یزید میوه تحریف
وسعت مرز کربلا و حماسه عاشورا، به پهنای نبرد بین حق و باطل است که می توان از آن، عبرتها گرفت و درس ها آموخت.
برای درس آموزی از عاشورا و کربلا، باید ریشه های حادثه را خوب دید و تحلیل کرد و پاسخی برای این سئوال پیدا کرد که چگونه، منبر و منصب رسول گرامی اسلام، توسط پست فطرت انی مانند معاویه و یزید، غصب شد و خواص و نخبگان جامعه اسلامی سکوت کردند و قاطبه مردم نیز به این ننگ تاریخی تن دادند و از آن تمکین کردند.
سئوال دیگری که باید به آن پاسخ داده شود، این است که آیا اگر یزید و یا معاویه، بلافاصله پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) ادعای خلافت اسلامی می کردند، مردم می پذیرفتند.؟
درست است که مسلمانان آن روز، بعد از رحلت پیامبر(ص) خطای بزرگی کردند و با پذیرفتن نظر شورای سقیفه، دچار خطا و اشتباه شده و مسیر جانشینی پیامبر و هدایت امت را از امامت و ولایت به خلافت تغییر و انحرافی را بنیان نهادند که آثار خسارت بار آن برای امت اسلامی و جهان بشریت، تا ظهور حضرت بقیه الله (عج)باقی خواهد ماند.
با این حال، پاسخ سئوال مطرح شده منفی خواهدبود و یقیناً مردم آن زمان، علی رغم ارتکاب آن خطای بزرگ، تن به خلافت یزید و معاویه نمی دادند.
پس چه اتفاقی افتاد که ۳۰سال بعد از رحلت پیامبر اسلام، خلافت معاویه و بعد از ۵۰ سال، سلطنت یزید را پذیرفتند و به کشتن سبط النبی و میوه دل رسول خدا و اسارت آل الله و اهل بیت پیامبر اسلام (ص)، آن هم با آن وضعیت فاجعه بار، رضایت دادند.
اینکه چرا اینگونه شد که سرنوشت اسلام و امت اسلامی به دست کسانی افتاد که علنی اعلام بیدینی می کردند و زیر پا گذاشتن احکام و دستورات دینی را روش جاری خود کرده بودند.
پاسخ ساده است، این رویگردانی و انحطاط، میوه تلخ شجره ملعونه تخریفی بود که ریشه اش در سر زمین انحراف سقیفه رشد کرده و جان گرفته بود.
در حقیقت یزید بر صدر منبری نشست که برخی شیوخ صدراسلام، قبل از وی، بر آن نشسته و اسباب تحریف و فتنه را به صورت گام به گام هموار کرده بودند.
شیوخ و کاسبان تحریفی که در پوستین نفاق تکاثری، تفاخری و تجاهلی، با تغییر حب و بغض و مهندسی ادراکات ، امامت را به خلافت و خلافت را به سلطنت تبدیل کردند.
آری؛ کربلا می خواهد این درس را به عاشورائیان بدهد که افق دید خود را وسیع کنند و ببینند که خزه تحریف، بر دیوار جهالت و غفلت و بی بصیرتی ملت رشد خواهد کرد.
علت انحراف ۱۸۰درجه ای عوام، انحراف میلیمتری خواصی بود که بنای فتنه عاشورا را در سقیفه و در برخی تریبون ها بنا نموده و در هر عصری، در پوشش لفاظی های زیبا، بخشی از ارزش ها را تحریف و قربانی مطامع سیاسی خودکردند.
البته در هر زمانی هم، عده ای که فقط ثمرات ظاهری خوشه های فتنه را دیده و از آفت ریشه بی خبرند، ممکن است پای هر منبری و بر سر هر سفره ای بنشینند و به هر سخن و عملی، به به و چه چه بگویند و دلنسته یا ندانسته، حواس ها را از اصل و ریشه انحراف، منحرف نمایند.
همانطور که عده ای غافل از فتنه آن شیخ اکبر و جانشینش، فقط بر طبل ساده زیستی آنها کوفتند، غافل از اینکه، خشت اولی که گذاشتند آن شیوخ کج، تا کربلاها می برد، دیوارهاکج.!
بر رسی تاریخ نشان می دهد، آسیبی که اسلام از تحریف حقایق و جعل احادیث و فتاوای شاذ ابوهریره ها و ابوموسی ها و عمروعاص و شریح قاضی ها خورد، بسیار سنگین تر از ضربه ابوجهل ها و ابولهب ها و تحریم قریشیان بود.
یادمان باشد که در بدر و احد و احزاب و دهها جنگ دیگر، جسم اسلام از ناحیه کدخدا نمایان زمان مورد هجمه قرارگرفت و اگر خراشی هم برداشت، در کمترین زمان ترمیم شد و توانست همان دشمنان را به زانو درآورد.
ولی در کربلا، بواسطه تحریف، روح اسلام مورد هجمه قرار گرفته بود و دشمن به دنبال قربانی کردن روح اسلام در پای جسم اسلام بود ولی با فداکاری امام حسین (ع) و یاران شهیدش، به اهداف شومش نرسید و درخت اسلام دوباره آبیاری شد و جان گرفت.
در عصر حاضر هم، دشمن استکباری با تحمیل جنگ ۸ساله بر علیه انقلاب اسلامی، به دنبال نابودی انقلاب و تسلیم ایران بود، ولی علی رغم تحمیل خسارات مادی و معنوی فراوان به کشور، نتوانست هیچ موفقیتی به دست آورد و در نهایت نیز، شکست را پذیرفت و از ادعاهای باطل خود، چشم پوشید.
البته این چشم پوشی از جنگ، به معنی تمام شدن دشمنی مستکبرین با انقلاب اسلامی و مردم ایران نبوده و نیست و دشمن تلاش دارد با حربه تحریف و عوض کردن جای شهید و جلاد، روح انقلاب اسلامی را مورد هجمه قرار داده و به شکست بکشاند و متاسفانه در داخل کشور نیز، عده ای، هیزم بیار آتش این معرکه شده اند؛ بی آنکه بدانند در چه زمینی بازی می کنند و بر چه آتشی می دمند
افزودن دیدگاه جدید