب دیدم، گفتم این مقام و رتبه ناشی از چیست؟ ایشان سه مرتبه فرمودند زیارت الحسین، زیارت الحسین، زیارت الحسین.
امیرالمؤمنین الگوی مشی علامه امینی بود
نکته بعد اینکه ایشان از اخلاق و ادب بسیار فوق العادهای برخوردار بودند. هرچی تلاش کردند، مخالفین ایشان را عصبانی کردند،
آقازادهشان نقل میکند که بعد از فوت پدر، ایشان را در خواب دیدم، گفتم این مقام و رتبه ناشی از چیست؟ ایشان سه مرتبه فرمودند زیارت الحسین، زیارت الحسین، زیارت الحسین
مطلقاً عصبانی نشد. فردی به علامه پیغامی داد که من دین را در مشی تو و در عمل تو دیدم و نه در گفتار تو، گفتارت جدا اما دیدم واقعا مشی تو همانطوری است که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودند. سیره علی، این چنین است، بسیار شجاع و نترس بودند و علامه امینی نیز همینگونه بود. برای اعمال حج تمتع مشرف شد و صحرای عرفات پر از جمعیت بود. فقط یک قسمتی خالی بود که مخصوص امرا بود. با کمال تعجب دیدند، علامه امینی بساط خیمه را برداشت و به آن منطقه رفت و شروع به برپا کردن خیمه کرد. یکی از پلیسهای عربستان، جلو آمد، داد و بیداد کرد، علامه گفت چرا داد میزنی؟ او گفت: اینجا نباید خیمه بزنی؟ چون اینجا مخصوص امرا است. علامه گفت: برو به امیرت بگو، اینجا مخصوص عبدهاست، اگر عبد هستی بیا در عرفات اما اگر امیری برو در کاخ خودت!
صدای این بحث به امیر رسید. و ماجرا را پرسید، بعد از اطلاع از ماوقع گفت: کاری با او نداشته باشید، معلوم است که این آدم، آدم معمولی نیست که شجاعت اینچنینی دارد!
ماجرای عنایت سیدالشهدا (ع) به علامه برای رسیدن به یک کتاب
علامه امینی برای اخذ منابع لازم برای تدوین الغدیر سختیهای بسیاری متحمل شدند و سفرهای متعدد داشتند، در این مسیر برای رفع سختیها و مشکلات چه میکردند؟
ایشان برای نوشتن کتاب الغدیر نیاز به یک کتابی پیدا میکند که آن کتاب هم بسیار کمیاب بوده است. منزل یکی از آقایان که این کتاب را داشته میرود و اصرار میکند که این کتاب را به من امانت و یا قرض بده. این فرد مخالفت میکند و علامه درخواست میکند که فرد اجازه دهد بیاید و در منزلش و مطالعه کند و حتی میگوید در را برروی من ببند اما اجازه بده که بازهم فرد مخالفت میکند. علامه هر تلاشی میکند، قبول نمیکند. در نهایت دلش میشکند و متوسل به امیرالمؤمنین (ع) میشود.
علامه در عالم رویا امیرالمؤمنین (ع) را میبیند و ایشان به او میگوید برای رفع مشکلت به فرزندم حسین (ع) متوسل شو، این حاجت تو را به او حواله دادم! علامه به حضرت سیدالشهداء علیهالسلام توسل پیدا میکند و به حرم مشرف می شود. از حرم که بیرون میآید، یک روضهخوان به نام آشیخ محمد را میبیند که از روضهخوانهای مشهور کربلا بوده است.
این روضهخوان با اصرار فراوان علامه را برای صبحانه به منزل میبرد تا صبحانه ایشان را مهمان کند. علامه همانطور که برسر سفره این روضهخوان نشسته است، نگاهی به کتابخانه این روضهخوان میاندازد و میبیند همان کتابی را که به دنبالش بوده است، در آن کتابخانه موجود است، شروع میکند به گریه کردن که آشیخ محمد میگوید چه شده است؟ جریان را تعریف میکند که من برای بدست آوردن این کتاب متوسل به امیرالمؤمنین علیهالسلام و ایشان مرا به سیدالشهداء (ع) حواله داد. آن روضهخوان این کتاب را برمیدارد، پشت کتاب مینویسد: هدیه از طرف امیرالمؤمنین (ع) و سیدالشهداء (ع) به امینی. این عقبه، تهجد، راز و نیاز، شبزندهداری، توسل مستمر و مدام به اهل بیت (ع) به علامه امینی توفیق داد تا الغدیر را بنویسد.
الغدیر ثمره عشق سرشار علامه به مولاست
چرا علامه امینی به سمت تألیف الغدیر رفت؟
علامه غربت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را در زمانه خود میبیند و از خدا میخواهد که در این زمینه به او توفیق دهد تا کاری انجام دهد و این غربت را برطرف کند. بارزترین مطلبی که ما در زندگی علامه امینی میتوانیم نقل کنیم، عشق سرشار به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است. عطش فوق العادهای که اصلاً آرام نشد و تا لحظات آخر عمر مستمر و مدام بود.
علامه امینی زحمات بسیاری را با این عقبه توسل به اهل بیت (ع) متقبل شد. در خصوص اهل بیت (ع) اگر کسی توانسته مؤثر واقع شود، یقیناً به عنایات خود حضرات معصومین علیهمالسلام است.
علامه امینی برای نگارش الغدیر زمانی را تلف نمیکرد
علامه برای نوشتن این کتاب گرانسنگ الغدیر متحمل سختیهای بسیار زیادی شد. مثلاً در یک مورد ایشان به کتابخانهای رفت، فقط در حد رفع نیاز نان خشک و آب برایش گذاشتند و محلی برای قضای حاجت و در را قفل کردند و رفتند، بعداز مدتی آمدند، دیدند ایشان سر از کتاب بلند نکرده بود.
علامه غربت امیرالمومنین علی علیهالسلام را در زمانه خود میبیند و از خدا میخواهد که در این زمینه به او توفیق دهد تا کاری انجام دهد و این غربت را برطرف کند. بارزترین مطلبی که ما در زندگی علامه امینی میتوانیم نقل کنیم، عشق سرشار به امیرالمومنین علی علیهالسلام است.
علامه امینی در خصوص میرحامد حسین در هندوستان مطالبی شنیده بود که این عالم بزرگوار زحمات بسیار زیادی برای امیرالمؤمنین کشیده است. ایشان به قدری برای دفاع از امیرالمؤمنین و احیای غدیر زحمت کشید و کتاب خواند که رد کتاب حین مطالعههای طولانی برروی سینهاش میافتاد، زمانی که نمیتوانست نشسته مطالعه کند، خوابیده مطالعه میکرد. ایشان ۱۲۰ جلد کتاب نوشت و بیش از ۱۲۰۰ عنوان کتاب مطالعه کرد. علامه امینی برای دیدن ایشان به هند رفت. بعد از بازگشت از علامه امینی پرسیدند، کجا را در هندوستان دیدی؟ آب و هوا چطور بود؟ گفت خوب بود! یعنی اصلاً ایشان نرفته بود بیرون که ببیند چه خبر است! در این سفر کاملاً در کتابخانه میرحامد حسین مستقر بود و فقط به مطالعه پرداخت.
او این سختیها را به خود خرید و با پشتوانه آن توجه به خدا، توسل به اهل بیت و عقبهای که داشت، توانست یک چنین کتابی را رقم بزند و با نوشتن کتاب الغدیر، احیاگر غدیر شد.
الغدیر دست شیعیان را برای اثبات حقانیت امیرالمؤمنین پُر کرد
کتاب الغدیر دارای چه ویژگیهایی است که آن را احیاگر غدیر میدانید؟
برای اثبات حقانیت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نیازمند منابع و روایات بودیم تا دستمان در استدلال پر باشد، البته بزرگان ما زحماتی در این راستا کشیده بودند که یکی از آنها میرحامد حسین صاحب عبقات الانوار و بزرگانی دیگری بودند که در زمان خود زحمت کشیدند.
این مطالب قبل از علامه نیز وجود داشت منتها به صورت پراکنده و حتی دستنویس بود و ایشان این نسخ خطی را با زحمات بسیار زیاد جمعآوری کرد تا ما امروز یک کتاب استدلالی در حقانیت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام داشته باشیم
علما و بزرگان ما برای اینکه این میراث به صورت مکتوب به دست ما برسد، محتمل سختی و مرارتهای بسیار زیادی شدند، این بسیار زیاد، اغراق و مبالغه نیست. مرحوم علامه مجلسی که تعبیر علامه امینی به اندازه یک پیغمبر برای دین زحمت کشیده است و دیگر علما و بزرگان متحمل سختیهای بسیار زیادی شدند.
یکی از اساتید که حدود ۱۰۰ جلد کتاب در فقه دارد، به قدری نوشته بود که من دستش را یکبار دیدم، ورم کرده بود. او میگفت شروع به نوشتن که میکردم، دست راستم خسته میشد، با دست چپ مینوشتم، گفتم چرا انقدر خودتان را به زحمت میاندازید؟ ایشان فرمودند: میخواهم این میراث به نسل بعد برسد.
هیچ فردی توان زیرسؤال بردن الغدیر را ندارد
اما حقیقتا باصطلاح محرک این جریان و عامل توسعه این کار، علامه امینی رضوان الله تعالی علیه بود که حقانیت امیرالمومنین علی علیهالسلام را با استناد به استدلالهای اولا قرآنی و ثانیا روایی اثبات کرده است. زمانی که فردی به مطالب کتاب ایشان نگاه میکند با توجه به استدلالات براساس قرآن و روایت، نمیتواند زیر سوال ببرد، حتی نمیتواند بگوید اینها برای شیعه است زیرا از عامه روایت آورده است.
این مطالب قبل از علامه نیز وجود داشت منتها به صورت پراکنده و حتی دستنویس بود و ایشان این نسخ خطی را با زحمات بسیار زیاد جمعآوری کرد تا ما امروز یک کتاب استدلالی در حقانیت امیرالمومنین علی علیهالسلام داشته باشیم.
راههای دستیابی به الغدیر نسبت به گذشته آسانتر شده است
الغدیر امروز میان مردم دارای چه جایگاهی است، روند نشان میدهد میان مردم و حتی برخی منبریها مهجور است؟
اگر با ۲۰ سال قبل مقایسه کنیم، مهجور نیست. در گذشته مانند امروز نرمافزار و یا نسخه های متعدد و خلاصه از آن وجود نداشت. من خودم خاطرم است بنا داشتم یک دوره الغدیر خریداری کنم اما اصلاً پیدا نمیشد اما امروز نرم افزار و نسخههای چاپی خوبی از آن وجود دارد و حتی خلاصه نیز از کتاب نوشته شده است. بنابراین اگر مهجور بودن را در مقایسه با قبل مدنظر دارید، نمیپذیرم اما نسبت به اینکه تا آن وضعیت مطلوب فاصله داریم، بله، کاملا درست است و این کتاب باید بیشتر در میان مردم مورد توجه قرار گیرد.
اثبات حقانیت امیرالمؤمنین با دلایل عقلی و نقلی
از علامه امینی نقل شده است که ایشان انکار غدیر را برابر با انکار قرآن میدانند، این گزاره براساس دلایل عقلی و نقلی چگونه قابل اثبات است؟
اگر کسی منصف باشد و به اصطلاح دمل و چرک جاهلی بر قلب او عارض نشده باشد، با نگاه به ادله معمولی هم این حقانیت را درک میکند. در حقانیت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام ما ادله متعددی از قرآن، روایات، عقل، کتاب و سنت داریم، منتها اگر دمل و چرکی جاهلی بر قلب انسان عارض شده باشد، بازهم نخواهد پذیرفت.
آیا شخصیتی را داریم که به تعبیر عامه ۴۰ آیه از قرآن تأویل به او برده باشد؟ راجع به غدیر و اکمال دین، دو آیه در قرآن داریم. این دو آیه از قرآن راجع به اکمال دین، راجع به معرفی جانشین پیامبر(ص) است که در مصادر معتبر عامه و در تفاسیر متعدد غیرشیعه آمده که مقصود از این آیه، معرفی علی ابن ابیطالب به عنوان جانشین است.
حدیث غدیر بهترین روایت برای اثبات حقانیت مولا
در روایات متعدد نیز نه از حضرات معصومین است بلکه از شخص خاتم الانبیاء (ص) موارد متعددی وجود دارد که بهترین آنها خطبه غدیر است که داریم « مَعاشِرَ النّاسِ ... مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَىَّ قَوْلى هذا وَ لَمْیوافِقْهُ؛هان مردمان!...دور دورباد از درگاه مهر خداوند و خشم خشم باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من سازگار نباشد!» هان! بدانید جبرئیل از سوی خداوند خبرم داد «مَنْ عادی عَلِیّاً وَلَمْ یَتَوَلَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَتی وَ غَضَبی؛ هر آن که با علی بستیزد و بر ولایت او گردن نگذارد، نفرین و خشم من بر او باد!» این در خطبه غدیر است.
ما فقط یک جمله را شنیدهایم که «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ. أَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ...» در حالی که نکات بسیار دیگری در این خطبه وجود دارد. مردم صراط مستقیم که در قرآن آمده، علی ابن ابیطالب است. مردم از دور علی متفرق نشوید. علی است که شما را به حق میرساند. این کلمات خاتم الانبیاء در روز غدیر خطاب به مردم در خصوص امیرالمومنین است که در مصادر معتبر شیعه و سنی آمده است که احدی نمیتواند منکر شود و این سنت است.
کسی میتواند جانشین خاتم الانبیاء شود که یک لکه ظلمانی در حیات او دیده نشود. بروید ببینید در افرادی که به جانشینی پیغمبر خدا مطرحاند، آیا کسی برتر از علی ابن ابیطالب وجود دارد؟، قطعا نیست
اما سراغ عقل بیاییم، آیا عقلا به سمت امیرالمومنین نمیروند؟ به اعتراف اهل آن زمان، بعد از خاتم الانبیاء، شأن و منزلت علی ابن ابیطالب علی علیهالسلام بیشتر از همه بود. پس چرا مردم سراغ غیر علی رفتند؟ خب به ضلالت و گمراهی رفتند. وقتی قلب شما از نور ولایت خالی شود و نور ولایت به قلبت نتابد، سرزمین دل از انواع و اقسام آسیبها و آفتها مملو میشود. و اما عقل؛ شما در زندگی امیرالمومنین علی علیه السلام و زندگی پدر و مادر او بروید. آیا یک لکه تاریک ظلمانی میبینید؟ ابدا.
عقل میگوید: کسی میتواند جانشین خاتم الانبیاء شود که یک لکه ظلمانی در حیات او دیده نشود. بروید ببینید در افرادی که به جانشینی پیغمبر خدا مطرحاند، آیا کسی برتر از علی ابن ابیطالب وجود دارد؟، قطعا نیست. عقل میگوید یک لکه ظلمانی در حیات خود او دیده نمیشود. در حیات پدر و مادر و آباء و اجداد او نیز دیده نمیشود. پدر او کیست؟ کلیددار خانه خدا. مادر او کیست؟ مریم میخواهد بچهاش را به دنیا بیاورد، ندا میآید برو بیرون، از این خانه بیرون برو. اما مادر امیرالمومنین میخواهد بچه را به دنیا بیاورد، داخل خانه کعبه میآید و دیوار کعبه برای او شکافته میشود. زمانی که انسان اینها را میبیند، بیاختیار می وید: أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولیَّالله.
اگر کسی بخواهد منکر این امر شود، منکر ضروریات شده و گویا منکر قرآن شده است.
افزودن دیدگاه جدید