آیتالله صافی به معنای حقیقی «آیتالله» بود، اندیشهورزی معطوف به قرآن و روایات
آیتالله العظمی لطفالله صافی گلپایگانی از مراجع تشیع در ۱۰۳ سالگی دار فانی را وداع گفتند و به لقاءالله پیوستند. این مرجع تقلید دارای ویژگیهای برجستهای چون اندیشه بینالمللی، سادهزیستی، روحیه مردمی، عشق و ارادت به اهل بیت(ع) به ویژه امام زمان(عج)، حمایت از نظام اسلامی و نیز نقشآفرینی در پیروزی و تداوم انقلاب بودند.
برای تبیین بیشتر ویژگیهای شخصیتی شیخالمراجع، با آیتالله احمد مبلغی، استاد سطح خارج حوزه علمیه و عضو مجلس خبرگان رهبری، گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید:
آیتالله صافی گلپایگانی در فقه و نگاه روایی به مسائل، شخصیتی شناختهشده بودند. شما چه توصیفی از جایگاه فقهی آن مرحوم دارید؟
ایشان از لحاظ فقهی شخصیت والایی بودند، زیرا دقت نظر بالایی داشتند. این موضوع در فقه اهمیت دارد. اگر کسی به صورت طبیعی و خدادادی از این دقت برخوردار باشد و در عین حال قواعد فقهی و اصولی را در اختیار بگیرد و ممارست کند، دقت فقهی او افزایش مییابد. نگاه فقهی آیتالله صافی دارای این ویژگی بود. آن مرحوم شاگرد مرحوم آیتالله بروجردی بودند و این شاگردی فصل مهمی در زندگی حوزویانی است که این توفیق را داشتهاند.
مطالعات گسترده در فقه و مباحث اجتهادی، کلامی و تاریخی و بهکارگیری آنها در اجتهاد و همچنین تدریس طولانی فقه و ارتباط علمی با آیتالله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی و مرحوم امام(ره) سبب شده بود تا ایشان بر قله فقه بنشینند و وجودی بسیار مغتنم بودند. فتاوا و آرایشان از حیث اجتماعی حاکی از دقت و امعان نظر ایشان است. به بیان دیگر دقت در فقه و توانایی جامعالاطراف بینی در استنباط و نیز قابلیت بهکارگیری معلومات مختلف در فتوادهی از ویژگیهایی است که به فقیه اجازه میدهد تا فتاوای سازنده، مدقانه و مفیدی را ارائه دهد و این موضوع به ویژه در حوزه اجتماعیات بسیار بروز دارد. آیتالله صافی گلپایگانی از این حیث شاخص بودند و این مورد ویژگی برخی از فقهای معاصر تلقی مىشود.
فقها در طول تاریخ فقاهت علاوه بر رفع نیازهای معنوی و دینی، خدمات اجتماعی هم داشتند و با شاگردان و مردم هم رابطه نزدیک و صمیمانه برقرار میکردند. آیتالله صافی در این باره چه مواجههای داشتند؟
لازم است به صورت گذرا به مؤلفههای شخصیتی او نگاهی بیندازیم؛ اولاً آیتالله صافی گلپایگانی بسیار باصفا و صمیمت بودند؛ تا آنجا که صمیمیت او به چشم میآمد و بر ملاقاتهایش سایه میافکند و دیگران را تحت تأثیر قرار میداد. وی تا آخر عمر این ویژگی بارز و چشمگیر را حفظ کرد و هر کس كه در اواخر عمرشان با ایشان ملاقات میکرد انعکاس صفای باطنی او را به سرعت و با حلاوت درمییافت.
ویژگی دیگر این است که صفای درونی به صورتی هدفمند و مسئولانه بروز مییافت و از این خاستگاه برای گسترش آگاهی دیگران و ابراز خیرخواهی در حق ایشان تلاشهایی شایان توجه مینمود. ایشان بسیار دیگران را به علم و نیکی و تلاش تشویق میکرد و اطلاعات علمی خود را در حوزههای مختلف با دیگران به اشتراک میگذاشت. در جلسات باب بحث درباره امور لازم جهت پیگیری را میگشود و اگر مطلبی را در کتابی خوانده یا نگاشته بود، با علاقه و شوقی خاص بیان میکرد. بنده چند بار افتخار داشتم که محضرشان برسم. هر بار به کتابهایی که در کتابخانهشان وجود داشت و با گفتوگو مرتبط بود اشاره میکرد و حتی میفرمود که کتاب را بیاورند و باب بحث و استناد به آن کتاب را میگشود.
فقیهی با تفکر بینالمللی
زمانی که رئیس دانشگاه الزیتونه را (که دارای جایگاهی قابل توجه در جهان دانشگاهی اهل سنت است) برای اولین بار به ایران دعوت کرده بودیم، همراه ایشان به منزل آیتالله صافی رفتیم. هنگامی که وی پا به منزل این مرجع عالیقدر گذاشت و با چشمان خود آن صفا و زهد و سادهزیستی را دید، به شدت تحت تأثیر قرار گرفت. سپس گرم گفتوگو با آیتالله صافی شد و در پایان دیدار آن را بهترین ثمره سفر خود برشمرد و ارتباطش را با ایشان حفظ کرد. این نشان میدهد که اگر زهد و صفا و فروتنی در یک شخصیت تراز مذهبی تبلور یابد، نمیتواند از ذهن و دل مردم خارج شود، زیرا جاذبه و کششی دارد که به تقویت دین خدا میانجامد و نفس حضورش به معنای حاق کلمه «آیتالله» و نشانه خدا میشود. این مورد باید مبنای نگاه ما قرار بگیرد و ایشان از این حیث الگو بود.
ویژگی مهم دیگرشان این بود که به رغم کهولت سن، به جامعه توجهی ویژه میکرد و حتی فقیهی با تفکر بینالمللی به شمار میآمد و با دقت و علاقه اطلاعات مهم در این حوزه را دنبال میکرد.
عشق و ارادت آیتالله صافی گلپایگانی به اهل بیت(ع) به خصوص امام زمان(عج) برجسته بود و نمود و ظهور بارزی داشت.
بله، عشق ایشان به اهل بیت(ع) و امام عصر(عج) بسیار قابل توجه و از فصلهای برجسته، درخشان و تکرارشونده در زندگیشان بود و این امر به تعصب در مواجهه با مذاهب دیگر نینجامید. در برخی جلسات با علمای اهل سنت ارتباط میگرفت؛ حتی نامههای علمی را که رد و بدل شده بود یادآوری میکرد. در جلسهای که با رئیس دانشگاه الزیتونه داشتیم، ایشان ارتباط با علمای اهل سنت را تشریح کردند و اعلام کردند که با فلان عالم اهل سنت که مفسر بود تعامل دارند و جویای حال او شدند. در واقع عشق ناگسستنی ایشان با اهل بیت(ع) چنین نبود که وی را در موضع بیارتباطی یا بدارتباطی در مواجهه با علمای اهل سنت قرار دهد، بلکه با صفای باطن و احترام با آنان برخورد میکرد و آثار علمی و احوال آنان را جویا میشد. تفسیر ابن عاشور، تفسیر مهمی است و ایشان تا اواخر عمر از ارتباط نامهای خود در خصوص این تفسیر یاد میکرد.
تحلیل و برداشت شما از مواضع و واکنشهای سیاسی ایشان چیست؟
یکی از محسنات مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی این بود که با مردم، مسئولان و مدیران و حوزویان ارتباط داشتند و در کوران انقلاب اسلامی و بعد از آن در صحنه حضور داشتند. چنین شخصیتی برای همه مردم و انقلاب است. نگاه ایشان به امام(ره)، مقام معظم رهبری و انقلاب اسلامی مثبت و همدلانه بود و میکوشید که در عین حفظ این ارزشها، انقلاب اسلامی به موفقیت بیشتری نائل آید.
ویژگی دیگر ایشان نصح و خیرخواهی بود؛ یعنی وقتی به دیدگاهی میرسید و آن را خیر میدید، از مطرح کردن آن دریغ نمیورزید و آن را نه با زبانی گزنده و تند، بلکه با ادبیاتی کاملاً خیرخواهانه و به منظور همدلی و همفکری بیان میکرد. او در پی ساختن بود نه ویران کردن. در پی خیرخواهی بود نه ایجاد تشویش. در پی تقویت پایهها بود نه تضعیف. انتقادات او دلسوزانه دانسته میشد. او در میان مردم و فضای انقلاب و جامعه و روابط با اهل سنت شخصیت ارزشمندی بود. بنده به کشورهای اسلامی سفر کردهام و با اهل سنت تعامل داشتهام. ایشان اخبار مربوط به این سفرها را رصد میکردند و بعد تمایل نشان میدادند که خدمتشان برسم و گزارش دهم و از تعامل و ارتباط علمی با علمای اهل سنت و فضای تقریب و وحدت ابراز خرسندی میکردند. شخصیتی عزیز، بسیار دوستداشتنی، الگو و مغتنم برای همه و در یک کلمه نشانه خدا بودند.
نگاه ایشان به فلسفه و عرفان هم دیدگاه خاصی بود و ظاهرا با این علوم موافق نبودند. در هنر و موسیقی هم آرای متفاوتی با دیگران داشتند.
وقتی عالمان را از نظر گرایشهای اندیشهای تقسیم میکنند، برخی به فلسفه گرایش دارند و فلسفه جوهره اصلی تفکر آنان را تشکیل میدهد، ولی برخی بر قرآن و حدیث تمرکز اساسی دارند. برخی در گروه دوم مسائل بیرون و خارج از ذهن را به حساب نمیآورند؛ ولی برخی اطلاعات بیرونی را مدنظر قرار میدهند و به تحلیل میپردازند؛ تا آنجا که گاه تفکر و ارتباط بینالمللی را پی میگیرند. مرحوم آیتالله صافی فلسفیاندیشی نداشتند و به تمرکز بر آیات و روایات و تأکید بر نص معتقد بودند، ولی اهل تحلیل و دریافت موضوعات و معلومات اجتماعی و تمرکز بر آنها بودند. رویکردهای متفاوت علما سبب میشود که نگاه آنان به هنر و عرفان و... تفاوت داشته باشد. در مجموع، ایشان در قله اندیشهورزی معطوف به نص، یعنی قرآن و حدیث، بودند و از این نظر حضوری ارزشمند و اجتماعی در حوزه داشتند.
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید