یادی از اسوه علم و اخلاق؛ شیخ اعظم مرتضی انصاری
همزمان با سالروز درگذشت شیخ اعظم انصاری، حجتالاسلام و المسلمین امرالله شجاعیراد، پژوهشگر و استاد حوزه علمیه، یادداشتی را در اختیار قرار داده است که با هم میخوانیم.
۱۸ جمادی الثانی، یکصد و شصت و دومین سال درگذشت اسوه و تندیس علم و اخلاق شیخ اعظم انصاری (۱۲۱۴ – ۱۲۸۱ق) است. توجه بزرگان علم و دین، به ویژه حضرت امام خمینی(ره) و استاد شهید مطهری و مراجع عظیمالشأن به شیخ اعظم و تواضع آنها در مقابل عظمت روحی و اخلاقی شیخ، ما را بر آن داشت كه سیری در زندگانی ایشان انجام داده و زمینه را برای توجه به سیره علمی و اخلاقی ایشان به عنوان الگوی حسنه و دست یافتنی فراهم آورده شود.
بیتردید با توجه به نیاز نسل امروز به ارائه الگوهای مناسب، عنایت به سیره اخلاقی، علمی و سیاسی شیخ اعظم، میتواند راهگشای زندگی جوانان، طلاب و دانشجویان عزیز باشد.
جامعیت شیخ در علم، اخلاق و سیاست از وی شخصیتی بیبدیل و افسانهای ساخته و دلها را مشتاق حكایت شنیدنی وی كرده است. عباراتی چون «شیخ اعظم» و «خاتم المجتهدین» در كلمات بزرگان علم و دین بیانكننده تأثیرگذاری سیره علمی و اخلاقی ایشان در میان فرزانگان است. با گذشت بیش از ۱۶۰ سال از درگذشت شیخ، حكایات زندگی و كلمات حیاتبخش این قهرمان در جهاد با نفس، هنوز شنیدنی و خواندنی است.
به گفته شهید مطهری وی: «مردی است که در علم و تقوا نابغه روزگار است. هنوز علما و فقها به فهم دقایق کلام این مرد افتخار میکنند». (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۱۶، ص ۱۵۲).
به گفته آیتالله العظمى سید موسی شبیری زنجانی مدظله: از مرحوم آقای والد شنيدم که ايشان میفرمود: آقای حاج شيخ[عبدالکريم حائری] در درس به شيخ انصاری اشکالاتی کرده بود، ولی سالها بعد از آنها عدول کرده بود و میفرمود: آن وقتی که ما دندان عقل در نياورده بوديم به شيخ اشکالاتی میکرديم، ولی بعد فهميديم که اين اشکالات وارد نيست( ابعاد شخصیتی شیخ انصاری).
زندگینامه شیخ اعظم انصاری
خداوند به نسل صحابی بزرگ رسول خدا(ص)، جابر بن عبدالله انصاری، بركت داده و از نسل وی علمای برجستهای كه مروج مذهب شیعه بودهاند، به ظهور رسانده است که در رأس آنان، آیت عظمای الهی، شیخ مرتضی انصاری است.
وی كه بزرگترین فرزند شیخ محمدامین انصاری بود، در روز عید غدیر در شهر دزفول به سال ۱۲۱۴ قمری چشم به جهان گشود و در هیجده سالگی به همراه پدر برای زیارت عتبات مقدس عراق به كربلا مشرف میشود و در آنجا، مورد توجه مرجع بزرگ شیعه سید محمد مجاهد قرار گرفته و کشف میشود و تحت عنایت ویژه ایشان به تحصیل ادامه میدهد و چهار سال در آن شهر مقدس از سید مجاهد و شریفالعلمای مازندرانی بهره میبرد. در سال ١٢٣٦ قمری كه كربلا از طرف والی بغداد به محاصره در میآید، آن شهر را ترک كرده، به كاظمین رفته، بعد از چندی به وطن خود باز میگردد.
پس از یک سال اقامت، در دزفول برای بار دوم به كربلا میآید و مدتی از استاد خود شریفالعلما بهره میگیرد. سپس به نجف میرود و از فقیه بزرگ شیعه شیخ موسی كاشف الغطاء، كسب فیض نموده، دوباره به وطن باز میگردد.
شیخ اعظم در سال ١٢٤٠ قمری به همراه برادرش به عزم زیارت امام رضا(ع) به بروجرد و اصفهان و كاشان رفته و با علمای بزرگ آنجا دیدار میكند.
طولانیترین توقف شیخ در این سفر علمی در كاشان بوده است كه در آنجا از محضر مرجع بزرگ و مبتكر شیعه ملا احمد نراقی به مدت چهار سال بهره برده و مورد توجه استاد خود قرار گرفته و استادش در حق او میگوید:
«من زیاده بر پنجاه مجتهد مسلم دیدهام كه هیچ یك از ایشان به مثل شیخ مرتضی نبودند و استفادهای كه من از این جوان نمودم، بیش از استفادهای بود كه او از من برد.»
شیخ و برادرش از كاشان به مشهد مقدس مشرف شده، از آنجا به تهران میرود و سپس به وطن خود باز میگردد. بعد از اقامت در دزفول بار دیگر شیخ رهسپار دیار عراق میشود و در آنجا از مرجع بزرگ شیعه شیخ علی كاشف الغطاء بهره میبرد و خود نیز حوزه مستقل تدریس تشكیل میدهد. این حوزه بعد از حوزه درس صاحب جواهر بزرگترین حوزه درسی حوزه نجف محسوب میشد.
با مرگ صاحب جواهر در سال ١٢٦٦ قمری، مرجعیت شیعه به وی منتقل و به مدت ١٥ سال مرجع مطلق شیعه میشود كه میتوان این دوران را «دوران طلایی و اوج مرجعیت شیعه» در قرن سیزدهم نامید.
تربیت شاگردان و مراجع بزرگی، چون میرزای بزرگ شیرازی و آخوند خراسانی و ملاحسینقلی همدانی و میرزا حبیب الله رشتی و سیدحسین ترک کوهکمرهای و صدها مجتهد عظیم الشأن، ثمره پربار این دوران طلایی است. سر انجام این مرجع كل شیعه در شب ١٨ جمادی الثانی سال ١٢٨١ قمری دار فانی را وداع گفته و جهان اسلام را داغدار کرد. بنا به وصیتی كه کرده بود، عارف بزرگ شیعه، سید علی شوشتری كه در زمان حیات با او مراوده بسیار داشت، بر او نماز گزارد و سپس در جوار عارف زاهد شیخ حسین نجف (همان كسی كه سید بحرالعلوم آرزو داشت كه برجنازه اش نماز گزارد) در باب قبله صحن مطهر علوی به خاک سپرده شد.
با مرگ شیخ، گوانهای دیگر از حیات معنوی وی آغاز شد و آن آغاز شكوفایی مكتب جدید فقهی و اصولی به نام «مكتب شیخ انصاری» است كه ثمرات پربار آن باعث عزت و سربلندی مكتب تشیع شده است.
از شیخ اعظم تألیفات و تحقیقات و تقریرات بسیاری برجای مانده است كه بعد از وی تاكنون، مورد توجه حوزههای علمیه و مراجع بزرگ شیعه بوده است كه از میان آنها دو كتاب «المكاسب» در فقه استدلالی و «فرائد اصول» یا «الرسائل» در اصول فقه، جزء كتابهای بی بدیل درسی حوزههای علمیه قرار گرفته است.
بحمدالله در سال ١٣٧٣ شمسی كنگره بزرگداشت دویستمین سال تولد وی در قم برگزار شد و ضمن پرداختن محققین و دانشمندان به زوایای زندگانی و اخلاقی ایشان، دوره ٢٨ جلدی آثار وی، شامل كتابهای ذیل به نحو مطلوبی به چاپ رسید:
۱-۵. كتاب الطهارة (٥جلد)؛
۶-۹. كتاب الصلوة (٤ جلد)؛
۱۰. کتاب الزكاة؛
۱۱. كتاب الخمس؛
۱۲. كتاب الصوم؛
۱۳. كتاب الحج؛
۱۴-۱۹. كتاب المكاسب ( ٦ جلد)؛
۲۰. كتاب النكاح؛
۲۱. الوصایا و المواریث؛
۲۲. القضاء و الشهادات؛
۲۳. الرسائل الفقهیه (شامل: رسالة فی العدالة و رسالة فی االتقیه و رسالة فی قاعدة لاضرر و رسالة فی التسامح فی ادالة السنن و رسالة فی قاعدة من ملك و رسالة فی القضاء من المیت و رسالة فی المواسعة و المضایقة)؛
۲۴-۲۷. فرائد الأصول ( ٤ جلد)؛
۲۸. الحاشیة علی استصحاب القوانین.
ناگفته نماند که تقریرات مباحث الفاظ علم اصول دروس شیخ اعظم انصاری توسط شاگردش میرزا ابوالقاسم کلانتر تهرانی با نام «مطارح الانظار» به چاپ رسیده است.
به نظر میرسد نخستین مرجع تقلیدی که همه فقهای شیعه بر اعلمیت او اتفاق کردند شیخ انصاری بود، و ظاهرا چنین اجماع و اتفاقی از ناحیه علما، حتی بعد از شیخ نیز برای کسی حاصل نشده است.
شیخ پنجاه و دو ساله بود که مرجعیت عام شیعه به وی سپرده شد و به مدت ۱۵ سال از ۱۲۶۶ تا ۱۲۸۱ این منصب را دارا بود، در طی این سالیان هم به اداره امور مذهبی و دینی مردم اشتغال داشت و هم حوزه علمیه نجف اشرف را اداره میکرد.
از مرحوم دکتر زریاب نقل شده است که گفته بود: «امروز آن چیزی که من در محیطهای عملیِ دانشگاههای اروپا مشاهده کردم، نیاز به ملّاصدرا و شیخ انصاری است... من میبینم امروز اینها تشنه ملاصدرا و شیخ انصاریاند. (سخنرانی مقام معظم رهبری ۹/۷ /۱۳۸۶)
سیره اخلاقی شیخ اعظم انصاری
یكی از مشخصههای بارز شخصیت شیخ اعظم انصاری، سیره اخلاقی آن بزرگوار است. زهد، عبادت، عدالت، احتیاط در مصرف وجوهات، تواضع، قناعت نفس، همدردی با فقرا، به همراه دیگر فضایل علمی و سیاسی در وی از او شخصیتی كم نظیر ساخته است؛ به حدی كه وی را تالی رتبه معصوم در علم و عمل دانستهاند.
شهید مطهری در باره سیره اخلاقی شیخ مینویسد: «وی در منتهای درجه زهد زندگی میكرده است. هرگز در وجوهات شرعیه تصرف نمیكرده است و آن روزی كه میمیرد با آن ساعتی كه به صورت یک طلبه فقیر دزفولی وارد نجف شده، فرقی نكرده است. وقتی خانه او را نگاه میكنند، میبینند مثل فقیرترین مردم زندگی میكند؛ مرجعیت یک ذره نمیتواند روح این مرد بزرگ را تحت تأثیر خودش قرار دهد و اخلاق او را متغیر ساخته و عوض كند».
او بر مرجعیت خود میگرید و از خدا، مصون ماندن از خطا را میطلبد؛ اگر چه بعضی از خصوصیات و ویژگیهای شیخ اعظم انصاری دست نایافتنی به نظر میآید؛ اما وجود چنین دانشمندان خدا ترس و خداباوری، مایه امید و دلگرمی ارواح تشنه حقیقت و حجتی است بر علما و مراجع دینی تا راهی را كه وی پیموده است دیگران در حد توان خود بپیمایند.
دنیاگریزی و بیاعتنایی وی به دنیا به گونهای است، كه پیروان مسیح، زهد او را بسان عیسی(ع) و اهل سنت، زهدش را بسان زهد پیامبر اكرم(ص) معرفی كردهاند.
گزارشی از زندگی شیخ
یكی از وابستگان دولت ناصر الدین شاه و از لشكریان آن روزگار به نجف اشرف میرود و چگونگی دیدارش با شیخ انصاری را چنین گزارش میكند:
«امروز را هم به دیدن شیخ مرتضی (انصاری) رفتم. در منزل او حصیری كهنه بود كه به هیچ جا نمیاندازند، احدی از فقرا مصرف نمیكنند. میگفتند[كه] عیالش هم آن را مصرف نمیكند، خوراک شبانه روز آنها نان خالی است با اینكه از اطراف مبالغ خطیر به نزد او میآورند، قبول نمیكند. مرجع علم است. از بلاد و ممالك، مردم به در خانهاش بعضی مسائل را میپرسند و برخی فتوا میخواهند. به توسط سیدی كه معتبر و معتمد بود به خدمتش شرفیاب شدم. مسائلی بود كه نوشتهام. یك یك جواب دادند. همین كه تمام شد، برخاست. خیلی مرد بزرگواری است. یك دقیقه عمر خود را تلف نمیكند؛ تألیف و یا مطالعه و یا نماز میكند». (میراث اسلامی ایران، دفتر اول، ص ٤٣ – ٤٤).
سفارشات ارزشمند شیخ اعظم انصاری
بحمدالله پندها و اندرزها و نصایح ارزشمندی از شیخ انصاری به صورت پراکنده، به دست ما رسیده است که میبایست به عنوان گنجی گرانبها، آنها را پاس داشت و در زندگی از آنها بهره برد. نمونههایی که در ذیل ملاحظه میفرمایید، نصایح و کلمات خود شیخ است که در مناسبتهای مختلف به اشخاص گوناگون بیان داشته است:
۱- طلبه، درس خواندن و مطالعه را در هیچ شرایطی ترک نکند از وی پرسیدند: «ترک درس و مطالعه تا چه مدت در معلومات طلبه نقصان پدید میآورد؟» فرمود: «از حال دیگران خبر ندارم؛ اما پس از تعطیلات پنجشنبه و جمعه در خود فرق میبینم».
۲- درس بخوانید و در علم پیشرفت کنید. چه قصد قربت داشته باشید و چه نداشته باشید و درستان را هم درست تحصیل نمایید و روی آن کار کنید.
۳- در دستگاههای طاغوت وارد نشوید، چه قصد قربت داشته باشید و چه نداشته باشید.
۴- فرزندان خود را از کودکی به زندگی ساده و مقتصدانه عادت دهید تا در بزرگی فشار اقتصادی را بتوانید تحمل کنند.
۵- دختر بچههای خود را به مکتب بفرستید تا قرائت قرآن و خواندن کتاب بیاموزند. به وی گفتند: «در بعضی شهرها مکتبخانه دخترانه وجود ندارد». شیخ فرمود: «هیچ مانعی ندارد که دختران تا یک سال پیش از بلوغ با پسران هم سن و سال خود در مکتبخانه پسرانه درس بخوانند و از نه سالگی در خانه از مادر خود خانهداری بیاموزند». (این کلام از شیخ زمانی صادر شده است که نه تنها درس خواندن برای زنها عیب بوده بلکه بسیاری از مردان بیسواد بودهاند و این خود نشان میدهد که شیخ اعظم از فقهای روشنفکر و آگاه و خوش فکر زمان خود بوده است.)
۶- فرزندان خود را در انتخاب شغل آزاد بگذارید و چنانکه یکی از آنها نخواست طلبه شود، او را مجبور به این کار نکنید و با تطمیع یا تهدید او را معمم نسازند؛ زیرا تحصیل علم باید با شوق و علاقه کامل انجام گیرد.
۷- سعی کنید یک آشنایی با خدا پیدا کنید.
۸- به قبور علماء که رسیدید فاتحه نخوانده نگذرید. فاتحه به جهت آنها بخوانید و از ارواح آنها استمداد کنید، به جهت توفیق و حصول علم که خیلی نافع است.
۹- طلبه یک دور معقول (فلسفه و کلام) را باید بخواند و مطلع باشد از مسائل معقول.
۱۰- طلاب، کتاب ریاض سید علی طباطبایی را مباحثه کنند که موجب کسب درجه اجتهاد میشود.
۱۱- طلبه فاضل باید هم مطالب و نوشتههایش درست و صحیح باشد، هم خطش نیکو که «الخط نصف العلم و الخط زینة العلم». (منبع: سیره علمی و عملی شیخ انصاری)
مجموعه سیره علمی و عملی شیخ انصاری
از آنجا که سیره علمی و عملی مرحوم شیخ انصاری پر از پندها و اندرزهایی است که میتواند برای نسل حاضر ما، به ویژه طلاب و دانشجویان، مفید واقع شود، بر آن شدیم تا با ارائه نمونههایی از این سیره که طی بررسی منابع مختلف به آن دست یافتهایم برای استفاده بیشتر در اختیار مشتاقان قرار دهیم:
۱-اسامی علما و دانشمندان را با تعظیم ذکر میکرد.
۲- وی مقدمات علوم دینی، اعم از منطق و صرف و نحو و معانی و بیان را بسیار خوب فرا گرفته بود و بر آنها مسلط بود تا آنجا که گفتهاند: «کتاب مطوّل (در علم معانی و بیان) را چهل بار خوانده و تدریس کرده بود».
۳- تمامی تلاش و وقت خود را در بحث و درس صرف میکرد و از همان زمان کودکی به امور دیگر نمیپرداخت و در زمان که در کربلا بود، جز خیابانی که منتهی به حرم مطهر میشد را نمیشناخت، با اینکه چهار سال در کربلا اقامت داشت و خود میگفت که در جوانی از کثرت مطالعه و مباحثه، وقتی برای دید و بازدید با دوستانم نداشتم.
۴- یک دقیقه از عمر خود را تلف نمیکرد؛ یا تدریس میکرد یا مطالعه یا عبادت. حتی در مسافرت هم تدریس را ترک نمیکرد و در سفر مشهد سواره، کتاب «معالم الاصول» را برای برادر خود شیخ منصور تدریس کردند.
۵ - پیوسته به مطالعه و نوشتن درسهای خود مشغول بود. اول شب شام نمیخورد تا خوابش نبرد و پس از رسیدگی به دروس خود شام میخورد.
۶- اگر کسی از ایشان سؤالی میکرد که جواب آن را نمیدانست، با صراحت و تعمداً میگفت: «ندانم، ندانم، ندانم» تا کسی از اینکه بگوید نمیدانم ننگش نیاید.
۷- خود به امور طلاب و نیازمندان رسیدگی میکرد و مانند یک پدر مهربان آنان را مورد مهر قرار میداد.
۸- نسبت به سادات و ذراری رسول خدا(ص) کمال اعراز و اکرام را معمول میداشت.
۹- اغلب عطایای وی مخفیانه بود. بسیاری از مستمندان بودند که پیش از فوت ایشان نمیدانستند، چه کسی سحرها با لباس مبدل به خانه آنها میآید و به مقدار حاجت به آنان مرحمت میکند.
۱۰- شب جمعه در منزل، مجلس روضه خوانی داشت و به چند نفر از فقرا اطعام میداد.
۱۱- از عادات ایشان، صله رحم و دلجویی از آنان بود.
۱۲- هر وقت مساله عقلی مشکلی از وی سؤال میکردند جواب میفرمودند: «من وزیر داخله اسلامم و حاجی سبزواری وزیر خارجه است. به ایشان مراجعه نمایید» منبع: سیره علمی و عملی شیخ اعظم انصاری).
سفارشات شیخ اعظم به پژوهشگران و محققین
شیخ اعظم انصاری در ضمن اجازات خود به شاگردان و برجستگان علمی و محققان به نکات جالبی اشاره میکند که برای هر محقق و پژوهشگری قابل استفاده است که عبارتند از :
۱-احتیاط را در همه حالات در نظر داشته باشد.
۲- در تحقیقات فقط بر کتابها و نسخههای صحیح اعتماد کند و از اعتماد به کتابهای دارای اغلاط پرهیز کنید.
۳- یادداشت برداری را ترک نکند.
۴- نویسندگی و تصنیف کتاب را ترک نکند.
۵- تدریس را ترک نکند.
۶- با علما و محققین دیگر همنشین باشد و در مباحث اصولی و فروع خفیه فقهی با آنان مباحثه علمی داشته باشد.
۷- در مسائل فقهی با مرور دوباره به مستندات مساله، نگاهش را به روزرسانی کند.
۸- از حیلههای شرعی در مسائل شرعی خصوصا در حقوق مربوط به مردم جدا پرهیز کند.
۹- بر نمازهای نوافل روزانه به ویژه نماز شب مراقبت داشته باشد.
۱۰- در نقل کلمات دانشمندان کمال احتیاط را رعایت فرماید. (مقاله اجازات شیخ اعظم انصاری؛ الشجرةالمورقة؛ مجموعه اجازات میرزامحمد همدانی).
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید