آیتالله هادوی تهرانی؛ تکاثر سبب هلاکت انسان است
آیتالله مهدی هادوی تهرانی، اول تیرماه در تفسیر سوره مبارکه تکاثر، گفت: در آیه نخست این سوره فرمود که تکاثر شما را دچار لهو میکند، شیخ طوسی فرموده است که لهو یعنی انصراف انسان به سمت هوا و میل انسانی و خواهش و تمنای طبیعت او هست.
وی افزود: انسان یک خواهش معنوی دارد که او را به سمت تقرب به خدا و خیرات و برکات دعوت میکند و طبیعتی دارد که انسان را به سمت امور مادی میکشاند و زندگی، جنگ مستمر میان طبیعت انسان و فطرت او هست و ما دائماً در هر لحظه زندگی انتخاب میکنیم که مسیر فطرت را برویم یا مسیر طبیعت را.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: لهو چیزی است که انسان را به سمت کششهای طبیعی میکشاند که از آن تعبیر به هوا و هوسهای مادی و نفسانی میشود؛ تکاثر عبارت از کثرت و جمعآوری ثروت است. شیخ طوسی در تبیان فرموده است که تکاثر، کثرتطلبی نیست، بلکه به معنای تفاخر به کثرت مناقب از جمله ثروت است.
آیتالله هادوی تهرانی ادامه داد: شیخ نتیجه گرفته که تکاثر چیزی است که انسان به سبب داشتن داراییهای گوناگون به تباهی بیفتد؛ انسان باید هر چه را دارد از خدا بداند و اگر چنین شد ،تفاخر معنایی ندارد؛ «انتم الفقراء الی الله»؛ به تعبیر خواجه نصیر طوسی، «هیچ بن هیچ» است و هرقدر ایمان انسان بیشتر باشد، درک این فقر هم بیشتر خواهد شد.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: اگر طبیعت را کنترل نکنیم، عاقبت آن تباهی و گرفتاری است و تکاثر انسان را به تباهی میکشاند تا اینکه انسانها قبرهای خود را ببینند که کنایه از مرگ است؛ برخی گفتهاند مقصود به یاد مرگ افتادن است «حتی زرتم المقابر»؛ یعنی انسانها مقبره دیگران را میبینند و و به یاد پایان راه میافتند و حالت تفاخر از بین میرود.
وی اضافه کرد: علامه طباطبایی معنای مرگ را گرفته و فرموده است تا زمانی که انسانها میمیرند، فخرفروشی به اموال و داراییهای خود میکنند؛ یاد مرگ کنترلکننده حالت تکاثر است، اما انسان مادامی که در دنیاست، در معرض لهو و تکاثر هست و زمانی راحت خواهد شد که مرگ او فرابرسد.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: در مورد مرحوم مرندی نقل است که آیتالله بهجت، صاحب سرّ او بود و به ایشان تأکید کرده بود تا من زنده هستم چیزی ابراز نشود و بگذارید از وادی دنیا عبور کنیم و وقتی رد شدیم خطر رفع خواهد شد؛ بنابراین تعبیر علامه در مورد تکاثر درست به نظر میآید.
هادوی تهرانی بیان کرد: «حتی زرتم المقابر» اشاره به روایتی است که وارد شده وقتی انسان مرد روح از بدن او جدا میشود، اما در کنار بدن او هست و روح هنوز هم بدن را تا قبر مشایعت میکند و وقتی او را دفن کردند، اطرافیان متوفی کم کم شروع به رفتن میکنند و روح میت صدا میزند فرزندم، همسرم، پسرم کجا میروید، اما کسی اعتنایی نمیکند و در این حال اندوه شدیدی در میت ایجاد میشود که چرا هیچکس اعتنایی نکرد.
وی افزود: انسان مرده در این حال میبیند همه از دور و بر او کنار رفتند و فقط اعمال او باقی مانده است؛ عملی که به آن توجه چندانی نداشته است. در شب اول قبر و ورود به برزخ محاسبه کلیات اعمال صورت میگیرد و در ورود به قیامت جزئیات هم پرسیده خواهد شد. اینکه پروردگار انسان و پیامبر و قبله و امام کیست، در برزخ پرسیده میشود.
وی اضافه کرد: در آیات بعد فرموده است تصور میکردی که داراییهای تو به دردت خواهد خورد، ولی خواهید دانست که چنین نیست؛ «ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ»؛ این دانستن برای همه مؤمنان و کفار است. البته در آنجا این دانستن اثر و ارزشی ندارد و امکان توبه نخواهد بود.
استاد حوزه بیان کرد: اگر عمل ما ملکه ما شد، فقط همین در زندگی اخروی مؤثر خواهد بود، لذا علم بدون ایمان و عمل صالح مفید نیست؛ کسانی هستند که یقین دارند و باز با آیات الهی مبارزه میکنند و این نوع دانستن فقط سبب جهنمی شدن فرد میشود؛ علم به تنهایی مفید نیست و اگر علم به ایمان و نشانه آن عمل صالح تبدیل شد، برای زندگی دنیا و آخرت ما مفید خواهد بود وگرنه ادعای ایمان کفایت نمیکند.
وی افزود: در آخرت قدرت و ثروت و فامیل و مریدان و شاگردان به درد ما نخواهند خورد و تنها چیزی که مفید است اعمالمان است که از آن غفلت داریم.
سوره تکاثر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ﴿۱﴾ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿۲﴾ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۳﴾ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۴﴾ كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ﴿۵﴾ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ﴿۶﴾ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ﴿۷﴾ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ ﴿۸﴾
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید