اسدی گرمارودی؛ عمل به احکام برای رشد انسان کافی نیست
هفتمین جلسه از سلسله مباحث «امتحان، سنت الهی» محمد اسدی گرمارودی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف شب گذشته پنجم اسفندماه برگزار شد.
گزیده متن جلسه را در ادامه میخوانید؛
ابتلائاتی که برای ما انسانها پیش میآید از دو حالت خارج نیست؛ یک، ممکن است نتیجه اعمال ما باشد به جهت بدیهایی است که افراد یا جامعه دارند و خداوند آنها را مبتلا به ابتلائات میکنند. این ابتلاتات دو قسم است؛ یک قسمش عذاب الهی است. مثلا قوم صالح یا قوم بنیاسرائیل دچار عذاب شدند. البته هم در آیه داریم و هم در روایات اشاره شده است، چون پیامبر خاتم، رحمت للعالمین است خداوند به خاطر عنایتی که به ایشان دارند عذاب به این شکل را در دنیا مقدر نکرده است. در آیه ۳۳ سوره انفال میخوانیم: «وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» یعنی اینگونه نیست خدا برای مردمی که توی پیامبر(ص) در میانشان هستی عذاب نازل کند. ما معتقدیم پیامبر(ص) مرده و زنده ندارد و الآن هم شاهد بر اعمال ما هستند. البته آیه یک قیدی هم آورده است؛ گفته است زمانی که مردم توبه و استغفار دارند عذاب نازل نمیشود. پس این نوع عذاب بعد از بعثت نازل نخواهد شد.
شکل دوم ابتلائات چگونه است؟ نوع دوم ابتلائات هلاکتی نیست ولی عذاب است مثلا باران نمیبارد یا برکت از بین میرود. همین عذاب عامل امتحان است و خودش رحمت خدا است. پس ما ابتلائاتی داریم که نتیجه اعمال ماست و در عین اینکه یک نوع عذاب است باید عامل درسآموزی باشد و درصدد جبران برآییم. امام کاظم(ع) در روایتی میفرمایند: هیچ بلایی نیست که بر بنده مومن نازل شود جز اینکه خدا در دل انسان مومن میاندازد به در خانه خدا بیاید و اگر انسان دعا کرد خداوند آن بلا را از او مرتفع میکند. حضرت در پایان توصیه میکنند: اگر دیدید ابتلایی پیش آمد بر شما باد به دعا کردن. پس تا اینجا گفتیم اگر امتحان سنت قطعیه الهی است، گاهی بلاهایی بر انسان نازل میشود که عذاب هلاکتی است و گاهی بلاها عذاب هلاکتی نیست بلکه امتحان است.
تا اینجا یک نوع از ابتلائات را توضیح دادیم. مورد دوم از ابتلائات نتیجه اعمال ما نیست که گناهی کرده باشیم بلکه خدا میخواهد ما رشد کنیم. ابتدا مبنای شرعی آن را بر اساس روایات توضیح دهم. از پیامبر(ص) نقل شده است همانا برای انسان یک درجاتی مقرر است که با این مقدار اعمالی که دارد به آن درجات نائل میشود مگر اینکه خدا یک ابتلای جسمانی برایش پیش آورد و این بلا باعث میشود به آن مقام برسد؛ مثال عرض کنم. ابابصیر از اصحاب امام صادق(ع) بود که نابینا بود. یکبار به امام گفت از اینکه نابینا هستم ناراضی نیستم ولی مخالفین شما مرا شماتت میکنند و میگویند چرا امام صادق(ع) چشم تو را بینا نمیکند. امام صادق(ع) اشارهای کرد و چشم ابابصیر بینا شد. بعد حضرت فرمود: میتوانی تا آخر عمر بینا بمانی ولی به مقامی که قرار است به آن برسی با چشم نابینا میرسی. اینها در دستگاه خدا حسابی دارد. همه ابتلائات که برای گناهان ما نیست، بلکه برخی ابتلائات عامل تعالی است تا انسان بتواند به درجاتی که برایش مقرر شده است برسد.
بالاترین ابتلا و امتحان تاریخ
در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است: به درستی اجر زیاد با ابتلائات سنگین است و خدا قومی را دوست ندارد مگر اینکه آنها را دچار ابتلا میکند. پس همینطوری به کسی چیزی نمیدهند و باید انسان مراحلی را طی کند. بالاترین ابتلا برای امام حسین(ع) است. شخصی خدمت امام باقر(ع) رسید و گفت چرا از پیامبر(ص) نقل شده است که امام حسین(ع) مصباح هدی و سفیه نجات است؟ مگر شما مصباح هدی و سفینه نجات نیستید؟ حضرت فرمودند همه ما مصباح هدی و سفینه نجات هستیم ولی سفینه جدم حسین(ع) سرعت دیگری دارد. چرا؟ چون در ظرف زمان و مکانی که قرار گرفت، ابتلایی لازم بود که امام حسین(ع) آن را پذیرفت.
در ظرف زمانی من و شما چقدر شیطنت برای محو حقیقت صورت میگیرد؟ در فضای مجازی انواع دروغها و تهمتها را بیان میکنند تا حقیقت را منحرف کنند. ممکن است یک نفر هیچ اقدامی انجام ندهد ولی یک نفر تلاش کند تا با این شبهات مقابله کند. آیا این دو نفر با هم یکسان هستند؟ خود این یک ابتلا است. فرض کنید یک نفر خمس پرداخت کرده است ولی الآن افرادی در جامعه نیازمند هستند. شرعا این شخص توجیه دارد و میگوید وظیفه مرجع است که خمس مرا میان نیازمندان تقسیم کند ولی واقعا انسان فقط از راه انجام احکام به جایی میرسد یا اخلاقیات هم باید باشد تا انسان رشد پیدا کند، در روایت معروف میفرماید کسی که به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد مسلمان نیست، حکم فقهی است یا حکم اخلاقی؟ حکم اخلاقی است. پس یکسری امتحانات اینطوری پیش میآید.
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید