حجتالاسلام والمسلمین حامد کاشانی مطرح کرد؛ حیرت انگیزترین وجه تقوای امیرالمومنین(ع)
سلسله نشست های «حکمرانی در سیره امیرالمومنین(ع)» با سخنرانی حجت الاسلام «حامد کاشانی»، استاد تاریخ اسلام روزهای یکشنبه در مسجد دانشگاه تهران برگزار می شود؛ آنچه در ادامه می آید مشروح چهارمین جلسه این نشست ها است که یکشنبه، 16 آبان ماه برگزار شده است:
توضیح دادیم فعلا اندکی از تاریخ حکمرانی حضرت امیر(ع) را نقل می کنیم؛ رفتارهای پیش از حکومت حضرت(ع) در رفتارهای بعد از رسیدن ایشان به حکومت تاثیر دارد لذا مختصری از تاریخ بعد از پیامبر(ص) بیان می شود. بعد از حضرت رسول(ص) جامعه اسلامی دچار مشکلاتی شد از جمله آنکه به مخالف خود کافر و مهدورالدم می گفتند بعد از پیامبر(ص) اتفاقاتی در جامعه اسلامی رخ داد جریانی مرتدین هستند، بخشی از آنها نیروی نظامی داشتند و علیه جامعه اسلامی به برخورد نظامی دست زدند و برخی از آنها با حکومت مخالف بودند نه دشمن نظامی آن، اما حکومت بعد از پیامبر(ص) با آنها همچون کافر حربی برخورد کرد و آنها را به خاک و خون کشید.
وقتی پیامبر(ص) از دنیا رفتند، امیرالمومنین(ع) با حاکمیت بیعت نکردند همان جریان که مخالفان خود را تکفیر می کرد به خانه امیر(ع) حمله کرد و حضرت زهرا(س) را به قتل رساند؛ این بماند که حضرت امیر(ع) چرا در آن واقعه هجوم به عنوان یک مرد عادی هم دفاع نکردند!
حیرت انگیزترین وجه تقوای مولای متقیان(ع)
بعد از شهادت حضرت زهرا(س) چند اتفاق در حال وقوع بود، جریان مرتدین با قوای نظامی به سمت مدینه در حرکت بود و حاکمیت نگران بود اگر مدینه را ترک کند، علی بن ابیطالب(ع) با یک حرکت حکومت را در دست بگیرد لذا اقتدار لازم برای جنگ با مرتدین را نداشت از سوی دیگر برخی از مردم به دلیل ماجراهای سقیفه و شهادت حضرت زهرا(س)، انگیزه ای برای همراهی با حاکمیت نداشتند لذا در این موضع یکی از حیرت انگیزترین وجوه تقوای امیرالمومنین علی(ع) بروز و ظهور کرد؛ ایشان فرمودند: من با شما سر ناسزگاری ندارم نه اینکه شما را قبول داشته باشم اما فعلا در پی بازگشت حکومت نیستم، تا خیال آنها راحت شود و مردم جمع و در مبارزه با مرتدین حاضر شدند خیلی عجیب است که امیرالمومنین(ع) در جایی که همه به ایشان حق دشمنی کردن می دادند، از درگیری دست کشیدند. عبارات مختلفی از حضرت(ع) رسیده مثل اینکه کار به جایی رسیده که اگر اسلام و اهلش را یاری نکنم رخنه ای ایجاد می شود که دیگر نمی توان آن را درست کرد. در نهج البلاغه عباراتی هست که ازخودگذشتگی های حضرت امیرالمومنین(ع) را به خوبی نشان می دهد.
آیا امیرالمومنین(ع) در جنگ های بعد از پیامبر(ص) شرکت کردند؟
شاید سوال شود آیا امیرالمومنین علی(ع) با جنگ های قبل از حکومت خود موافق بود یا نه؟ آیا در آنها شرکت کردند یا نه؟ بحث فقهی نمی کنیم اما به لحاظ تاریخی ایشان چند جور واکنش در این باره نشان دادند جایی که هجمه به سمت اسلام بود و اسلام در خطر است حضرت امیر(ع) حکومت را کمک کرده اند اما این کمک به اندازه ای که خود در جنگ شرکت کنند، نبوده است چون این شرکت به معنای اعتباربخشی به جریانی است که می تواند مرز حق و باطل را مخدوش کند!
هر مطلبی که نقل شده حتما ضد آن هم نقل شده، امروز هم در موضوع مسائل کلان سیاسی و اقتصادی و ... حتما دو نقل معارض وجود دارد طرفداران هر مسیر نقل هایی برای خود دارند. اعتبارسنجی و بازرسی لازم است که نقل ها را چطور تشخیص دهیم اگر امیرالمومنین(ع) در جنگ ها به صورت فیزیکی شرکت کرده بودند با توجه به اقتداری که داشتند باید حضورشان در صدر اخبار قرار می گرفت نه اینکه جایی نقلی ضعیف شود به ویژه آنکه اگر حضرت(ع) در جنگ حضور می یافتند همه اختلافات حضرت زهرا(س) با حاکمیت را کنار می نهادند و این برای حاکمیت مهم بود لذا اگر امیرمومنان(ع) در جنگ های بعد از پیامبر(ص) شرکت می کردند، باید این حضور برجسته سازی رسانه ای می شد.
بشدت به دنبال نفی هر گونه اختلافی هستند منابع کلامی نفی می کنند و می گویند اجماع امت بر این است که فلانی خلیفه اول شد و همه موافق بودند لذا خیلی نیاز داشتند که به لحاظ رسانه ای شرکت حضرت امیرمومنان(ع) به عنوان کسی که امیر لشکر پیامبر(ص) بوده است در جنگ ها را بُلد و در بوق و کرنا کنند در حالی که در هیچ جنگی حتی یک قیل به گفته یک منبع آگاه گفته نشده که امیرالمومنین(ع) فرمانده جنگ های بعد از رحلت نبوی بوده است. لذا برخی منابع اشکال کرده اند که امام علی(ع) 25 سال قبل از خلافت خود شمشیر در غلاف داشتند و با کفار نجنگیدند.
امیرالمومنین(ع) جایی که خطر اضحلال و تجاوز به خاک مسلمین است، کمک کرده اند اما ورود مستقیم نداشته اند چون این ورود به منزله تایید کل جریان است در حالی که ایشان شیوه خلفای قبل از خود درباره جنگ ها را به صورت کلی قبول نداشته اند ایشان مشورت های موردی و انگشت شمار اما مهم به حاکمیت داده اند.
آیا فتوحات و نبردها اسلامی بود یا نبود؟
در پاسخ باید گفت غیر از دفاع از مرزهای مسلمین، باقی موارد به دفاع برای اسلامی بودن نیاز دارد، چون اگر تاریخ را مطالعه کنید تعجب خواهید کرد برخی از یاران امیر(ع) در جنگ ها شرکت کرده اند لذا تفصیل قائل هستیم و همه را با یک چوب نمی رانیم جایی که دفاع است یا جایی که برای غنائم و فتوحات است.
حضرت امیر(ع) شیوه بردهگیری خلفا در جنگ ها را نمی پسندیدند و نمی پذیرفتند؛ حضرت(ع) با تقوای حیرت انگیزی اعلام مخالفت علنی خود را متوقف کردند، معلوم شد دعوای حضرت(ع) دینی است و تصریح کردند این برای کسب قدرت نبوده، و لذا برای مصلحت مسلمین علی رغم شهادت حضرت زهرا(س)، کوتاه آمدند.
با جنگ های پس ار رحلت پیامبر(ص)، شیوه زندگی مردم مدینه تغییر کرد تا سال سوم هجرت کل سربازان اسلام حدود 300 نفر بود در حد یک گردان آنهم گردانی که همه شمشیر و اسب و کفش نداشتند (نمی توانستند 900 کیلومتر راه بروند و کل بر دیگران می شدند) نعلبندان مدینه شمشیرهایی ساخته بودند که می شکست حتی به تعداد افراد سپاه مسلمین چوب نداشتند! در سال نهم هجری در جنگ تبوک خیلی از مردم به دلیل نداشتن کفش نمی توانستند شرکت کنند با این فقر حکومت بعد از پیامبر(ص) شکل گرفت ناگهان با جنگ هایی که بخشی دفاعی و بخشی غیردفاعی و حمله ای بود، وضع زندگی مردم در مدینه زیرورو شد، به مرور وقتی حاکمیت مدینه قوت گرفت و فتوحات رخ داد و غنائم به دست آمد، چند اتفاق افتاد نخست بتدریج ثروت به سمت مدینه آمد تا وقتی چیزی نباشد تقسیمی در بین نیست.
بردگان و کنیزانی که از سرزمین های دیگر می آمدند نیز فرهنگ و آداب و رسوم خود را داشتند و با ورود به منزل اعراب فرهنگ آنها را تغییر دادند.
در دوره خلیفه دوم مسئله تقسیم مازاد منابع پیش آمد و دیوانسالاری شکل گرفت و سرشماری رخ داد و دفتر تشکیل دادند تا غنائم تقسیم شود؛ جالب آنکه اینجا از امیرالمومنین(ع) چیزی نپرسیدند و حضرت(ع) بعد مخالفت کردند معلوم می شود امام علی(ع) را به عنوان مشاور قبول نداشتند و این دروغ است که از حضرت(ع) مشورت می خواستند! بلکه گاهی مشورت می کردند درباره تقسیم غنائم نه مشورت خواستند نه حضرت امیر(ع) به آنها مشورت دادند یک مورد مشورت خواستند، می خواستند سرزمین های فتح شده را بین تقسیم سربازان کنند که امیرالمومنین(ع) مخالفت کردند و فرمودند: نسل های بعدی برده اینان می شوند چون زمین برای خدا است ظاهرا آنها پذیرفتند و خدا به ما رحم کرد وگرنه همه سرزمین ها ملک آباء و اجدادی آنها می شد و امروز همه مسلمین رعیت آنها می شدند اما غیر از این درباره تقسیم غنائم از حضرت(ع) سوالی پرسیده نشد.
تفاوت رفتاری حضرت امیر(ع) نشان می دهد امام علی(ع) این شیوه را قبول نداشتند یعنی شیوه امتیازبندی افراد را و اینکه بر این اساس بیت المال تقسیم شود. امیرالمومنین(ع) که هم معصوم و هم اعلم بود مورد سوال قرار نگرفت و این سرمنشا همه مشکلات بعدی و همه جنگ های بعد مسلمین شد به دلیل تبعیض های طبقاتی و شبیه به حقوق های نجومی امروزی. زمانی اختلاس می شود که قانونی نیست زمانی دیگر قانونی مصوب می شود به فلان افراد فلان مقدار پول را می دهند این قانونی بودن فقط وجه دزد نبودن را رفع می کند وگرنه بعد آشوب و زیرآب زنی و درگیری و رقابت برای رسیدن به جایگاه های نابجا و بی محبتی و ... را سبب می شود!
قیاس یک زمان تاریخی با زمان دیگر حساس است و به راحتی نمی توان اینهمانی کرد اما اگرچه ما به امام معصوم دسترسی نداریم فقط تذکر می دهیم بودجه مصوب عمومی که به فلان نهاد اینقدر بدهید و به فلان گروه مقداری دیگر، اگر عدالت محور نباشد تصرفات ما اشکال شرعی دارد در حدی که محدودیت عدم حضور معصوم را داریم باید عدالت محوری را رعایت کنیم در حالی که این تخصیص ها با چانه زنی و ... محقق می شود برای همین است که تولید فقر و نارضایتی و تضاد طبقاتی و نفرت از یکدیگر می کند برای همین مسئله حاکمیت و حکمرانی پیچیده است اگر فعلا نمی توان حکومت و بودجه را تعطیل کرد اولا باید همه همت ما عدالت محوری باشد ثانیا همچون تشنه در بیابان دنبال عدالت محوری باشد نه اینکه با قدرت چانه زنی، بودجه بگیریم حاکمیت باید حتما با اجرای روز خود، به اصلاح ساختاری خود فکر کند ظلم ساختاری خطرناک است و همبستگی را بر هم می زند و گسست اجتماعی را در پی می آورد چنان که در زمان خلیفه سوم جامعه را از درون پاشاند و باعث شد امیرمومنان(ع) حکومت خود را با سختی های بسیار آغاز کنند. در حالی که آن زمان می شد از امام علی(ع) استفتاء شود و اصل هم این بود که تقسیم غنائم را به ایشان بسپارند.
در ادامه این جلسه، پرسش هایی از جانب حضار مطرح شد که حجت الاسلام کاشانی به شرح ذیل به آنها پاسخ گفت:
آیا حسنین(ع) هم در جنگ ها حضور داشتند؟
این حضور هم با دلایلی که ذکر شد، نقض می شود امیرمومنان(ع) حتی در جنگ هایی که خودشان فرمانده بودند اجازه حضور حسنین(ع) را نمی دادند چنان که در جمل و صفین حضور جدی آن حضرات(ع) را در جنگ ها ندادند؛ همچنین، سند قوی هم در این باره نیست دو تا قیلَ وجود دارد؛ معنی ندارد که آن حضرات(ع) شرکت کرده باشند و رسانه ای نشده باشد.
حلال و حرام جهاد ابتدایی چطور مشخص می شد؟
در بین شیعیان جهاد ابتدایی به اذن و حضور امام معصوم(ع) مشروط کرده اند اما بزرگانی همچون مقام معظم رهبری، مرحوم آیت الله خویی و مرحوم آیت الله میرزا جوادآقا تبریزی و عده ای دیگر جهاد ابتدایی را با حفظ شرایط حرام نمی دانند البته خود آنها به آن اقدام نکرده اند اما حرام نمی دانند. جنگ ابتدایی جنگ با مشرکین است اینکه بگوییم حرام است باید ببینیم حرام از نظر چه کسی؟ مثل اینکه ببینم واکسن کرونا از نظر چه کسانی مفید است؟
آیا نامه های پیامبر(ص) به امپراطوران ایران، روم و .. جوازی برای جنگ بعد از ایشان بود؟
خیر این نامه ها قابل استناد برای حمله نبود آن نامه ها دعوت به اسلام بود نه مجوز جنگ بعدی؛ اینها دو موضوع مستقل از یکدیگر بودند.
اینکه خلیفه دوم گفته اگر مشورت های علی بن ابیطالب(ع) نبود هلاک می شدم چطور با معدود بودن مشورت های ایشان جور در می آید؟
مشورت حتی اگر یک بار رخ داده باشد در صورت موثر بودن می تواند نجاتبخش باشد، مثل موضوعی که درباره اراضی فتح شده بیان شد، مشورت های حضرت(ع) موثر اما اندک و انگشت شمار بود، برای مثال یک مشورت اگر بتواند تورم را کاهش دهد به چند صد مشورت می ارزد!
در دوره ای که به ایرانی حمله شد آیا شیوه رفتار با مردم ایران اسلامی و بر اصل دعوت بود؟
اصل بر دعوت بود اما رفتارشان بعضا مطابق با اسلام نبود و این از واضحات است؛ امیرالمومنین(ع) هم تایید نکردند هم فرمودند: اگر فرصت پیدا کنم بسیاری از ظلم ها را جبران می کردم؛ شرایط به قدری پیچیده بود که به راحتی نمی شد حرف زد و مخالفت با حکومت به مهدورالدمی منجر می شد لذا افراد به راحتی سخن نمی گفتند چون اگر افراد اصلی کشته می شدند دیگر چیزی از اسلام باقی نمی ماند! برای مثال بلاتشبیه در مقابل شکنجه های صدام چرا فلان مجتهد اعتراض نکرد؟ اگر چنین می کرد او را هم در چرخ گوشت می انداختند!
شرایط در 12 سال اول بعد از پیامبر(ص) سخت بود حضرت امیر(ع) از این ایرادات سخن گفته اند اما فرصت اصلاح نیافتند.
آیا می شود آن حکومت های بعد از پیامبر(ص) را اسلامی دانست؟
آن حکومت اسلامی نبود حکومت بر مسلمین بود مشورت دادن تبعات بسیار داشت، در زمان خلیفه سوم امام علی(ع) شبهتبعیدی بودند و خارج از شهر زندگی می کردند جایی که حرف زدن تبعات برای آینده اسلام دارد، سکوت کرده اند اینطور نبود که مشورت دهند و پذیرفته شود و ممکن بود در موارد اندک هم دیگر حرف ایشان پذیرفته نشود. حاکمیت بشدت به مشورت های امیرمومنان(ع) نیاز داشت بشدت دنبال این هستند که بگویند بین چهار خلیفه اول هیچ تفاوت فکری، اصطحکاکی و تصادفی نبوده به نفعشان بوده مواردی را اضافه کنند نه حذف.
آیا حکومت ما واقعا اسلامی است؟
آیا شما اوصاف شیعه واقعی را دارید؟ من هم می گویم شیعه راستین نیستم وقتی می گوییم شیعه هستیم یعنی آرمان ما این است و به سمتش حرکت می کنیم وقتی می گوییم حکومت اسلامی یعنی آرمان ما حکومت ناب اسلامی است. حکومت اسلامی امیرالمومنین(ع) هم به نحوی چنین بود حکومت با یک فرد اسلامی نمی شود در آن زمان هم احتمال ظلم وجود داشت، حکومت به معنای واقعیاش در زمان ظهور حضرت حجت(عج) محقق می شود. جامعه اجازه نمی داد امیرالمومنین(ع) به عدل رفتار کند چنان که امروز هم خیلی موانع مقابل حکومت اسلامی ما وجود دارد.
نسبت ولی فقیه با اتفاقات و تصمیمات حکومت اسلامی چیست؟
ولی فقیه حتی در بهترین حالت قابل قیاس با امام معصوم(ع) نیست، وظیفه امام آن نیست که منسوبین وی خطا نکنند چنان که وکلای امام کاظم(ع) هم خطا می کردند چه برسد به ولی فقیه که مجتهد است؛ بسیاری از نصب های امیرالمومنین(ع) بعد به عزل تبدیل شدند و مردم پرسیدند چرا قیس را عزل کردی؟ ساختار به گونه ای نبود که همه را با عصمت و علم الهی انتخاب کنند چنان که پیامبر(ص) فرمودند: من هم با این لوازم عادی و معمول روز قضاوت می کنم.
معصوم وظیفه خود را باید درست انجام دهد و ممکن است بنابر شرایطی نصبی داشته باشد که بعد از عدالت عدول کند یا بنابر فشار، ابوموسی اشعری را برای حکمیت انتخاب کند یا در غزوه احد 50 نفر از همراهان پیامبر(ص) برای غنائم رفتند و مسلمین شکست خوردند!
در موضوع ولی فقیه علم الهی به معنای عصمت وجود ندارد وی عالم دین شناس و سخنش فصل الخطاب است نباید از وی توقع عصمت داشت وظیفه اش عصمت عمومی نیست. جایی که حکومت طاغوت است، هر خطایی رخ دهد بر گردن آن حکومت است اما اگر حکومت مشروع باشد و جزئی از کل خطا کند نباید آن را به کلیت تسری داد.
اگر در جنگ ها کار به جایی می رسید که حضرت(ع) باید در جنگ ها شرکت می کردند باز هم دلیلی بر مشروعیت حاکمیت نبود، کمااینکه ایشان مشورت دادند چون حکومتی که حتی با نفاق شهادتین بگوید بهتر از حکومتی است که از کفار باشد، اما عدم شرکت ایشان برای عدم اعتباربخشی است. حاکمیت بعد از رسول خدا(ص) حضرت امیرالمومنین(ع) را تحویل نمی گرفت رسما معاویه می گفت یزید از حسین بن علی(ع) برتر است!! اوضاع به گونه ای نبود که به راحتی مشورت بپذیرند لذا حضرت امیر(ع) به کار مخفی و زیرزمینی دست زدند. امام علی(ع) مخالفی بودند که به دلیل حفظ اسلام و مسلمین در برخی مواضع مشورت می دادند و آنها به صورت محدود می پذیرفتند.
منبع: شبستان
افزودن دیدگاه جدید