درسهایی از انقلاب؛ انتظار
بی جهت نیست که انتظار فرج بالاترین اعمال است. آن کس که بن بست موجود را نمی پذیرد و تحمل نمی کند در انتظار گشایش است و به دنبال مطلوب و برای رسیدن به مطلوب آماده است و مهیاست که من انتظر امراً تهيّأ له.
ما کسانی را می بینیم که بپا ایستاده اند و راه افتاده اند. ولی انتظاری نداشته اند و گویا چیزی نمی خواسته اند وتنها بر اساس جو محیط و جریان حاکم به رفتن وادار شده بودند، اینها بدون انتظار و بدون آماده باش در گام های اول گرفتار شده اند و به خودخوری و فرار از خویش رسیده اند و آخر سر در زیر فشار ابهام ها و اشکال ها، در مرحله فکر و اعتقاد، در مرحله ظرفیت و تحمل، در مرحله طرح ریزی و در مرحله عمل از کمبود امکانات گرفته تا نیازهای اقتصادی و نیاز های تخصصی و علمی و حتی آگاهی بدنی و توانایی جسمی در زیر بار این فشارها و ابهام ها به انزوا و فرار از کار و جدایی از عمل روی آورده اند. آنها که عمل زده بودند طبیعی است که بعد ها با نفرت، عرفان زده، فلسفه زده و علم زده و کلاس زده هم بشوند و به دنبال پناهگاه و مفرّی بگردند که باز هم طبیعی است که به پناهی نرسند و سرگردان بمانند.
این خاصیت انتظار است که تو را وادار می کند تا کمبود ها را حدس بزنی و برای تامینش بکوشی و این خاصیت انتظار است که تو را به آمادگی و حضوری می رساند که مانع ها را بشناسی و برای رفعشان برنامه بریزی.
شهادت و تقدیر خاصیت انتظار است که باید این شهادت و تقدیر جایگزین تظاهر و تفنن بشود.
وگرنه همان عمل زدگی ها، علم زدگی ها و عرفان زدگی ها و فلسفه زدگی ها وکلاس زدگی ها وبرنامه زدگی ها فرا خواهند رسید، که پاداش تظاهر کارها و تفنّن بازها است.
علی صفائی حائری
افزودن دیدگاه جدید