چتر اسلام بر ساحت فرد و اجتماع
نوشتاری از حجتالاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه عضو هیأت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در روزنامه وطن امروز منتشر شده است که در ادامه می خوانید:
بحث از جامعیت اسلام، یکی از مهمترین مباحث کلام نوین اسلامی است که دیدگاههای مختلفی را در بر داشته است. رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان با میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى به مساله جامعیت اسلام اشاره کردند و فرمودند مراکز قدرت جهانی تلاش میکنند از طریق متفکران خود این گزاره را به مردم القا کنند که اسلام برای زندگی بشر برنامهای ندارد و این دین الهی توان و ظرفیت مدیریت زندگی دنیایی انسان در عرصههای مختلف از جمله اقتصاد، سیاست، جامعه و… را ندارد، لکن متون اسلامی صریحا این ادعا را رد میکند.
در این نوشتار کوتاه دلایل قرآنی و روایی موجود در متون اسلامی مبنی بر جامعیت دین مبین اسلام به طور خلاصه ذکر میشود.
یکی از دلایل بر جامعیت محتوایی و موضوعی قرآن، دلیل خاتمیت رسول گرامی اسلام(ص) است، زیرا حکمت فرستادن پیامبران، هدایت وحیانی است. پس حکمت خاتمیت پیامبری، جامعیت و جاودانگی اسلام است.
یکی از دلایل جامعیت محتوایی اسلام، آیه ۹۸ سوره نحل است که میفرماید: «یوْمَ نَبْعَثُ فِی کلِّ أُمَّه شَهِیدًا عَلَیهِمْ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِک شَهِیدًا عَلَی هَؤُلَاء وَنَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَابَ تِبْیانًا لِکلِّ شَیء وَ هُدًی وَ رَحْمَهً وَ بُشْرَی لِلْمُسْلِمِینَ». مقصود از واژه الکتاب در این آیه، قرآن کریم و تبیان به معنای بیانگر همه چیز، بیان بلیغ و بیانگری مستقیم است.
دلیل دیگر بر جامعیت محتوایی قرآن، آیه ۱۱۱ سوره یوسف است:«لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَه لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ مَا کانَ حَدِیثًا یفْتَرَی وَلَکنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَینَ یدَیهِ وَ تَفْصِیلَ کلِّ شَیء وَ هُدًی وَ رَحْمَه لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ». این آیه به نظر بیشتر مفسران بر جامعیت قرآن دلالت دارد، زیرا تفصیل به معنای مبالغه در بیان، یعنی بیانی دقیق و جداکننده حق از باطل است و واژه «کل شیء» نیز بر هر چیزی دلالت دارد.
علامه طباطبایی بر این باور است مقصود از «کل شیء» تمام چیزهایی استکه به امر هدایت بازگردند؛ از قبیل معارف حقیقی مربوط به مبدأ و معاد و اخلاق فاضله و شرایع الهی و قصهها و موعظههایی که مردم در هدایتشان به آنها نیاز دارند. برخی برای اثبات جامعیت قرآن به آیه اکمال دین(مائده/ ۳) تمسک کردند.
پیامبر اکرم(ص)، جویندگان علم نخستین و آخرین را به خواندن قرآن توصیه میکنند.
امام علی(ع) درباره گستردگی قرآن میفرمایند: [این کتاب] دریایی است که ژرفای آن دستیافتنی نیست» (نهجالبلاغه، خطبه ۱۸۹«… و بحراً لا یُدْرَکُ قَعْرُه»).
همچنین میفرمایند: «هیچ چیز نیست که آن را طلب نمایید مگر اینکه در قرآن هست، هر کس آن را بخواهد از من دربارهاش بپرسد» (شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۳۵، ح ۲«ما من شیءٍ تطلبونه الاّ و هو فی القرآن فمن اراد ذلک فلیساُ لنی عنه»).
حضرت امیرالمؤمنین(ع) درباره جامعیت اسلام هم میفرمایند: «آیا خداى سبحان، دین ناقصى فرستاد و در تکمیل آن از آنها استمداد کرده است؟ آیا آنها شرکای خدایند که هرچه مىخواهند در احکام دین بگویند و خدا رضایت دهد؟ آیا خداى سبحان، دین کاملى فرستاد پس پیامبر صلّىالله علیه و آله در ابلاغ آن کوتاهى ورزید؟ در حالى که خداى سبحان مىفرماید: «ما در قرآن چیزى را فروگذار نکردیم». و فرمود: «در قرآن بیان هر چیزى است». و یادآور شدیم که: بعض قرآن گواه بعض دیگر است و اختلافى در آن نیست. پس خداى سبحان فرمود: «اگر قرآن از طرف غیر خدا نازل مىشد اختلافات زیادى در آن مىیافتند». همانا قرآن داراى ظاهرى زیبا و باطنى ژرف و ناپیداست، مطالب شگفتآور آن تمام نمىشود، و اسرار نهفته آن پایان نمىپذیرد و تاریکىها بدون قرآن برطرف نخواهد شد» (نهجالبلاغه، خطبه هجدهم).
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
من به کتاب خدا آگاهم. آغاز آفرینش و آنچه تا روز قیامت و خبر آسمان و خبر زمین و خبر بهشت و آتش و خبر آنچه بوده و آنچه خواهد بود در آن هست. من این را همانند کف دست خود میدانم. خداوند میفرماید: «در قرآن بیان همه چیز هست».
همچنین میفرماید: «خداوند شکستناپذیر و والامقام در قرآن کریم بیان هر چیزی را فرود آورده است. حتی به خدا قسم، خداوند از چیزی که بندگان بدان نیازمندند در آن فروگذار نکرده است؛ تا بندهای نتواند بگوید کاش این در قرآن کریم میبود جز اینکه در آن فرو فرستاده است».
سماعه از امام کاظم علیهالسلام پرسید: «آیا همه چیز در قرآن و سنت پیامبر آمده است یا شما هم در آن سخنی دارید؟ امام فرمود: بلکه همه چیز در قرآن و سنت پیامبر است».
امام رضا علیهالسلام میفرمایند: «به یقین خداوند که نامش مبارک باد، روح پیامبرش(ص) را نگرفت؛ مگر اینکه او را به کمال رساند، زیرا قرآن را بر وی فروفرستاده که بیان همه چیز در آن آمده است. حلال و حرام و حدود احکام و تمام آنچه مردم نیازمندند؛ کاملا در آن آمده است» (محمدبنیعقوبکلینی، اصول کافی، ج۱، ص۵۹ و الجمعه العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه ۸۹ سوره نحل، ج ۳، صص ۷۴- ۷۷، ح ۱۷۲- ۱۹۰).
حق مطلب آن است که با استفاده از دلایل عقلی و نقلی (قرآنی و روایی)، ظاهر و باطن (مدلول مطابقی و مدلولهای التزامی) قرآن، در بردارنده همه حقایق است.
اما در مقابل، نظریه جامعیت حداقلی اسلام از سوی پارهای از روشنفکران سکولار معاصر مطرح شد. طرفداران این دیدگاه، عرفگرایی و سکولاریزم را بهمثابه ایدئولوژی و جهانبینی خاصی تبلیغ کرده و بر جداانگاری دین از عرصههای گوناگون اجتماعی، اعم از سیاسی، اقتصادی و… اصرار ورزیدند. آنها جامعیت قرآن را به بیان خداشناسی و آخرتشناسی محدود ساخته و مباحث مربوط به نیازهای دنیوی را از گستره قرآن و سنت خارج کرد.
این طایفه، میراثخوار سکولاریزم در جهان مسیحیت هستند که نظریه حداقلی را بر قرآن و سنت تحمیل کردهاند. این پدیده در مغربزمین، بیش از آنکه مبتنی بر دلیل باشد، زاییده رفتار خشن کلیسا و فساد مالی و اخلاقی کشیشان و نهضت رفرمیسم و فقر و ناتوانی کلیسا در پاسخ به شبهات کلامی و فلسفی و رشد علم و صنعت بوده است. دیدگاه جامعیت حداقلی اسلام، با دلایل عقلی و نقلی فراوانی نقدپذیر است. مراجعه به عقل و آیات قرآنی و روایت معصومان(ع) نشان میدهد آموزههای اسلامی بیانگر ۴ نوع رابطه انسان با خود، انسان با خدا، انسان با طبیعت و انسان با جامعه است که تفصیل آن در این یادداشت نمیگنجد.
افزودن دیدگاه جدید