شعر/ فقط نه ماهِ بلند سپاه امِّ بنین، چهارتن پسرِ مادرم فدای سرت
فاطمه معصومی
وارث:
میانِ خون تنم، پرپرم، فدای سرت
چنین جراحتِ بال و پرم، فدای سرت
تو را صدا زدم اینگونه تا دمِ رفتن
بگویمت نفسِ آخرم فدای سرت
سرِ شکسته سردارِ سربلندت را
به دامنت بگذار ای سرم فدای سرت
فقط نه ماهِ بلند سپاه امِّ بنین
چهارتن پسرِ مادرم فدای سرت
نبینمت شده ای قدکمان، که سقایت
فدای عشق، فدای حرم، فدای سرت
سرم جدا و دو دست از تنم جدا شده است
اگر گسسته شده پیکرم فدای سرت..
افزودن دیدگاه جدید