نادیده گرفتن خواسته یک مؤمن بیتوجهی به خواسته خداست
جلسه درس اخلاق آیتالله محمدباقر تحریری، از اساتید برجسته اخلاق و تولیت مدرسه علمیه مروی، با محوریت مواعظ اخلاقی امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب، روز گذشته، ۲۸ خردادماه برگزار شد. در ادامه مشروح سخنان این استاد اخلاق را میخوانید؛
عمده مواعظ امام صادق(ع) در مورد بروز صفات نفسانی خوب در روابط اجتماعی است که در دستورات شرع به ما سفارش کردهاند و برای اینکه انسان سعادت دنیا و آخرت را بخواهد دنبال کند، باید نسبت به کششهای طبیعی نفس خود حساس باشد و مواظبت داشته باشد که تمایلات طبیعیاش در او بروز نکند تا آن تمایلات فطری الهی که در ما قرار داده شده، تحقق یابد. یکی از تمایلات فطری، آن ارتباط عاطفی است که بین انسان و خویشاوندان توسط خدا برقرار شده است. این رابطه عاطفه با این گستردگی را در حیوانات قرار نداده است؛ چون در حیوانات وقتی بین بچه و والدین فاصلهای میافتد، این ارتباط قطع میشود، اما انسان این طور نیست. هم در این عالم تا هنگام مرگ این ارتباط برقرار است و انسان وظایفی دارد و هم پس از این عالم آثار این ارتباط بر انسان مترتب میشود. بنابراین اگرچه برخی از این امور آن جنبه اخلاقی را دارد، اما تکالیفی بر عهده انسان است.
دستورات تکلیفی شرع در روابط گوناگون برقرار است و علاوه بر این، دستورات اخلاقی نیز که یک نوع سازندگی صفات نفسانی را در بر دارد، با این روابط موجود است. در این فرمایش امام(ع) این سفارش بسیار مهم آمده است و فرمود با کسی که ارتباطش را با تو قطع میکند، تو ارتباط برقرار کن که از آن به صله تعبیر میشود و در روابط خویشاوندی به صله رحم معروف است. ارتباط با ارحام دسته اول و دوم ارث به صورت قطعی لازم است و قطع ارتباط حرام است. در دسته سوم نیز توصیههایی وجود دارد که فرزندانِ عمو، عمه، خاله و دایی هستند.
معنای صله هم این است که انسان از حال و هوای آنها باخبر باشد و بخواهد خبردار بشود و علاوه بر این، اگر در تمکنش بود که بتواند مشکلی از آنها را حل کند، به نوعی باید مشکلشان را مرتفع کند. اگر نتوانست، همین خبردار شدن و سرزدن کفایت میکند و این بستگی به اوضاع اجتماعی و شرایط مکانی و ... دارد و عمدتاً این معنا مورد توجه خدای متعال و اولیای دین است. بنابراین این ارتباط آثار دنیوی و اخروی دارد و حتی کسانی که به آخرت اعتقاد نداشته باشند، اما این ارتباط را طبق عرف خود برقرار کنند، فیالجمله به برخی از این آثار میرسند.
بنابراین، رسول خدا(ص) فرمود صله رحم کنید و با ارحامتان ارتباط برقرار کنید، ولو اینکه به سلامی باشد. امام صادق(ع) فرمود صله رحم کن ولو با شربتی از آب. بعد فرمود که بهترین چیزی که موجب صله رحم است، اینکه ما آنها را اذیت نکنیم و اینها هرکدام مصداق صله رحم میشود و البته نسبت به پدر و مادر تکالیف ویژهای داریم که باید در فقه اسلامی مسئلهاش را به دست آوریم که آیا اطاعت پدر در هر شرایطی واجب است یا خیر. البته اگر امر به منکر نکنند، اطاعت واجب است، اما در بقیه موارد بستگی به نظر مرجع تقلید دارد. اما رنجاندن آنها تأثیرات نامطلوب دارد که مراد به صورت متعارف است و نه توقعات بیجا. گاهی اوقات یکسری توقعات بیجایی از فرزند دارند که در توان فرزند نیست. در این موارد چهبسا حکمی وجود نداشته باشد و باید حدود این مسائل را دقت کرد.
فرمایش اولیای دین نسبت به صله با رحم و دوستان است که هم قطع با رحم و هم قطع با دوستان معنا پیدا میکند و قطع رابطه با دوستان ایمانی نیز نتایج بدی دارد. این یک مرتبه از فضائل نفسانی است که حکم اولیه است. اما یک نکته این است که واجبات و فضائل نفسانی، یکطرفی است؛ یعنی صله رحم نسبت به فرزند و والدین دوطرفی نیست که باید پدر با فرزند ارتباط داشته باشد تا فرزند نیز ارتباط داشته باشد، خیر، اگر والدین مخالف ارتباط بودند، فرزند باید ارتباط خود را حفظ کند و تا جایی که ممکن است این صله لازم است.
فرمایش امام صادق(ع) خیلی وسیعتر است و فرمود با کسی که نسبت به شما قطع رحم میکند، ارتباط بگیر که یک جنبهاش واجب است و یک جنبهاش حکم اخلاقی را دارد؛ چون انسان عمدتاً در روابط اجتماعی توقعاتی دارد، اما باید دید همیشه بجا است یا بیجا است. در دستورات شرع مقدس، مقداری از این توقعات بیجا است. در عرف آمده که میگوید اگر شما نیایید، من نمیآیم، اما در دستورات شرع مقدس این مسئله را نداریم. فرمودهاند حتی جایی که قطع شده است نیز ارتباط باید برقرار شود. البته در غیر رحم ارتباط نباید به نحوی باشد که موجب ذلت انسان شود و تا جایی امر اخلاقی مطلوب است که در ارتباط خود موجب توهین قرار نگیریم.
توهین نیز دو نوع است؛ یکی شخصی و یکی شخصیتی. در توهین شخصیتی، انسان هیچ تجویزی ندارد که طرف مقابل بد برخورد میکند که ما را به عنوان اینکه برادر مومنش هستیم، میخواهد تحقیر کند و نوعاً جنبههای شخصی دارد که من برای خودم جایگاهی قائل هستم که آبروی من میرود و برای من کسر شأن است که آبرویم برود و کسی که رابطه را قطع کرده را به ارتباط فرابخوانم. باید انسان به مسائل اخلاقی توجه کند و هم نکات دیگر را مورد توجه داشته باشد و بین این امور خلط نکنند.
هر وقت یک ملاک معنوی در کار باشد، جنبه شخصیتی است و اگر ملاک دنیوی باشد، میشود جنبه شخصی. انسان نیاز دارد که به این حیثیتها دقت کند. در روابط اجتماعی این روابط براساس تعامل و بدهوبستان است و گاهی اوقات انسان به چیزی نیاز دارد و نزد دیگری میرود. خصوصاً در مقام قرض گرفتن که این چنین است. طرف مقابل ممکن است انسان را محروم کند و اگر کسی در توانش باشد و محروم کند، کارش مذموم است و چقدر در روایات آمده که اگر انسان خواسته مومنی را نادیده بگیرد، به نوعی خواسته خدا را نادیده گرفته است و خودش را از عنایات الهی محروم کرده است. به حسب ظاهر، مومنی را از الطاف خود محروم کرده، اما در حقیقت انسان مومن یک ارتباط خاصی با خدا دارد و تا زمانی که انسان توبه نکرده، خداوند آثار شوم این معنا را بر زندگی شخص مترتب میکند.
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید