رجبی دوانی؛ هر زمان شیعه به قدرت رسید تمدنساز شد
محمد حسین رجبی دوانی دبیر علمی همایش ملی "انقلاب اسلامی و افق تمدنی آینده" که در اختتامیه این همایش که در سالن همایشهای حوزه هنری در حال برگزاری است، گفت: تمدن اگرچه از منظر دانشمندان غربی یا مطالعات تمدنی نوین، معمولاً با نگاهی مادی نگریسته میشود، چرا که دستاورد ذوق و شعور و توان بشر است، اما اگر دقت کنیم، پیامبران تمدنسازان اصلی بودند. حضرت ادریس که آموزش به صورت رسمی با او آغاز شد. حضرت داود صاحب صنعت است؛ زرهسازی برای نخستین بار از ایشان آغاز میشود.
وی با اشاره به اینکه تمدن، رابطه مستقیم با قدرت و حاکمیت دارد، گفت: انبیایی که قدرت و حکومت داشتند، در عرصهی تمدنی موفقتتر بودند. حضرت موسی قدرت و حاکمیت داشت، لذا تمدن ساخت؛ البته تمدنسازی وظیفه انبیای الهی نبوده بلکه هدایت بشر به سوی کمال هدف اصلی بود.
اسلام در شرایط غیر تمدنی تحکیم یافت
دوانی افزود: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در جامعه عربی در شرایطی که جامعه از فرهنگ و تمدن دور بود، داخل شبه جزیرهای خشک و بیآب و علف تمدن نوینی را ندا داد و برپا کرد. جالب است که در تعاریف تمدنی، تمدنها زمینههایی را برای شکلگیری لازم دارند که از اولین گزارههای آن امنیت است؛ یعنی مردم در شرایطی باشند که مورد تعرض دشمنان نباشند و یا اینکه از لحاظ بلایای طبیعی مصون باشند. معمولاً تمدنهایی که شرایط مناسب آب و هوایی داشتند، ماندگارتر شدند؛ مثل تمدن بزرگ مصر در کنار رود نیل و تمدن بزرگ ایران در کنار کرخه و کارون. جالب است که اسلام در منطقهای ظهور کرد که عاری از این گزارههای تمدنی از جمله امنیت و شرایط آب و هوای مناسب بود. حتی در مکه، زمزم کفاف شرب مردم مکه را نمیداد؛ مضاف بر اینکه زائران از اطراف و اکناف در مکه حضور مییافتند.
مؤلفههای تمدن نوین در مقابل گزارههای تمدن اسلام است
این استاد حوزه تاریخ ادامه داد: در تمام مؤلفههایی که دانشمندان تمدنی برای ساخت یک تمدن مطرح میکنند، میبینیم اسلام حرفی برای گفتن دارد. چه بسا مؤلفههای اسلامی با مؤلفههای تمدنی نوپدید متفاوت است. دین اسلام برای ساختارهای افتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اندیشه نوینی را ارائه داد. وجود علم و ادب جزو اساسیترین مؤلفههای تمدنی از نگاه اسلام است. اسلام نه تنها در عرصههای مختلف اجتماعی حرف برای گفتن داشته و دارد، بلکه تحولی در اندیشه اسلامی در قالب نظام ولایی تعریف کرد. در عرصه اقتصادی، اقتصاد منهای ربا را با هدف ریشهکنی فقر و تقوا را برای نزول برکات و نیز برادری، اخوت، ایثار و سایر ارزشها را در عرصه اجتماعی معرفی کرد. همه اینها نوید دهنده تمدن اصیلِ جدید بود و کاملاً متغایر با گزارههای تمدنی ایران، مصر و روم و تمدنهای دوران بود.
وی افزود: متأسفانه در پی رحلت وجود مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله انحرافی که پدید آمد و خیانتی که در پی سقیفه ایجاد شد، ضربههای جبرانناپذیری هم به اسلام و هم به تمدن نوپای اسلامی وارد شد، اما حرکت هیچ گاه متوقف نشد و با تدابیر ائمه علیهمالسلام تداوم یافت؛ هرچند پایههای آن در زمان پیامبر طرحریزی شد؛ مثلاً در عرصه سیاسی، مسئله ولایت مطرح شد. وقتی به این مقوله لطمه وارد شد، طبیعتاً اختلافات زیادی به وجود آمد. با وجود آنکه قدرت دست نا اهلان افتاد، اما چون بنمایههای تمدنی را پیامبر ریخته بود، در اعصار بعد یعنی در قرن دوم و به خصوص در قرن سوم و چهارم که اوجش همین قرن چهارم است، تمدن خیرهکنندهای به وجود میآورند. هرچند رو به افول میرود، اما تا قبل از رنسانس، حرف اول را اسلام میزد. این تمدن با قدرت رابطه مستقیمی دارد.
تمدن قرن دوم حاصل امتزاج با تمدنهای دیگر بود
دوانی گفت: در هر صورت آنچه در قرن دوم به وجود آمد، تمدن مسلمانان بود نه اسلام. وقتی قید اسلام را میآوریم باید پشتوانه قرآنی داشته باشد. در زمان مأمون که بیتالحکمه ایجاد میشود، عصر تمدنی شناخته میشود، در حالی که این تمدن در ضدیت با مبانی قرآن و سنت است؛ مثلاً آداب زمین بوسیدن در برابر خلیفه جزو تمدن تعریف شد. در حالی که شرک محسوب میشود. لذا به نظرم نباید آنچه پدید آمد، تمدن اسلام بدانیم. بنمایه آن اسلامی بود، اما آنچه ظهور کرد، تمدن مسلمانان است که برخی از آنان حاصل اختلاط و امتزاج با تمدنهای دیگر است.
هر زمان شیعه به قدرت رسید تمدنساز شد
وی افزود: آنجا که گفتیم قدرت و تمدنسازی حتی در اسلام اساس است، شما آن را در دولت آلبویه میبینید، آنجا که دولت مقتدر آل بویه در ایران و عراق حاکمیت دارند. دولت فاطمیه در مصر و شام و حجاز قدرت را در اختیار داشت. اینها شیعیانی بودند که از تعالیم اسلام بهره برده بودند. در زمانی که اروپا در عمق رذالت و پستی است، آل بویه حکومت میکند. لذا هر زمان شیعه به قدرت رسیده است، تمدنساز شده است. در عالم تسنن این نوع نگاه نیست بلکه نگاه قشری حاکم است. بارها ضدیت با عقلگرایی و علوم عقلی میبینیم. اگر در عرصهای مثل آندلس میبینید تمدن جالبی پدید میآید، روی رقابت با شرق است. از فاطمیان مصر اقتباس میکنند، اما پشتوانه آن امویان هستند.
غرب میداند اگر ایران را رها کند تمدن خیرهکنندهای میسازد
دوانی ادامه داد: پس از رنسانس به خصوص پس از انقلاب صنعتی و استثمار غرب، اسلام قدرت خود را از دست داد و تمدن مسمانان رو به افول رفت تا اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. با انقلاب اسلامی، اسلام تجدید حیات یافت و به قدرت رسید. چرا که در ممالک اسلامی دیگر اندیشه حاکمیت اسلام موضوعیت نداشت. انقلاب ما هم اسلام را تجدید کرد و هم آن را به قدرت رساند. از آنجا که با رهبری ولایت فقیه به قدرت رسید، خواه ناخواه تمدنساز میشود. وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد، امام با تدبیر خویش نهادهای انقلابی ایجاد کرد؛ مثل جهاد سازندگی، سپاه، نهضت سواد آموزی و... اینها در شرایطی ایجاد شد که به واسطه جنگ، امنیت نداشتیم و از سویی دیگر تحریمها وجود داشت. غربیها میدانند و روی تمدن ایران کار کردند که اگر انقلاب را رها کنند و مزاحمت نداشته باشند، تمدن خیرهکنندهای خواهد ساخت. در زمان آلبویه با وجود آنکه برداشت ناقصی که از دین داشتند، تمدن خیرهکنندهای ساخت.
این استاد دانشگاه امام حسین علیهالسلام با اشاره به اینکه ما در این سالها گفتمان ایجاد تمدن نوین اسلامی را از سوی رهبر انقلاب میبینیم. مطرح کردن آن، بیان حقیقتی است که شروع شده است. در عرصه تمدنسازی، نخبگان علمی نقش اصلی را ایفا و تولید فکر و علم میکنند. اگر به اصل «الإسلامُ یَعلُو ولا یُعلى علَیهِ» عمل کنیم، خداوند وعده یاری داده است؛ بنابراین رسیدن به تمدن نوین اسلامی نه تنها دور از دسترس نیست بلکه میتواند با حرکتی جهشی محقق شود.
منبع: تسنیم
افزودن دیدگاه جدید