امام حسن(ع) از مصادیق شجاعت در سیاست هستند/ دوره امام حسن(ع) سه تفاوت اساسی با زمان امام حسین(ع) دارد

کد خبر: 104017
مام حسن(ع) آنقدر زیبا قداست معاویه را شکستند که معاویه قبل از شهادت امام حسن(ع) شکسته شد ولی یزید بعد از شهادت امام حسین(ع) شکسته شد.
وارث

حجت‌الاسلام محمدمهدی ماندگاری، کارشناس مسائل دینی با اشاره به اینکه در شخصیت و زندگی امام حسن مجتبی(ع) دو عنصر مظلومیت و اقتدار که ظاهرا با یکدیگر چندان هم سازگاری ندارد جمع شده، درباره مصادیق مظلومیت و اقتدار در دوران امامت ایشان اظهار داشتند: مظلومیت و اقتدار ویژگی تمام اولیا خدا بوده اما با تفاوتی هایی، در زندگی همه انبیا، امامان، صالحان و حتی شهدا جمع بین این دو عنصر را شاهد هستیم.

اقتدارشان برای حفظ اسلام است، هر چقدر دشمن می‌خواست آن‌ها را با زر، زور و تزویر وادار به عقب نشینی کند آن‌ها کوتاه نمی‌آمدند و مظلومیتشان برای دفاع از خودشان است. خیلی از اولیای خدا دوران حیاتشان را زمان دفاع از خود نمی‌دانستند به این دلیل که دفاع از امام و ولی را باید دیگران انجام دهند. البته خود امام و ولی هم باید به عنوان یک شخص از این جایگاه دفاع کنند که این کار را هم کردند ولی وقتی امت از امامشان دفاع نکند امام مظلوم می‌ماند مانند امیر المومنین(ع)، امام حسن(ع) و خیلی افراد دیگر.
 
در زمان ماهم چنین افرادی وجود داشتند و دارند، مانند شهید بهشتی که درحفظ انقلاب و ارزشهای آن مظهر اقتدار است و از طرفی هم مظهر مظلومیت است چراکه مورد تهمت‌ها، شایعه و دروغ قرار گرفت اما از خودش دفاع نکرد و دیگران باید از او دفاع می‌کردند که این اتفاق هم نیافتاد و خیلی ها از ایشان دفاع نکردند. پس از شهادت شهید بهشتی امام خمینی(ره) فرمودند: «آنچه که من راجع به ایشان [شهید بهشتی] متاثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود.» در واقع شهادت بهشتی در مقابل مظلومیت او کوچک بود، مظلومیتش خیلی بزرگتر بود. 
 
پس وقتی مجرای مظلومیت و اقتدار را تفکیک می‌کنیم جمع این دو خیلی مشکل نیست، مظلومیت در دفاع از خود در شرایطی که دشمن هر چه می‌توانست برای امام حسن مجتبی(ع) به دنبال شایعه سازی، دروغ و تهمت بود. در آن دوره نسبت به ساحت مقدس پدرشان امیرالمومنین(ع)، خود امام حسن مجتبی(ع) و مقدسات تشیع توهین می‌کردند و امام مجتبی(ع) از خود و جایگاهشان دفاع نمی‌کردند و این نشانه مظلومیت ایشان است.
 
اما در اینکه از اصول اولیه اسلام عقب نشینی نکرده، کوتاه نیامده و با دشمن کنار نمی‌آیند و معامله نمی‌کنند اینها همه نشانه اقتدار است. این ویژگی نهاد امامت در تاریخ اسلام و در بین موحدان و شیعیان است.
     
از عظمت و اقتدار امام حسن(ع) دفاع نشده
وی در پاسخ به این سوال که چرا در مورد اقتدار امام حسن(ع) کم گفته شده، این نشانه ضعف پیروان ایشان است یا غلبه حقیقی مظلومیت ایشان، توضیح داد: در این موضوع هر دو مورد اثرگذار بوده است. امام حسن مجتبی(ع) خیلی مظلوم واقع شدند و از عظمت و اقتدار ایشان دفاع نشده، حتی در زمان خود امام حسن(ع) سجاده را از زیر پای امام کشیدند و به ایشان گفتند: «یا مذل المؤمنین». اگر در همان زمان پی می‌بردند که صلح امام حسن(ع) مظهر اقتدار امام است چنین جسارت‌هایی نمی‌کردند ولی این موضوع مجرای مظلومیت امام حسن(ع) شد و این خیلی عجیب است.
 
امام حسن(ع) در شرایطی قرار گرفتند که معاویه برای خودش قدیس است و نمی‌شود با او به طور مستقیم برخورد کرد، بر خلاف یزد که فسادش برای همه محرز بود. از طرفی یاران امام حسن(ع) خودفروش هستند بر خلاف یاران امام حسین(ع) که با وجود تعداد اندک خیلی اهل استقامت هستند.

شرایط عمومی دوره امام حسن(ع) شرایط جهادپذیری نیست و شرایط عافیت طلبی و جهادگریزی است. در زمان امام حسین(ع) شرایط عمومی حداقل قبل از بی وفایی کوفیان متفاوت بود و آن‌ها نامه نوشتند که آماده جهاد و یاری هستند. این موارد نشان می‌دهد که امام حسن(ع) اقتدارشان باید خیلی قوی‌تر از امام حسین(ع) باشد چراکه امام حسن(ع) برای احیای حق و ابطال باطل باید غیرمستقیم با معاویه می‌جنگد ولی امام حسین(ع) رودرو با یزید جنگیدند و جنگ غیرمستقیم همیشه سخت‌تر از جنگ مستقیم است.
 
امام مجتبی(ع) به طور زیبایی قداست معاویه را شکستند
امام حسن(ع) آنقدر زیبا قداست معاویه را شکستند که معاویه قبل از شهادت امام حسن(ع) شکسته شد ولی یزید بعد از شهادت امام حسین(ع) شکسته شد، یعنی امام حسن(ع) زودتر برای افشای باطل و شکستن باطل به نتیجه رسیدند و این موضوع نشان می‌دهد که امام حسن(ع) خیلی مقتدر بودند. اما به دلیل اینکه جنگ غیرمستقیم بوده و در میدان جنگ مستقیم با دشمن شرکت نکردند و بر حسب ظاهر شمشیری زده نشده و رشادتی در میدان جنگ از خودشان نشان ندادند هر چند که رشادت امام حسن(ع) در میدان جنگ جمل و صفین در کنار پدر بزرگوارشان غوغامی‌کند، این کوتاه بینی و تنگ نظری باعث می‌شود که با وجود این اقتدار، مظلومیت ایشان غلبه کند و حتی نزدیکان به حضرت تهمت «مذل المؤمنین» بزنند.

این کارشناس مسائل دینی با بیان اینکه حتی در مورد صلح امام حسن(ع) دوباره قضیه مظلومیت پررنگ‌تر است در حالی که وجه دیگر این صلح، بر اساس تدبیر مدبرانه ایشان است، تصریح کرد: دوره امام حسن(ع) سه تفاوت اساسی و جدی با زمان امام حسین(ع) دارد. همان طور که اشاره شد خلیفه زمان امام حسن(ع) قدیس شمرده می‌شود و مردم کلام معاویه را برکلام خدا متعال و پیامبر(ص) ترجیح می‌دهند. معاویه روز چهارشنبه نماز جمعه خواند و گفت به دلیل اینکه به جنگ می­رویم و فرصت نداریم، پس نماز جمعه را روز چهارشنبه می­خوانیم و مردم هم از او پیروی کردند. این موضوع بیانگر آن است که کلام معاویه خیلی برای مردم قداست دارد، اما در مورد یزید این طور نیست و حتی اطرافیان معاویه می‌گویند یزید زیادی بی دین است.
 
یاران امام حسن(ع) که بعد از شهادت امام علی(ع) در نخیله جمع شدند حدود 30 هزار نفر بودند، اما این یاران و شرایط عمومی آن دوران بسیار متفاوت بود؛ یاران امام حسن(ع) نماز را پشت سر ایشان می‌خواندند و غذا را در سفر معاویه می‌خوردند. هنگامی که امام حسن(ع) پیشنهاد معاویه مبنی بر صلح با ذلت یا جنگیدن با عزت را با سپاهیان خود در میان می‌گذارد، مردم از هر طرف با فریاد «البقیه البقیه» (ما می‌خواهیم زنده بمانیم) عافیت طلبی را ترجیح دادند، ولی یاران امام حسین(ع) می‌گویند اگر هزار مرتبه کشته شویم و دوباره زنده شویم دست از یاری شما بر نمی‌داریم و شرایط عمومی دوران امام حسین(ع) حداقل قبل از بی وفایی کوفیان شرایط جهاد پذیری است.
 
جنگ امام حسن(ع) غیرمستقیم بود
این شرایط نشان می‌دهد که امام حسن(ع) باید با دشمن جنگ غیرمستقیم کند و امام حسین(ع) جنگ مستقیم. امام حسن(ع) آنقدر زیبا صلح نامه را نوشتند که یقین داشتند معاویه آن را نمی‌پذیرد. در میان اعراب عهد و پیمان و صلح ناموس عرب محسوب می‌شود و اگر کسی زیر عهدش بزند بی ناموسی کرده است. امام حسن(ع) می‌دانست که معاویه این عهد و پیمان را قبول نمی‌کند و آن را پاره خواهد کرد و آنجاست که معاویه شکسته می‌شود و همین اتفاق هم افتاد.

معاویه هیچکدام از شرایط صلح نامه را قبول نکرد و عهد نامه را پاره کرد، در اینجا بود که شخصیت او شکسته شد و مردمی که تصور می‌کردند معاویه برای اسلام با حسن‌بن‌علی(ع) می‌جنگد، متوجه شدند که جنگ معاویه با فرزند پبامیر(ص) برای قدرت و ریاست است و در اینجا بی‌ناموسی معاویه باعث شد که او شکسته شود و به دلیل اینکه شکسته شد قبل از شهادت امام حسن(ع) خیلی با غیض و غضب به شهادت ایشان فکر می‌کرد. بر همین اساس مشخص است که ضربه صلح امام حسن(ع) به معاویه کاری‌تر از قیام امام حسین(ع) بوده و این صلح زمینه ساز قیام سیدالشهدا در کربلا است.

اما به دلیل اینکه جنگ غیرمستقیم بود و این جنگ زخم و شمشیر ندارد، اینجا مظلویت بر تدبیر مدبرانه امام حسن(ع) غلبه می‌کند، ولی اهل تفکر متوجه می‌شوند که امام حسن(ع) دودمان معاویه را به باد داد و آنهایی که ظاهر بین هستند این را درک نمی‌کنند و همین موضوع بستر ساز مظلومیت امام حسن(ع) می‌شود.

حجت الاسلام ماندگاری با اشاره به اینکه در دوران امامت امام حسن(ع) شاهد سکوتی از امام حسین(ع) هستیم که از باب اطاعات از امام زمان خویش است، درباره مصادیق بیشتر اطاعت از ولی خدا بیان کردند: در زمان هر امامی، امامان بعدی که در آن دوران حضور داشتند، از ولی زمان خود اطاعت محض می‌کردند؛ سکوت حضرت علی(ع) در زمان رسول خدا(ص)، سکوت حضرت فاطمه(س) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در زمان امیرالمومنین علی(ع) و سکوت امام سجاد(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) در زمان امام حسین(ع) همه بیانگر این مطلب است. 

این اطاعت به آن خاطر است که هر امامی بهترین تدبیر برای بهترین تصمیم را در زمان خودش می‌گیرد و برای همین است که می‌گوییم اگر امام حسین(ع) و هر امام دیگری در شرایط امام حسن(ع) بودند حتما مانند ایشان عمل می‌کردند و اگر خود امام حسن(ع) هم در دوران سایر امامان معصوم بودند حتما کار آن بزرگان را انجام می‌دادند چراکه اعتقادمان بر این است که این بزرگان پاک، مطهر و معصوم هستند، علم غیب دارند و دقیق عمل می‌کنند.

حضرات معصومین(ع) بهترین زمان شناس، دشمن شناس و بهترین موضوع شناس هستند و این بزرگان بهترین تدبیر را دارند، نیکوکارترین افراد هستند و خلوص اعمالشان بیشتر است. امام حسین(ع) هم در دوران امامتشان و در زمان معاویه 10 سال مثل امام حسن(ع) سکوت کردند ولی وقتی خلیفه عوض شد روش امام هم عوض شد و قیام امام حسین(ع) جنگ مستقیم شد که درباره آن توضیح داده شد.

امام مجتبی(ع) از مصادیق شجاعت در سیاست هستند
وی در پایان در پاسخ به این سوال که به چه علت امام حسن(ع) یکی از مصادیق شجاعت در سیاست هستند، در حالی که در زمان امامت ایشان جنگی اتفاق نیافتاده و این چه شجاعتی است که از طریق سیاست بدست می‌آید، گفت: اولا مبنای شجاعت نترسی است، ثانیا امام حسن(ع) در جنگ‌های زمان امیرالمومنین(ع) شجاعانه شرکت کردند، ثالثا مبنای شجاعت آمادگی است «و اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّه» شاید ارتشی آماده باشد و در تمام عمر خدمتش هم در میدان جنگی شرکت نکند. این وجودهای نازنین بنابر تعالیم الهی آماده جنگ با دشمن بودند ولی زمان شناس هستند. امام حسن مجتبی(ع) در زمان امیرالمومنین(ع) یک رزمنده شجاع در میدان جنگ است اما در زمان امامت خودشان یک رزمنده شجاع آماده جنگ هستند.

به علت اینکه بستر بستر جنگ نیست، امام حسن(ع) باید سیاست را از مسیر تدبیر صلح دنبال کنند، آن هم صلحی که حتما معاویه و بنی‌امیه را رسوا کند. پس شجاعت در سیاست مثل شجاعت در میدان جنگ است و مبنای آن نترسی، آماده بودن، دقت، دشمن شناسی، زمان شناسی، موضوع شناسی است که تمام این ویژگی‌ها را وجود نازنین امام حسن مجتبی(ع) به بهترین وجه دارا بودند.
منبع: جهان نیوز


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.