چه ارتباطی بین مرگ و نماز برقرار است؟
نماز به عنوان نماد محکم بندگی و ستون دین اسلام نقش مهمی در ساختن سبک زندگی دینی دارد؛ رکنی که هم دنیای ما را میسازد و ایمان را در دلها پایدار میکند و هم زمینهای برای آبادی زندگی ما در عالم آخرت خواهد شد. اهمیت و جایگاه نماز در آیات قرآن کریم و روایتهای مستند از پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام مشخص است. در این میان، علما و دانشمندان دینی نیز رموز و اسراری از نماز را برای ما فاش کردهاند تا موجب انس بیشتر ما با دین شده و حالتهای بندگی ما در شرایط نماز تقویت شود.
خبرگزاری تسنیم برای شناختن بخشی از اسرار نماز، به بازخوانی سخنان گهربار مرحوم آیتالله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی رحمهالله، یکی از مفاخر اسلام و مراجع بزرگ تقلید در قرن اخیر، پرداخته است. این عالم وارسته در سخنان و آثار خود، اسراری از نماز را بیان کرده که میتواند تأثیر زیادی در حالات روحانی ما در نماز داشته باشد.
ارتباط مرگ دنیایی و نماز
بین موت و نماز، یک نوع ارتباط مخصوصی است. زیرا که نماز حقیقی هم عین موت است؛ زیرا که موت، انقطاع علاقه روح است از بدن و از عالم طبیعی؛ در نماز هم انقطاع از این عالم به حضرت ربّ العزّه [است] چنانکه در مقدمه افتتاح صلاه، خواندن این آیه شریفه وارد است: «إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ…؛ روی دل خود را به سوی کسی آوردم که آسمانها و زمین را آفرید.»
همینطور که در مرگ، وجهه روح به عالم دیگر است؛ در نماز هم وجهه روح به عالم قدس است. در مرگ قبض ارواح به دست عزرائیل است و در نماز، قبض روح از طرف خداوند عالم است.
قیام نماز و قیامت
وقتی که شخص صدای مؤذن را به گفتن اللهاکبر شنید، سزاوار است که در قلب خود خطور دهد که: منادی الهی در صبح قیامت، اعلام میکند که ای افراد بشر! حاضر بشوید به عرصه قیامت برای قیام عندالله و حشر!
ندای مؤذن، مردگان عالم طبیعت را که در گورستان عالم مادّی مدفون شدهاند، احضار برای نماز میکند که آن هم قیام عندالله است.
مکان نمازگزار
بایست مکان نمازگزار یا مسجد یا خانه یا جای دیگر، از زینت و زیور دنیوی دور باشد؛ بلکه وضع مکان طوری باشد که مصلّا را به یاد آخرت و عالم تجرد وادار کند.
جلوه الهی در نماز
نمازگزار بعد از اَدای تکبیره الإحرام حمد از ذکر صفات الهی مانند رحمن و رحیم و مالک یوم الدّین، سلطان عظمت الهی بر او مستولی شده و خود را در موقف نماز در حضور الهی، ناچیز و نابود تصور مینماید؛ و در اثر غلبه این حالت، به رکوع میرود که خضوع و کوچکی است. در اثر این خضوع یعنی رکوع و ذکر رکوع، سلطان کبریائی زیادتر تجلی کند و به سجود میرود که خضوع کامل است.
چون سر از سجده اول بردارد، بهجت و نوری در خود مشاهده کند که اقتضای سجود دوم را دارد. سجده اول در اثر رعب و هیمنه الهی است؛ سجده دوم در اثر جذبه و رغبت عبد است.
افزودن دیدگاه جدید