حجت الاسلام پناهیان؛ من بهت نیاز دارم!

کد خبر: 106365
وارث

فرق است بین اینکه من عمیقاً درک کنم نیازمند به دین هستم با اینکه منطقاً بپذیرم خب خدا هست، فرمان داده و باید طبیعتاً اطاعت کنم و الّا پدر من را درخواهد آورد. دینداری را در اثر نیاز خودمان به دین باید پیدا بکنیم. نیاز معنوی باید بیدار بشود در آدم و دینداری باید بر اساس این نیاز معنوی باشد. «لا الَّذِی أَحْسَنَ اسْتَغْنَی عَنْ عَوْنِکَ»؛ خوب‌ها مستغنی نیستند از کمک تو. بکِش من را به سوی خودت. من نیاز دارم.

  ما نیاز معنوی درِمان خفته است، باید بیدارش کنیم. یک کسی عاشق رسول خدا بود می‌‌دانید یعنی چی؟ نیازش به پیغمبر، به امام، به ولیّ خدا بیدار شده بود. می‌‌آمد هر روز پیغمبر را می‌‌دید می‌‌رفت. آقا رسول خدا اوایل بهش فرمود تو کاری داری با من؟ گفت نه آقا من فقط باید شما را ببینم. این تکۀ روایت خیلی قشنگ است. گاهی از اوقات رسول خدا نشسته بودند اصحاب هم دورشان نشسته بودند این می‌‌آمد دم در را باز می‌‌کرد آقا می‌‌دانست دیگر این چی می‌‌خواهد، می‌‌خواهد ببیند آقا را. می‌‌گفتند آقا قد می‌‌کشید او ببیند برود. بعد آقا راحت می‌‌نشست. نیازش به پیغمبر به امام به ولیّ خدا بیدار شده بود. ما نیاز معنوی درمان خفته است، باید بیدارش کنیم.

یک مجنونی در موردش یک حکایت قشنگی گفته‌اند؛ من نمی‌دانم تصویرش خیلی برای من زیباست. می‌‌گوید دیدند مجنون کنار ساحل نشسته هی می‌‌نویسد لیلی. روی ماسه‌ها آب می‌‌آید می‌‌شویَد، دوباره می‌‌نویسد لیلی. دوباره آب می‌‌آید می‌‌شویَد، دوباره می‌‌نویسد لیلی. بهش گفتند چرا این کار را می‌‌کنی؟ گفت: «گر میسّر ما را کام او، عشقبازی می‌‌کنیم با نام او»؛ اینجوری می‌‌گذرانند. این نیاز لامصّب است که اگر بیدار بشود.

  چه‌جوری نیاز به خدا، نیاز به امام، نیاز به شنیدن کلمات خدا را در خودمان بیدار کنیم؟ یک راه کلیدی دارد. نمی‌دانم بگویم کدام یکی از این دو تا راه کلیدی‌تر است. شاید همین اولین راهی که می‌‌خواهم بگویم خیلی اساسی‌تر باشد. یک کمی به نیازهای دیگرت کم‌توجّهی کن. همۀ نیازهایت را سیر برآورده نکن. دربارۀ نیازهایت دائماً فکر نکن. به نیازهای دیگرت بی‌اعتنایی کن. آن نیاز به معنویت بیدار می‌‌شود. اصلاً انگار دنبال فرصت می‌‌گشت که خودش را نشان بدهد.

  روزه یعنی چی؟ بی‌توجهی به نیازهای دیگر. نیاز داری، بله همه می‌‌فهمند نیاز داری. تشنه‌ات مگر نشده؟ باید بخوری دیگر یک آبی باید بخوری. یک کمی بهش بی‌توجهی می‌‌کنی، اَ کِّ چی می‌‌شود؟ دیدی افطار و بعد آخر ماه رمضان چقدر قشنگ می‌‌شود همه چی؟ همه چی قشنگ می‌‌شود. گریه می‌‌کنی آخر ماه رمضان چرا داری می‌‌روی؟ مگر چه خبر بود توی ماه رمضان؟ یک کمی بی‌توجهی کردی به نیازهای دیگر. یک کمی نیازهای عاطفی را بی‌خیال شو، یک کمی نیازهای خوراکی را بی‌خیال شو، یک کمی نیاز به خواب را بی‌خیال شو. می‌‌دانم باید بخوابی بابا! بابا معلوم است این. یک کمی حالا «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ»؛ پهلو از بستر تهی کن. بگذار یک نیاز دیگر بیدار بشود.

  راه بیدار کردن نیاز معنوی، بی‌توجهی به نیازهای دیگر است. یک مقدار، نه مطلق. حالا هر چقدر توانستی، هر جایی شرایطش بود، ها؟ آزمایشات الهی خودشان به ما می‌‌گویند به چه نیازهایی بی‌توجهی کن. اقدام دیگر چیست برای اینکه این نیاز بیدار بشود؟ یک مدتی بدون این نیاز، تو که می‌‌دانی این نیاز هست، به ذکر خدا بپرداز، به مجلس روضه مشرّف بشو، به قرآن اقدام بفرما، به بیداری شب مبادرت بورز مدتی. بگو خدایا هنوز خالی‌بندی است ها! «سُبحانَ الله سُبحانَ الله سُبحانَ الله»؛ هنوز خبری نیست. یک‌بار دیگر، «سُبحانَ ربّی الأعلی و بحمده، سُبحانَ ربّی الأعلی و بحمده.» هیچی، فعلاً هم هیچی. امشب هم هیچی. فردا شب ادامه بده. تو که می‌‌دانی هست! بعد چه اتفاقی می‌‌افتد؟ کم‌کم بیدار می‌‌شود این نیازت.

  یک کمی به نیازهای دیگرت کم‌توجهی کن. همۀ نیازهایت را سیر برآورده نکن. دربارۀ نیازهایت دائماً فکر نکن. به نیازهای دیگرت بی‌اعتنایی کن. کم‌کم بیدار می‌‌شود این نیازت. 

 


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.