به صورت عادی، هر فرد در هر جامعهای به دنیا آمده باشد، دین حاکم بر جامعه و یا خانواده خود را میپذیرد. آیا این نشانی از کورکورانه بودن دینداری نیست؟!
به صورت عادی، هر فرد در هر جامعهای به دنیا آمده باشد، دین حاکم بر همان جامعه و یا دین خانواده خود را میپذیرد. آیا این نشانی از کورکورانه بودن دینداری نیست؟
اساساً پذیرش واقعی و قلبی دین نمیتواند اجباری باشد، و اینگونه نیست که هر فردی دین آبا و اجدادی خود را قلبا بپذیرد (حتی اگر به آن تظاهر کند)؛ چرا که اساس پذیرش دین و اصول آن باید از روی تحقیق و شناخت باشد، نه از روی تقلید، که تقلید در اصول دین بدون تفکر و اندیشه، مورد پذیرش عقل و نیز دین اسلام نیست. چنانکه قرآن کریم میفرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون»؛[1] و این قرآن را بر تو نازل کردیم تا براى مردم آنچه را به ایشان نازل شده بیان کنى، شاید اندیشه کنند.
قرآن کریم در این آیه به صراحت به موضوع تفکر و اندیشه اشاره میکند: «وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون» و از مخاطبان اولیه خود - و حتی نسلهای آینده که آنان نیز مخاطب قرآن هستند - نمیخواهد که کورکورانه و بدون اندیشه این دین و آموزههای آنرا بپذیرند.[2]
اینگونه نیست که تمام مسلمانان؛ چون نسل به نسل، مسلمان و مسلمانزاده هستند، پس دینشان تقلیدی بوده و بدون شناخت و کورکورانه، دین پدرانشان را برگزیدهاند، بلکه بسیاری از آنان در طول اعصار و قرون، در مورد این دین تحقیق نموده و با توجه با استفاده از منابع اولیه(قرآن و سنت) و نیز با بهرهگیری از نظر اندیشمندان نسلهای قبل، هزاران اثر علمی و تحقیقاتی در مورد تعالیم و آموزههای مترقی دین اسلام و برطرف نمودن شبهات و اشکالات از خود به جای گذاشته و طالبان حقیقت در مراکز علمی به مطالعه و آموزش تعالیم ناب اسلام به نسل جوان هر برهه اقدام کردهاند.
اینگونه است که میبینم بعد از ظهور ادیان بزرگ الهی؛ مانند مسیحیت و اسلام، بیشتر دینها و باورهای بدون ریشه در سراسر جهان کمرنگ و حتی نابود شده و مردم به سوی ادیان الهی متمایل شدهاند. به عنوان نمونه، هیچ آیین مبتنی بر بتپرستی، ستارهپرستی، حیوانپرستی و ... را امروزه به صورت وسیع نمیتوانیم در جهان مشاهده کنیم؛ چون خلاف عقل و اندیشه است و بیشتر پیروان آن ادیان، از باورهای خود رو برگردانده و یا تنها تظاهر به آن میکنند.
4 . با تمام آنچه گفته شد، البته گروهی از مردم در نقاط دوردست که از دسترسی به مراکز علم و دانش محروماند، بدون بررسی، همان دین والدین و جامعه خود را - بدون اجبار و تحقیق - میپذیرند که اگر دینشان نادرست باشد، به دلیل آنکه حقیقت به آنان نرسیده و در استضعاف فکری به سر میبرند، اگر بر اساس آنچه عقل مستقل بدان فرمان میدهد عمل کنند، احتمال رستگاری آنان نیز وجود خواهد داشت. [3] با این نگاه، افرادی که بدون تحقیق، پیرو دین حقی که همخوان با فطرت است باشند، اگر چه این پذیرش بدون تحقیق و کورکورانه به نظر میرسد، اما اگر صادقانه و منطبق به آموزههای عقلی و دینی خود رفتار کنند، رستگار خواهند شد، اما به هر حال این دلیلی بر خودداری از تحقیق و توجیهی برای اندیشهنکردن نخواهد بود.
[1]. نحل، 44.
[2]. ر. ک: (انتخاب دین و اکراه)، 57.
[3]. ر. ک: (عدل الاهی و عدم آشنایی انسان ها با تشیع)، 3574
منبع: اسلام کوئست
افزودن دیدگاه جدید