دنیا گذرندهتر از آن است که به آن دل بست
یکی از برکات دوران دفاع مقدس ظهور مردان مردی بود که تاریخ در کمتر دورهای به خود دیده است؛ انسانهایی که برخلاف تصور بسیاری فقط برای دفاع از میهن و سرزمین برنخاسته بودند، بلکه درد دین داشتند و همین باعث خلق ایثارگریها و فداکاریهایی شد که اکنون پس از چهل سال هنوز قلمها در وصفشان ناکام مانده است. نیازمند معرفتشناسی شهدا هستیم و وصیتنامههای آنها که از عمق وجودشان برآمده بود، میتواند منبع اصلی همین معرفت و شناخت باشد. در آستانه چهلمین سالروز تأسیس جهاد دانشگاهی، نگاهی به زندگینامه و وصیتنامه شهدای این نهاد انقلابی داریم که در نخستین شماره «در محضر شهدا» به زندگینامه و وصیتنامه شهید سیدجمال میرامیرخانی پرداختهایم.
سیدجمال در سال ۱۳۳۶ در شهر اصفهان در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود و پس از طی دوره ابتدایی به دبیرستان ادب راه یافت. در دبیرستان در ردیف شاگردان ممتاز قرار گرفت و همراه با فعالیتهای مذهبی در سال ۱۳۵۴ دوره دبیرستان را به اتمام رساند و با موفقیت در همان سال در رشته مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد. از همان آغاز به مسائل مذهبی و سیاسی علاقهمند بود و در فعالیتهای دانشجویی حضور داشت. وی در تظاهرات و راهپیماییهای قبل از پیروزی انقلاب نیز شرکت فعال داشت.
پس از پیروزی انقلاب در کنار سایر برادران سازمان دانشجویان مسلمان دانشگاهها تلاش بیوقفهای را برای گسترش آرمانهای اسلامی و انقلابی در دانشگاهها و مبارزه با گروهکها آغاز کرد. شرکت وی در جلسات متعدد دانشجویان مسلمان، نقطه نظرهایی که ارائه میداد، حاکی از عمق عشق و تعهد او به انقلاب اسلامی بود. در اوایل انقلاب که ایادی داخلی استکبار جهانی علیه روحانیت بسیج شده بودند، این شهید به خوبی این توطئه را دریافت و در سخنانش همیشه از روحانیت اصیل و متعهد دفاع میکرد.
پس از مدتی فعالیت در دفتر تحکیم وحدت به قم رفت و بعد از آن از طرف سپاه به سوسنگرد اعزام شد و مدتی مسئولیت تدارکات سپاه سوسنگرد را به عهده گرفت. پس از شهادت همسنگر عزیزش شهید قدوسی(فرزند آیتالله قدوسی) وی نیز در جریان عملیات بیتالمقدس، آزادسازی خرمشهر، دعوت حق را لبیک گفت و به جوار رحمت او شتافت، خدایش رحمت کند که چگونه زیستن و چگونه مردن را از مولایش حسین(ع) آموخته بود.
او باصفا و صمیمی بود و مهربانی، خلوص، صداقت، عشق و علاقهای خاص به امام امت داشت و تعهد او نسبت به امام بارز بود. مجذوب و شیفته رهبرش بود و در این رهگذر از هیچ چیز دریغ نداشت. در نمازش خشوع خاصی داشت که حاکی از عمق ارتباط او با خدای متعال بود.
فرازی از وصیتنامه شهید سیدجمال میرامیرخانی
«به نام خدا و به یاد خدا و برای خدا
شهادت میدهم به وحدانیت خدای متعال به شهادت «لا اله الا الله» خداوندی که نور است و همه هستی مخلوق وی، و شهادت میدهم به رسالت رسول خدا(ص) و به نبوت او، شهادت میدهم به امامت معصومین پاک که عترت رسول خدایند، شهادت میدهم به قیامت روزی که همه ما بندگان در برابر ذات احدیت باید سؤال شویم و عمل خویش را ببینیم.
خدایا! ای نور هستی، ای خالق همه وجود، پروردگار من، باور من، مونس من، معبودم، ای کسی که پیش از هر کسی به من حق وجود و تربیت و هر چه که بودن در آن میگنجد دادی، خدایا مرا ببخش. تو میدانی اگر لحظهای کمکت را قطع نمایی به اسفل السافلین درخواهم افتاد.
خداوندا! حقوقی را که در هستیام به جا نیاوردهام و شرمسار هستم، از جانب لطفت و دریای بیپایان کرمت ادا فرما.
خدایا! حق قرآن را، حق عالم را، حق مسجد را که در محشر از انسان سؤال خواهد شد و همه حقوق دیگر، همه را خدایا تو ادا نما. برادران! ما باید دوستی اهل بیت عصمت و طهارت را در رأس برنامههای خود قرار دهیم. اینها حبل الله هستند، تا ما به این دوستی چنگ نزنیم، به هیچ چیز نخواهیم رسید.
برادران! در این عصر همه جلوههای باطل در برابر مظهر حق ایستادهاند. حق با همه پاکیاش در برابر ظلمتها ایستاده و هر کسی که در کوچکترین تاریکی باشد، روزی این ظلمت او را در مقابل اسلام و حق خواهد ایستاند.
برادران عزیزم! تقوای خدا را نصب العین قرار دهید و به دنیای فانی دل نبندید، دنیا گذرندهتر از آنست که به آن دل بست، در فکر توشه آخرت باشید.»
یادش گرامی و راهش پررو باد.
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید