مناجاتخوانی طاهریها با چاشنی معرفی یک شهید و کتابش
در شبهای ماه رمضان اماکن متبرکه، هیأتها و مساجد مختلف، مجالس مناجاتخوانی برگزار میکنند و مردم در این مجلس با خدای خود انس میگیرند و از عمق جانشان با خداوند نجوا میکنند. این شبها مردم برای نجوا با خدا، واسطههایی از اهل بیت(ع) را همراه میکنند. هیأت مکتبالزهرا(س) امسال ابتکار تازهای به کار برده و هر شب در کنار مناجاتخوانیهای خود یک شهید را معرفی میکند و برای تکمیل آشنایی مردم با این شهدا هم کتابی دربارهاش معرفی میکند و وصیتنامه شهید را هم بازخوانی میکند تا مردم بدانند در سلوک معنوی خود چگونه باید عمل کنند.
کتاب مرتبط با شهدا در هیأت عرضه میشود
حسین طاهری مداح اهل بیت(ع) در شروع برنامههای این هیأت در آستانه ماه رمضان، در خصوص این برنامه در فضای مجازیاش نوشت: امسال بنا داریم هرشب یک شهید را به مردم معرفی کنیم و در کنار آن هم توسط نویسنده یا انتشارات، کتابی مرتبط با هر شهید را در فضای جنبی هیأت معرفی و عرضه میکنیم تا مردم با تهیه این کتاب بیش از پیش با شهدا ارتباط بگیرند.
معرفی ۹ شهید در هیأت تاکنون
تاکنون ۹ شب از ماه رمضان گذشته است و شهدایی همچون علی محمدیپور، داود دانایی، عباس دانشگر، محمدرضا شفیعی، شهیدان جنیدی (محمدجنیدی، عبدالحمیدجنیدی، رضاجنیدی و نصرالله جنیدی)، سید مصطفی موسوی، علیرضا کریمی، علی جابری و غلامعلی رجبی از شهدای دوران دفاع مقدس و دفاع از حرم اهل بیت(ع) را معرفی کردند.
خاطرهای از شهید موسوی براساس کتاب «بیست سال و سه روز »
روال برنامه این هیأت چنین است که محمدرضا طاهری یا حسین طاهری در جلسه هیأت به معرفی این شهدا و ارائه خاطراتی از این شهدا میپردازند و بعد، کتاب را معرفی میکنند. حسین طاهری شب پنجم ماه رمضان در معرفی شهید سیدمصطفی موسوی، خاطرهای از این شهید ۲۰ ساله براساس کتابش نقل کرد و گفت: «وقتی خیال سید مصطفی راحت شد که مادر سراغ کارهایش رفته، برگهای را از لای کتابش بیرون کشید و به بابا گفت: «رضایتنامه. امضا میکنی؟» بابا لبخندی زد و گفت: «ای کلک. فکرشو میکردی مامان بیاد نه؟» سیدمصطفی لبخندی زد و به امضایی که بابا پای برگه میانداخت، نگاه کرد و گفت: «به مامان نگو. باشه؟» بابا نگاهی به چهره خندان پسرش انداخت و گفت: «حالا که امضا کردم و خیالت راحت شد، بگو چرا آن قدر اصرار داری بری؟ برو دانشگاه. درس بخون. الآن مملکت ما به آدمهای تحصیل کرده بیشتر احتیاج داره. جنگ حالا حالاها هست. چهره سیدمصطفی جدی و لحنش جدیتر شد. نگاهی به چشمان آرام بابا انداخت و گفت: «شاید جنگ حالاحالاها تموم نشه؛ اما ممکنه من عوض بشم. هیچ تضمینی نیست که پنج سال دیگه، دو سال دیگه که درس من تموم شد، اون موقع هم همین آدم باشم.»
تا راه کربلا باز نشود، برنمیگردم
شب هفتم ماه رمضان هم در این هیأت حاج محمدرضا طاهری به معرفی شهید علیرضا کریمی پرداخت و از او خاطرهای نقل کرد و گفت: «این شهید ۱۶ سال سن داشت که به شهادت رسید. مادرش نقل میکرد ۴ سالش بود که کبدش دچار مشکل شد و پزشکان گفتند او از دست میرود. پدرش به حضرت عباس(ع) متوسل شد و سه سفره حضرت عباس(ع) نذر کرد. پدرش کاسب بود و سیدی سراغش آمد و فرمود سفره حضرت عباس(ع) که فراموش نکردی، این سفره را بنداز و من روضهای در حرمش خواهم خواند و پولی هم به او داد که برکت زندگیاش شد. بعد از عنایت امام زمان(عج) این بچه شفا پیدا میکند و در سن خودش در ورزشهای رزمی قهرمان میشود. این شهید برای والفجر یک که میخواست برود به مادرش میگوید من میروم و تا راه کربلا باز نشود، برنمیگردم. در آن عملیات دو پایش تیر خورد. عراقیها با تانک از روی پاهای او رد میشوند و در ۱۶ سالگی به شهادت میرسد. ۱۶ سال بعد که اولین کاروان ایرانی به کربلا رفت، بدن او را پیدا کردند و به کشور بازگرداندند. بدنش را به کشور بازگرداندند و شب تاسوعا تشییع کردند.»
شبها مهمان این هیأت شوید
شبها مجلس مناجاتخوانی این هیأت هر شب از ساعت ۲۴ با سخنرانی شیخ مهدی شریف، شیخ مصطفی کرمی، حجتالاسلام عالی، حشمتالله قنبری و شیخ مهدی حسنآبادی و مناجاتخوانی حاج محمدرضا طاهری و مرثیهخوانی حسین طاهری در خیابانشریعتی، خیابان شهدایناجا (پلیس)، ستاد فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، حسینیه چهاردهمعصوم(ع) برگزار میشود. مهمان مجلس مناجاتخوانی آنها شوید و جرعهای از دریای بیکران خاطرات شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم اهل بیت(ع) بنوشید.
منبع: فارس
افزودن دیدگاه جدید