شش درس ماندگار از مولود کعبه

کد خبر: 106488
محسن اسماعیلی در یادداشتی نوشت: سیزدهم رجب زادروز یکى از بزرگ‏ترین بندگان شایسته خداست که به اعتراف دوست و دشمن الگوى بشریت و نمونه‏‌اى برتر از انسان کامل است. درباره بزرگی شخصیت حضرت امیرمؤمنان(ع) و خصوصیات و صفات به ‏نظیر او، بیش از هر شخصیت دیگرى گفته و نوشته‏‌اند و شگفت این که سرانجام همه آن‌ها نیز اقرار کرده‏‌اند که نه شناخت آن بزرگوار و نه توصیف او براى کسی ممکن نیست.
وارث

سيزدهم رجب، زادروز يكى از بزرگ‏ترين بندگان شايسته خداست كه به اعتراف دوست و دشمن الگوى بشريت و نمونه‏‌اى برتر از انسان كامل است. درباره بزرگى شخصيت حضرت اميرمؤمنان، على(ع) و خصوصيات و صفات بی‌نظير او، بيش از هر شخصيت ديگرى گفته و نوشته‏‌اند و شگفت اينكه سرانجام همه آنها نيز اقرار كرده‏‌اند كه نه شناخت آن بزرگوار و نه توصيف او براى كسى ممكن نيست. با این حال، آنچه به عنوان هدف اصلى از یاد کرد فضائل و تاریخ زندگانى چنین بزرگانى نباید فراموش کرد، نزدیک کردن خود و جامعه به وضعیت مطلوب و آرمانى آنان است.

البته آن حضرت، خود نیز به این حقیقت اشاره داشته‏‌اند که «شما نمی‌توانید، چون من باشید»، اما این واقعیت نمی‌تواند و نباید ما را از نزدیک شدن به قله معرفت او باز دارد؛ چرا که حضرتش در ادامه فرموده است: «اما مرا با پارسایى، پاکدامنى، کوشش و درست کردارى خود یارى کنید.
 
با این مقدمه، به نظر می‌رسد مرورى بر ضروری‌ترین درس‌هاى مولود کعبه براى امروز ما خالى از مناسبت نباشد.

۱- نخستین نیاز همیشه ما، بازگشت به سوى خدا و معنویت و پالایش روح از خودخواهى و بداندیشى است. امیرمؤمنان(ع) بار‌ها تاکید کرده است که قبل از هر چیز «عبدالله» و مطیع پروردگار خویش است و در راه خشنودى خالق، به رضایت هواداران و اطرافیان اهمیت نمی‌دهد. در اوج سختی‌هاى روزگار و یا گرفتاری‌هاى حکومتى، لحظه‏‌اى از یاد خدا غافل نمی‌شود و نماز او مصداق تام معراج مؤمن و همنشینى او با خداست. نه کامیابی‌ها و پیروزی‌ها و نه ناکامی‌ها و شکست‏‌هاى ظاهرى، هیچ‌یک، نتوانست رشته پیوند و محبت این بنده مخلص خدا را با محبوب خود پاره یا لرزان کند و همین سنگ بناى موفقیت‏‌هاى او در دنیا و آخرت است که باید سرمشق همه ما و به‌ویژه جوانان نیک‌سرشت باشد.

۲- درس دیگر حضرت، حضور فعال و مستمر در تمام صحنه‏‌هاى زندگى اجتماعى است. او بطلان فرضیه تنافى زهد و پارسایى با حاکمیت و سیاستمدارى را چنان آشکار کرد که تا صبح قیامت هیچ عذرى براى حاکمان دنیاطلب و یا پارسایان گوشه‏‌گیر باقى نگذاشت. آن حضرت از اوان نوجوانى تا آخرین لحظه زندگى شریف خود همواره در عرصه‏‌هاى مختلف سیاسى و اجتماعى حاضر بود و خدمت به مردم را بخش جدانشدنى تکالیف الهى می‌دانست؛ گاه به عنوان شهروندى از شهروندان (که البته شایستگی‌هاى بی‌نظیر او نادیده و حق مسلم او غصب شده است) و گاه نیز به عنوان فرمانرواى تمام سرزمین‏‌هاى پهناور اسلامى. به این ترتیب پیروان آن بزرگوار و به‌ویژه علماى دین هیچ بهانه‏‌اى براى انزواگزینى و بی‌تفاوتى در برابر سرنوشت جامعه ندارند و در هر حال باید به آن بزرگوار اقتدا کنند.

۳- مهم‏تر از اصل حضور در صحنه‏‌هاى اجتماع، درسى است که امام على(ع) درباره چگونگى حضور به همه ما آموخته‏‌اند. آن عبد صالح عملاً به ما آموزش داده‏‌اند که حتى در موقعى که از همه مناصب اجتماعى به دور هستیم، خیرخواهى و مصلحت‏‌اندیشى براى نظام اسلامى را فراموش نکنیم؛ حتى اگر معتقد به جفا در حق خویشتن باشیم.
 
ایشان در موارد متعددى تاکید کرده‏‌اند که تابع مصالح اسلام و نظام اسلامى بوده و در هر حال بیش از همه در اندیشه حفظ و اطاعت از آن هستند. این‌ها همه در زمانى است که او تنها به‏ عنوان یک شهروند خارج از دستگاه حاکمیت، مظلومانه زندگى می‌کرد. در زمان فرمانروایى نیز تقدم عدالت درنظر او و تن ندادن به سازش‌ها و معامله‏‌گرى‏ها روشن‏‌تر از آن است که نیازمند توضیح باشد؛ چنانکه گفته‏‌اند او درهمین راه به شهادت رسید.

۴ - رعایت بیت‏‌المال و دل نبستن به چرب و شیرین دنیا را می‌توان برجسته‏‌ترین فصل کتاب زندگى اجتماعى آن حضرت نامید که مسئولان و زمامداران به آموختن آن از همه محتاج‏‌ترند.

آن حضرت، نه در دوران غربت و دورى از جایگاه حاکمیت، که در اوج محبوبیت و قدرت است که می‌فرماید: «دنیا را سه طلاقه کرده‏‌ام» و در همان زمان است که کفش‏‌هاى خود را پینه می‌زند و سوگند یاد می‌کند که براى ریاست دنیوى به‏‌اندازه آب عطسه بز هم ارزش قائل نیست. در همان زمان است که با دست‌اندازى فرزندان و نزدیکان خود به سوى امکانات عمومى به شدت برخورد می‌کند؛ حتى آنجا که این دست‏‌اندازی‌ها براساس شایستگی‌ها و در همان اندازه‏‌اى باشد که سایر مردم هم به آن دسترسى دارند.

داستان برخورد شدید او با دختر فرزانه‏‌اش را که مانند همه مردم گردنبندى را از بیت‏‌المال به عاریت گرفته بود یا داستان پاسخ تکاندهنده به برادر نیازمندش، عقیل، را همه شنیده‏‌اند و دیده‏‌اند که او نه تنها به اتکاء قدرت و ریاستش فرزندان بی‌همتاى خود را بر مناصب حکومتى ننشاند و به بهانه اطمینان بیشتر، شبکه‏‌هاى خویشاوندى را بر جان و مال مردم مسلط نکرد. او در عمل نشان داد که باید با کارگزاری که با استفاده از موقعیت خود به حج رفته بود، چگونه برخورد کرد و با مسئولى که در میهمانى ثروتمندان شرکت می‌کند و بر سفره رنگارنگ می‌نشیند، چه بایدکرد.

۵ - درس دیگر امام نخست ما، درباره هوادارى و هواخواهى است. آن بزرگوار نشان داد که همه ابراز ارادت‌ها به صاحبان قدرت براى رضاى خدا نیست! و به‏‌همین جهت به مسئولان سفارش مى‏‌کرد که به‏‌دنبال جمع‏‌کردن هوادار نباشند و براى جلب محبت نامحرمان به زجردیده‏‌هاى فداکار بى‏‌مهرى نشان ندهند و مخصوصاً تلاش کنند تا گمراهان خودخواه، اما چرب زبان نتوانند خود را به آن‌ها نزدیک کرده و مؤمنان خیراندیش حقیقت‏‌گو را از دور آن‌ها پراکنده کنند.

۶ - مردم‏گرایى و همنشینی با پابرهنه‏‌ها را نیز باید از مولود کعبه آموخت و سفارش همیشگى او را نباید فراموش کرد که مى‏‌فرمود همواره «دشمن ستمگر و یاور ستمدیدگان باشید». او می‌‏گفت: «زمامداران و رؤساى کشور باید در سختى معیشت و مشکلات شریک مردم باشند و به همین دلیل از دنیاى شما، به دو قرص نان و دو لباس کهنه و مندرس اکتفا کرده‏‌ام؛ نه یک وجب زمین تصاحب کرده‏‌ام و نه مالى اندوخته‏‌ام». او نشان داد که ارزش آدمى به کثرت اموال و انبوه هواداران نیست و آنچه مى‏‌ماند خدمت بى‏‌چشمداشت به بندگان محروم خداست.
سلامٌ علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیاً
 
منبع: ایکنا


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.