ضغیر اصفهانی؛ ظلمی که عیان گشته از آن فرقه بد خو

کد خبر: 106710
وارث

ای موسی بن جعفر که ز قدر و شرف و جاه
موسی و شعیبند تو را بنده درگاه

در طور ز تو ساز شد او از انا الله
آن وادی ایمن که بود تربتت ای شاه

فرشی است که با عرش الهی زده پهلو

ای زاده زهرا خلف سید لولاک
در بزم عزای تو ملک با صد چاک

بال و پر خود فرش کند بر زبر خاک
از شمع حریم تو یکی شعله در افلاک

بیضا شد و چون فضل تو رخ تافت به هر سو

ای نور خدا شمع هدا مصدر ایمان
دریای عطا بحر سخا منبع احسان

ای یوسف آل نبی ای مظهر یزدان
افسوس که گردید تو را جای به زندان

از کینه دیرینه هارون جفا جو

صد آه که چون از  ستم قوم ستمکار
بنشست تو را زهر جفا بر دل افکار

افروخته شد خرمن جانت همه یکبار
و ز درد شدی با غل و زنجیر گرانبار

غلطان بروی خاک زپهلوی به پهلو

ای شاه حجازی به چه تقصیر به بغداد
مسموم نمودند تو را از ره بیداد

ما را غم قتل تو شها کی رود از یاد
الحق که بود ناسخ بد فعلی شداد

ظلمی که عیان گشته از آن فرقه بد خو


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.