من شما رو دوست دارم
امام صادق(ع) می فرمایند: دستم در دست پدرم بود و وارد مسجد، کنار حرم رسول خدا(ص) شدیم. ناگهان به تعدادی از اصحاب پدرم، امام باقر(ع) برخورد کردیم. پدرم بالای سر اینها ایستادند و به آنها سلام کردند، بعد فرمودند: من شما را دوست دارم. جمعیت در مسجد خیلی بود، عده ای زیارت می کردند، عده ای نماز و عده ای هم قرآن می خواندند.آنها خیلی لایق این نبودند که محبتشان در قلب امام باقر(ع) جا داشته باشد. آنها اهل ولایت اولیای خدا نبودند، بلکه بند به ولایت طاغوت بودند. لذا حضرت صادق(ع) می فرمایند: تعدادی از اصحاب پدرم دور هم بودند که پدرم بالای سرشان ایستادند، سلام کردند و فرمودند: «انی احبکم» من شما را دوست دارم، «و احب ریحکم» و بوی شما را هم دوست دارم. این بو چه بویی است؟ بوی گل، بوی عطر یا بوی گلاب بوده؟!این بویی که امام باقر(ع) فرموده اند، چه بویی است؟ یعنی من از شما بوی ارتباط با نبوت، ولایت و قرآن را استشمام می کنم، «أحِبُکم» شما را دوست دارم، «و أحِبُ رِیحَکُم» بوی شما را هم دوست دارم، «و ارواحکم» و روح شما را هم دوست دارم.
افزودن دیدگاه جدید