از سین جیم کردن نیروها تا شنا با فرمانده

کد خبر: 111512
حاج قاسم همه بچه ها را دعوت به شنا کرد، حتی آنهایی که در حضور فرمانده خجالت می کشیدند حاج قاسم همه را با لباس به داخل استخر انداخت تا روحیه آنها عوض شود، این شوخی های خودمانی او را محبوب دلها کرد.  
وارث

13 دی ماه سالروز شهادت بزرگ مردی است که حتی شنیدن خاطراتش برای ما مایه فخر و مباهات است. «حاج قاسمِ» گزارش ما مردی از جنس میدان ها و نبردهاست که از کمال رأفت، حلم و قاطعیت برخوردار و ایمانی مثال زدنی و رشک برانگیز داشت.

 

او که در پاسداری از دین و نبرد با دشمنان خدا و یاری مظلومان و دستگیری از محرومان، مصمم و سازش‌ناپذیر بود اما بسیار خاکی و تودل برو از او یاد می شود، فرمانده ای که در کمال قاطعیت و جدیت، دوست داشتنی تر از برادر است.

 

حاج قاسم ۲۰ اسفندماه سال ۱۳۳۵ در روستای قنات‌ملک از توابع رابر کرمان در یک خانواده کارگری دیده به جهان گشود و بعد از اینکه در تجمعات انقلابیون کرمان شرکت کرد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پیش از دفاع مقدس، در مقابله با ضدانقلاب تجزیه‌طلب در غرب کشور شرکت کرد و نقش موثری در ختم غائله مهاباد داشت. اما رشادت‌های حاج قاسم در نبرد با ضدانقلاب در غرب کشور، موجب شد مسئولان نهاد تازه تاسیس سپاه پاسداران، او را به فرماندهی پادگان قدس در کرمان منصوب کنند.

 

متاسفانه علی‌رغم نقش و فعالیت‌های زیادی که سردار دل‌ها داشت، خاطرات مدون و تاریخ شفاهی از حاج قاسم سلیمانی وجود ندارد، لذا برای پاسداشت این والا مقام در ادامه پای خاطراتی از یک دوست و همرزم همیشگی او در قرارگاه قدس زاهدان و سیستان و بلوچستان، جنوب خراسان در سال های 1370 تا 1376 که مناطق ناامن بودند، می نشینیم.

 

خاطره اول/ دستور عجیب حاج قاسم برای رفع درگیری با اشرار جوان!

 

سردار «علی قاسمی»، فرمانده سپاه انصارالرضا (ع) خراسان‌جنوبی در گفتگو با خبرنگار شبستان در بیان خاطراتش از زمان همرزمی سردار دلها، می‌گوید: شهید حاج قاسم سلیمانی توجه خاصی به زیر مجموعه و زیر دستانش داشت، ایشان هوای زیر مجموعه خود را خاص داشت؛ در یکی از ماموریت هایی که با ایشان در کویر بم در سال 1372 داشتم شرایطی پیش آمد که در غروب آفتاب با اشرار درگیر شدیم، و چون بحث عبور کاروان اشرار از کویر بود و باید با آنها برخورد می کردیم؛ حاج قاسم دستور رفع درگیری داد، از آنجا که اشرار در تله ما بودند، من از این دستور خیلی ناراحت شدم که چرا باید اشرار را به حال خود رها کنیم و این چه دستوری است؟!

شب شد. ما در ارتفاعات تا صبح ماندیم؛ صبح زود صدای هلی کوپتر آمد و حاج قاسم از راه رسید بعد از یک احوالپرسی گرم با سردار؛ اعتراض کردیم که چرا دیشب دستور رفع درگیری اشرار دادید؟ ما که در به در به دنبال اشرار در کویر هستیم چرا به این راحتی در دستمان بودند و شما مخالفت کردید و گفتید اشرار را محاصره و نابود نکنیم؟  

 

سردار قاسمی جواب دادند: «شما 200 کیلومتر از کویر نهبندان فاصله دارید و احتمال اینکه بچه های ما مجروح می شدند وجود داشت، لذا برای ساماندهی اوضاع بچه ها در دل شب هیچ اقدامی نمی توان انجام داد و کسی نبود که بچه های مجروح را برای درمان منتقل کند، همچنین سردار پاسخ دادند درگیری دیشب شما با مزدوران بود نه سران اشرار، آنها جوانانی بودند که چند روز پیش آموزش دیده اند و اسلحه گرفته اند تا مواد مخدر را از اینجا عبور دهند، لذا جوانان ناآگاه فقط برای امرار معاش حضور داشتند و ما دلمان نمی خواست که این جوانان تنها از سر ناآگاهی به دام افتند».

 

این دستور حاج قاسم در دل کویر و دربرخورد با اشرار برای ما تازگی داشت، چراکه با این دستور جوانانی که اسلحه به دست و مخالف نظام ایستاده اند تنها به خاطر ناآگاهی کشته نشوند و آنها هم انسان هستند.

 

خاطره دوم؛ موضوع پاکسازی ارتفاعات لکرکوه کرمان / ورود حاج قاسم با غذای گرم

 

وقتی که در حال پاکسازی منطقه کرمان از دست اشرار بودیم، آذوقه و آب ما بعد از چند روز کاری رو به اتمام و ما ناامید بودیم، در همین حال سردار قاسم سلیمانی با دو هلی‌کوپتر با غذای گرم، یخ، آب و نوشابه از راه رسید. این حضور و دلگرمی سردار دلها برای بچه ها در شب های سرد و روزهای داغ کویر خیلی تاثیرگذار بود.

 

ایشان ضمن اینکه از نیروها کار بسیار زیاد و سختی می خواست؛ از آنها دلجویی بسیاری هم می کردند و همواره هوادار نیروهای خود بود. توجه به معیشت و روحیه کارکنان، پشتیبانی از نیروها در ماموریت های کاری سردار زبانزد بود.

 

خاطره سوم؛ حضور در میدان ها و مقرها به صورت سرزده

 

سردار سلیمانی در میدان ها و مقرهای ماموریتی معمولا سرزده و در ایامی تعطیل که فکرش را نمی کردیم، حضور می یافت.

 

ایشان روزهایی می آمد تا در کنار رزمنده ها سپری کنند، یک بعد از ظهر نگهبانی اعلام کرد فردی آمده و می گوید: «می خواهم برم داخل مقر، ماده کاریز نهنبدان».

 

وقتی رفتم دیدم حاج قاسم با ماشین پلاک شخصی همراه دو سه نفر آمده اند، ظهر تابستان و هوا بسیار داغ بود و همه با لباس غیر نظامی و راحت در حال استراحت بودند، حاج قاسم به محض ورود با همه اعضا دست داد و احوال پرسی گرمی با همه داشت. یکی از بچه ها گلایه کرد که باید اطلاع می دادید تا ما آماده حضور و تشریفاتی برای شما تهیه می کردیم؛ در این لحظه حاج قاسم گفتند: «من آمدم تا جویای احوال شما باشم نه تحقیقات نظامی».

 

شنا با فرمانده در استخر

 

ایشان بسیار خاکی، خودمانی و دوستانه با بچه ها ارتباط برقرار می کرد، ظهر پنج شنبه بود که حاج قاسم دلشان هوای یک زیارت همراه با گردش و سیاحت در کویر کرده بود؛ لذا به سمت قدمگاه نهبندان عازم شدیم و بعد از اقامه نماز و زیارت، چون استخر شنایی در این زیارتگاه بود، ایشان پیشنهاد دادند در این استخر شنا کنیم.

 

حاج قاسم همه بچه ها را دعوت به شنا کرد، حتی آنهایی که در حضور فرمانده خجالت می کشیدند و لباس از تن بیرون نمی آورند، حاج قاسم همه را با لباس به داخل استخر انداخت  تا روحیه آنها عوض شود، این شوخی های خودمانی با مجموعه زیر دست توسط فرمانده برای همه خاطر انگیز بود.

ایشان با دوستان، آشنایان، و کادر زیر دست خیلی خودمانی و خاکی رفتار می کردند اما در عوض در مقابله با اشرار بسیار قاطع و سر سخت بودند.

 

طرح تسلیح حاج قاسم سیستان را ایمن کرد

 

یکی از اقدامات حاج قاسم در سیستان و بلوچستان بحث تامین بود، اشرار اسلحه به دست در کوه ها، جاده ها را مسدود، راه بندان و آدم ها را می ربودند، در این موقعیت حاج قاسم اعلام «تسلیح» کرد و گفت اسلحه باید به افراد تحویل داده شود، بسیاری از افراد تامین گرفتند (به آنها مجوز می دادند و سلاحی از بسیج و سپاه به آنها می دادند تا در شهر و مسیر تردد کنند ولی حق تیراندازی ندارند) با اجرا شدن طرح حاج قاسم درگیری ها، راه بندان جاده ها و اسارت افراد و مهندسین معادن توسط اشرار در سیستان و بلوچستان تمام شد.

 

افراد جوان بیکاری که برای امرار معاش دست به قاچاق مواد مخدر زده بودند، بعد از دریافت اسلحه در کوه ها، باید به روستاها و خانه خودشان بر می گشتند که ساماندهی شدند و هر 10 تا 15 نفر در مکان هایی که امکان کشاورزی بود، برای آنها چاه های کشاورزی راه اندازی کردند که در همان محل مشغول کار کشاورزی شوند، در حال حاضر خیلی از اقدامات کشاورزی امروز سیستان و بلوچستان مرهون زحمات حاج قاسم سلیمانی است.

 

این افراد هم اسلحه را کنار گذاشتند هم به دامان جمهوری اسلامی برگشتند و هم معیشت آنها خوب شد.

 

سردار قاسمی در ادامه خاطراتشان می گوید: اقدامات حاج قاسم در قرار گاه قدس زاهدان و سیستان و بلوچستان، جنوب خراسان در سال های 1370 تا 1376 که مناطق نا امن بود بسیار زیاد بود که اینها بخشی از خاطرات به یادمانی است.

 

سین جیم کردن های حاج قاسم

 

وی در پایان بیانات خود می افزاید: خوشرویی، سین جیم کردن و ماموریت خواستن از افراد از ویژگی های شهید حاج قاسم سلیمانی است. که در فکرم همیشه تداعی می شود؛ به نحوی که بعد از سرکشی و احوالپرسی پر شوری که با خوشرویی و خنده همراه بود، 50 سوال از منطقه، آموزش ها، کمین گاه ها، سلاح ها، نیروها می پرسید و همواره در کار جدی و پر از اطلاعات بودند.

 

کل ملت ایران مدیون حاج قاسم هستند چون هرچه امروز جبهه مقاومت و جمهوری اسلامی دارند همه از زحمات ایشان است، به ویژه مردم سیستان و بلوچستان و استان های شرقی کرمان و خراسان جنوبی و شهرستان های مرزی نهبندان و سرببیشه با تلاش های فرمانده دارای امنیت پایدار است و باید برای ایشان آرزوی بهشت برین و محشور شدن با شهادت را داریم.

منبع: شبستان


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.