راههای رسیدن به حال خوش معنوی و نشاط زندگی
ما وقتی از نشاط و سرور عمیق قلبی صحبت میکنیم، باید تکلیف خودمان را با شادی و سرور ظاهری معلوم کنیم. نشاط ظاهری خوب است و در اسلام سفارش شده که خوشبرخورد و اهل لبخند و مزاح باشیم، ولی نشاط ظاهری اصلا به اندازۀ نشاط باطنی اهمیت ندارد.
متاسفانه خیلی از مؤمنین از سرور قلبی محرومند و اصلاً دین، به این سرور، معرفی نشده. درحالی که امیرالمؤمنین(ع) میفرماید ایمان، انسان را ارتقا میدهد و به نهایت سرور میرساند (غررالحکم/4323) شاخص ایمان این است که انسان به نهایت سرور برسد و عمیقاً شاد باشد. اگر ته دلِ آدم خیلی شاد باشد، آدم از تظاهرات توخالی و بیموردِ شادی، مستغنی میشود.
آدم فقط در صورتیکه شاد و پرنشاط باشد، از نظر روحی سالم است
نشاط و شادی را-علاوه بر قدرت و حیات همهجانبه- میتوان به «سلامتی» هم ترجمه کرد. ناشاد بودن، یعنی ناسلامتی و بیماری. آدم فقط در صورت شادی و نشاط -از نظر روحی- سالم است. آدم در اثر شادی و نشاط عمیقی که در جانش وجود داشته باشد، میتواند استرسها و غمها را رد بکند. وقتی انسان شاد نباشد دچار بیماری میشود؛ این بیماری اینقدر مزمن است خیلیها متوجهش نمیشوند
مریضی روحی موجب میشود انسان شیرینی عبادت را نچشد
حضرت عیسی(ع) میفرماید: همانطور که یک مریض به غذا نگاه میکند ولی میل ندارد و نمیتواند بخورد-با اینکه به شدت به این غذا احتیاج دارد- کسی که اهل دنیاست، لذت و سرور عبادت را نمیچشد و نمیفهمد که این عبادت خیلی شیرین است (تحفالعقول/507) این مریضی روحی است که موجب میشود انسان شیرینی عبادت را متوجه نشود. کسی که میخواهد به شیرینی و لذت برسد، باید از یک سلامتی برخوردار باشد.
برخی عادتهای روحی مانند ترسهای نابجا، حسادتها، غصهخوردنها و فکر کردن دربارۀ نگرانیها-که بعضیها به آن عادت میکنند- در واقع بیماریها روحی هستند. بعضیها مدام دنبال یک موضوع نگرانکننده میگردند که به آن فکر کنند؛ این یک بیماری روحی است.
ناشاد بودن، هم علامت بیماری است و هم بیماریزاست
آدمهایی که به هرکدام از این ویژگیهای منفی، عادت کنند، هیچوقت نمیتوانند شاد بشوند! ناشاد بودن بیماریزاست، علامت بیماری است و محل بیماری است
متأسفانه خیلی از مادرها، خصلتهای بد خودشان را به بچههایشان منتقل میکنند. مادرها خیلی راحت احساسات منفیشان را بروز میدهند، مثلا وقتی ناراحت میشوند به راحتی سخن منفی مبالغهآمیز بر زبان جاری میکنند-چون میخواهند خودشان را از این ناراحتی تخلیه کنند- اما این بچهای که سخن آنها را میشنود، واقعاً باور میکند و تأثیر میپذیرد.
برای رسیدن به نشاط عمیق باید خیلی از بیماریهای روحی را در خودمان ریشهکن کنیم
هرکدام از ما اگر عمیقاً شاد نیستیم یعنی دچار بیماری روحی هستیم، لذا نمیتوانیم شادی و شیرینی چیزهایی که خیلی شادیآور هستند- مثل عبادت- را بچشیم. مثل مریضی که ذائقهاش خراب شده و نمیتواند طعم شیرینی را بچشد. مثلاً کسی که حسود شد، با هیچ چیزی شاد نمیشود، مگر اینکه محسود او نابود شود!
شاد نبودن و سرور نداشتن را «نداشتن یک مهارت یا یک صفت خوب» تلقی نکنیم! بلکه شاد نبودن را علامت این بگیریم که «من یک بیماری روحی دارم و عمیقاً دچار یک عادت غلط هستم!» لذا برای شاد بودن، باید این بیماریها را در خودمان ریشهکن کنیم.
در روانشناسی، بیماریهای روحی، یکمقدار دستهبندی شده است؛ اما روانشناسان همینکه یک کسی رفتار ناهنجاری نشان ندهد میگویند: «حالش خوب است!» درحالیکه این اصلاً حرف صحیحی نیست. او تا وقتی که بمب انرژی نبود، حتماً بیمار است و یک مشکل اساسی دارد- مخصوصاً کسی که سنی از او گذشته باشد- حتماً یک سلسله عادات بد، روح او را درگیر کرده است.
منبع:panahian.ir
افزودن دیدگاه جدید