وارث: فرازهایی از فرمایشات امام خمینی(ره) به مناسبت روز زن و روز مادر به شرح ذیل است:
اگر زنهاى انسانساز از ملتها گرفته شوند، ملتها به شکست و انحطاط کشیده خواهند شد.
به مناسبت روز زن و روز مادر
20 جمادىالثانى؛ روز مبارک زن
روز بزرگ و عظیم و مبارک، روز ولادت زهراى مرضیه(س) که روز زن است، روز پیروزى زن و روز نمونه زن در عالم است.(1) روز مبارک زن، روز شرافتمند عنصر تابناکى (است) که زیربناى فضیلتهاى انسانى و ارزشهاى والاى خلیفةالله در جهان است، روز پرافتخار ولادت زنى (است) که از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است؛ زنى که در حجره کوچک و خانهاى محقر، انسانهایى تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک تا آنسوى افلاک و از عالم ملک تا آنسوى ملکوت اعلى مىدرخشد. صلوات و سلام خداوند تعالى بر این حجره محقرى که جلوهگاه نور عظمت الهى و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.(2)
روز زن؛ روز اقتدا به حضرت فاطمه سلامالله علیها
براى زنها کمال افتخار است که روز تولد حضرت صدیقه(س) را روز زن قرار دادهاند؛ افتخار است و مسؤولیت. اگر پذیرفتید که روز بیستم جمادى الثانى که روز تولد حضرت زهرا(س) است، روز زن باشد، این (امر) به عهده شما مسائل بزرگى را مىآورد. شما باید به او اقتدا بکنید تا پذیرفته باشید که این روز، روز زن است؛ زهد و تقوا و همه چیزها و عفافى که (ایشان داشتند)، شما باید آنها را تبعیت کنید. باید در حفظ همه حیثیاتى که حیثیت بزرگ زن است، آنطورىکه حضرت زهرا(س) بود، کوشش کنیم. همه باید به او اقتدا کنیم.(3)
تربیت فرزند؛ بزرگترین مسؤولیت و شریفترین شغل عالم
این مادر که بچه در دامن او بزرگ مىشود، بزرگترین مسؤولیت را دارد و شریفترین شغل را دارد؛ شغل بچهدارى. شریفترین شغل در عالم، بزرگ کردن یک بچه است و تحویل دادن یک انسان به جامعه.(4)
مادر و مادربودن و اولاد تربیت کردن، بزرگترین خدمتى است که انسان به انسان مىکند. اشرف کارها در عالم، مادربودن است و تربیت اولاد. همه منافع کشور ما از دامن مادرها تأمین مىشود.
تربیت اولاد، بالاترین چیزى است که در همه جوامع، از همه شغلها بالاتر است. هیچ شغلى به شرافت مادرى نیست. از دامن همین مادرها، مالک اشتر پیدا مىشود، از دامن همین مادرها، حسینبنعلى(ع) پیدا مىشود، از دامن همین مادرها، اشخاص بزرگ پیدا مىشوند که یک ملت را نجات مىدهند.(5)
شأن زنان اجل از «بچهدارى»
دامن مادرها، دامنى است که انسان از آن باید درست بشود، یعنى اولمرتبه تربیت، تربیت بچه است در دامن مادر، براى اینکه علاقه بچه به مادر بیشتر از همه علایق است و هیچ علاقهاى بالاتر از علاقه مادرى و فرزندى نیست، بچهها از مادر بهتر چیز اخذ مىکنند. آنقدرى که (بچهها) تحت تأثیر مادر هستند، تحت تأثیر پدر نیستند، تحت تأثیر معلم نیستند.
معالاسف در آن حکومت طاغوتى، مىخواستند این شغل را از این مادرها بگیرند، تبلیغ کردند به اینکه زن چرا بچهدارى بکند؟! این شغل شریف را در نظر مادرها منحط کردند، براى اینکه مىخواستند که مادرها از بچهها جدا بشوند (و) بچهها را در پرورشگاهها بزرگ کنند، مادرها هم علىحده بروند یک کارهایى که آنها دلشان مىخواهد، بکنند.
وقتى بچه در پرورشگاه بزرگ شود، عقده پیدا مىکند. وقتى بچه در پرورشگاه و بدون مادر با اجنبى بخواهد سر و کار داشته باشد و محبت مادر از سر او کم بشود، این بچه عقده پیدا مىکند. بسیارى از این مفسدههایى که در جامعه واقع مىشود، از این بچههایى هستند که عقده دارند، از این انسانهایى هستند که عقده دارند، مبدأ یک عقده بزرگ، این جداکردن بچه از مادر است. بچه محبت مادرى لازم دارد.(6)
بالاتر بودن نقش زن از مرد در جامعه
زن، نقش بزرگى در اجتماع دارد. زن، مظهر تحقق آمال بشر است. زن، پرورشدهنده زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن، مرد به معراج مىرود. دامن زن، محل تربیت بزرگزنان و بزرگمردان است.(7) زن، یکتا موجودى است که مىتواند از دامن خود، افرادى به جامعه تحویل دهد که از برکاتشان، یک جامعه، بلکه جامعهها به استقامت و ارزش والاى انسانى کشیده شوند.(8) از شما است که مردان و زنان بزرگ تربیت مىشوند. در دامن شما، مردان و بانوان بزرگ تربیت مىشوند.(9) اگر شما یک فرزند خوب به جامعه تحویل بدهید، براى شما از همه عالم بهتر است.(10)
نقش زن در جامعه، بالاتر از نقش مرد است، براى اینکه زنان و بانوان علاوه بر اینکه خودشان، یک قشر فعال در همه ابعاد هستند، قشرهاى فعال را در دامن خودشان تربیت مىکنند. خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است و از خدمت همه کس بالاتر است.(11)
صلاح و فساد جامعه در گرو صلاح و فساد زنان آن
صلاح و فساد یک جامعه از صلاح و فساد زنان آن جامعه سرچشمه مىگیرد.(12) وظیفه زن انسانسازى است. اگر زنهاى انسانساز از ملتها گرفته شود، ملتها به شکست و انحطاط کشیده خواهند شد.(13)
1) صحیفه امام، ج 7، ص 341
2) صحیفه امام، ج 16، ص 192
3) صحیفه امام، ج 19، ص 184
4) صحیفه امام، ج 6، ص 261
5) صحیفه امام، ج 7، ص 477
6) صحیفه امام، ج ، ص 91
7) صحیفه امام، ج 7، ص 341
8) صحیفه امام، ج 16، ص 192
9) صحیفه امام، ج 6، ص 521
10) صحیفه امام، ج 8، ص 90
11) صحیفه امام، ج 14، ص 197
12) صحیفه امام، ج 16، ص 192
13) صحیفه امام، ج 6، ص 300
/م118