شش درس ماندگار از مولود کعبه
سيزدهم رجب، زادروز يكى از بزرگترين بندگان شايسته خداست كه به اعتراف دوست و دشمن الگوى بشريت و نمونهاى برتر از انسان كامل است. درباره بزرگى شخصيت حضرت اميرمؤمنان، على(ع) و خصوصيات و صفات بینظير او، بيش از هر شخصيت ديگرى گفته و نوشتهاند و شگفت اينكه سرانجام همه آنها نيز اقرار كردهاند كه نه شناخت آن بزرگوار و نه توصيف او براى كسى ممكن نيست. با این حال، آنچه به عنوان هدف اصلى از یاد کرد فضائل و تاریخ زندگانى چنین بزرگانى نباید فراموش کرد، نزدیک کردن خود و جامعه به وضعیت مطلوب و آرمانى آنان است.
البته آن حضرت، خود نیز به این حقیقت اشاره داشتهاند که «شما نمیتوانید، چون من باشید»، اما این واقعیت نمیتواند و نباید ما را از نزدیک شدن به قله معرفت او باز دارد؛ چرا که حضرتش در ادامه فرموده است: «اما مرا با پارسایى، پاکدامنى، کوشش و درست کردارى خود یارى کنید.
با این مقدمه، به نظر میرسد مرورى بر ضروریترین درسهاى مولود کعبه براى امروز ما خالى از مناسبت نباشد.
۱- نخستین نیاز همیشه ما، بازگشت به سوى خدا و معنویت و پالایش روح از خودخواهى و بداندیشى است. امیرمؤمنان(ع) بارها تاکید کرده است که قبل از هر چیز «عبدالله» و مطیع پروردگار خویش است و در راه خشنودى خالق، به رضایت هواداران و اطرافیان اهمیت نمیدهد. در اوج سختیهاى روزگار و یا گرفتاریهاى حکومتى، لحظهاى از یاد خدا غافل نمیشود و نماز او مصداق تام معراج مؤمن و همنشینى او با خداست. نه کامیابیها و پیروزیها و نه ناکامیها و شکستهاى ظاهرى، هیچیک، نتوانست رشته پیوند و محبت این بنده مخلص خدا را با محبوب خود پاره یا لرزان کند و همین سنگ بناى موفقیتهاى او در دنیا و آخرت است که باید سرمشق همه ما و بهویژه جوانان نیکسرشت باشد.
۲- درس دیگر حضرت، حضور فعال و مستمر در تمام صحنههاى زندگى اجتماعى است. او بطلان فرضیه تنافى زهد و پارسایى با حاکمیت و سیاستمدارى را چنان آشکار کرد که تا صبح قیامت هیچ عذرى براى حاکمان دنیاطلب و یا پارسایان گوشهگیر باقى نگذاشت. آن حضرت از اوان نوجوانى تا آخرین لحظه زندگى شریف خود همواره در عرصههاى مختلف سیاسى و اجتماعى حاضر بود و خدمت به مردم را بخش جدانشدنى تکالیف الهى میدانست؛ گاه به عنوان شهروندى از شهروندان (که البته شایستگیهاى بینظیر او نادیده و حق مسلم او غصب شده است) و گاه نیز به عنوان فرمانرواى تمام سرزمینهاى پهناور اسلامى. به این ترتیب پیروان آن بزرگوار و بهویژه علماى دین هیچ بهانهاى براى انزواگزینى و بیتفاوتى در برابر سرنوشت جامعه ندارند و در هر حال باید به آن بزرگوار اقتدا کنند.
۳- مهمتر از اصل حضور در صحنههاى اجتماع، درسى است که امام على(ع) درباره چگونگى حضور به همه ما آموختهاند. آن عبد صالح عملاً به ما آموزش دادهاند که حتى در موقعى که از همه مناصب اجتماعى به دور هستیم، خیرخواهى و مصلحتاندیشى براى نظام اسلامى را فراموش نکنیم؛ حتى اگر معتقد به جفا در حق خویشتن باشیم.
ایشان در موارد متعددى تاکید کردهاند که تابع مصالح اسلام و نظام اسلامى بوده و در هر حال بیش از همه در اندیشه حفظ و اطاعت از آن هستند. اینها همه در زمانى است که او تنها به عنوان یک شهروند خارج از دستگاه حاکمیت، مظلومانه زندگى میکرد. در زمان فرمانروایى نیز تقدم عدالت درنظر او و تن ندادن به سازشها و معاملهگرىها روشنتر از آن است که نیازمند توضیح باشد؛ چنانکه گفتهاند او درهمین راه به شهادت رسید.
۴ - رعایت بیتالمال و دل نبستن به چرب و شیرین دنیا را میتوان برجستهترین فصل کتاب زندگى اجتماعى آن حضرت نامید که مسئولان و زمامداران به آموختن آن از همه محتاجترند.
آن حضرت، نه در دوران غربت و دورى از جایگاه حاکمیت، که در اوج محبوبیت و قدرت است که میفرماید: «دنیا را سه طلاقه کردهام» و در همان زمان است که کفشهاى خود را پینه میزند و سوگند یاد میکند که براى ریاست دنیوى بهاندازه آب عطسه بز هم ارزش قائل نیست. در همان زمان است که با دستاندازى فرزندان و نزدیکان خود به سوى امکانات عمومى به شدت برخورد میکند؛ حتى آنجا که این دستاندازیها براساس شایستگیها و در همان اندازهاى باشد که سایر مردم هم به آن دسترسى دارند.
داستان برخورد شدید او با دختر فرزانهاش را که مانند همه مردم گردنبندى را از بیتالمال به عاریت گرفته بود یا داستان پاسخ تکاندهنده به برادر نیازمندش، عقیل، را همه شنیدهاند و دیدهاند که او نه تنها به اتکاء قدرت و ریاستش فرزندان بیهمتاى خود را بر مناصب حکومتى ننشاند و به بهانه اطمینان بیشتر، شبکههاى خویشاوندى را بر جان و مال مردم مسلط نکرد. او در عمل نشان داد که باید با کارگزاری که با استفاده از موقعیت خود به حج رفته بود، چگونه برخورد کرد و با مسئولى که در میهمانى ثروتمندان شرکت میکند و بر سفره رنگارنگ مینشیند، چه بایدکرد.
۵ - درس دیگر امام نخست ما، درباره هوادارى و هواخواهى است. آن بزرگوار نشان داد که همه ابراز ارادتها به صاحبان قدرت براى رضاى خدا نیست! و بههمین جهت به مسئولان سفارش مىکرد که بهدنبال جمعکردن هوادار نباشند و براى جلب محبت نامحرمان به زجردیدههاى فداکار بىمهرى نشان ندهند و مخصوصاً تلاش کنند تا گمراهان خودخواه، اما چرب زبان نتوانند خود را به آنها نزدیک کرده و مؤمنان خیراندیش حقیقتگو را از دور آنها پراکنده کنند.
۶ - مردمگرایى و همنشینی با پابرهنهها را نیز باید از مولود کعبه آموخت و سفارش همیشگى او را نباید فراموش کرد که مىفرمود همواره «دشمن ستمگر و یاور ستمدیدگان باشید». او میگفت: «زمامداران و رؤساى کشور باید در سختى معیشت و مشکلات شریک مردم باشند و به همین دلیل از دنیاى شما، به دو قرص نان و دو لباس کهنه و مندرس اکتفا کردهام؛ نه یک وجب زمین تصاحب کردهام و نه مالى اندوختهام». او نشان داد که ارزش آدمى به کثرت اموال و انبوه هواداران نیست و آنچه مىماند خدمت بىچشمداشت به بندگان محروم خداست.
سلامٌ علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیاً
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید