عقب ماندن از اروپاییان؛ دلیل شکلگیری تفسیر اجتماعی و سیاسی قرآن
شانزدهمین جلسه از دوره تفسیر پژوهی به همت آکادمی بینالمللی حکمت، شب گذشته، ۲۹ فروردین، با موضوع «تفسیر سیاسی اجتماعی» و با سخنرانی مجید مرادی، پژوهشگر دین برگزار شد.
در ادامه گزیده سخنان وی را میخوانید:
مسلمانان از روز نخست به قرآن به چشم یک کتاب مقدس نگاه کردند و بدان تبرک جستند و از آن نور، برکت، هدایت و الهام گرفتند. اصولاً خواندن قرآن در بین مسلمانان به عنوان عملی شمرده شده که ثواب و اجر اخروی بر آن مترتب است و مسلمانان از روز اول با قرائت قرآن احساس میکردند این عمل و فعل قرائت، آنها را به خدا نزدیک کرده و در روز قیامت برای آنها پاداش در نظر گرفته میشود. به مرور زمان مقوله فهم قرآن مطرح شد هرچند نزول قرآن در صدر اسلام معمولاً در جواب یک سؤال یا حادثه بود یا وضعیتی را پیامبر(ص) حس میکرد سپس درباره آن آیهای نازل میشد ولی در دوران معاصر با تفسیر یا در حقیقت استنطاق قرآن مواجه هستیم و قرآن را به نطق در میآوریم تا ابعاد مبهم آن را کنار بگذاریم.
رجوع به قرآن برای غلبه بر خرافات
الان الزاماً هدف این نیست از قرآن به عنوان کتابی که خواندن آن ثواب دارد بهره ببریم بلکه مفسران به شیوههای مختلف با قرآن مواجه شدهاند برای مثال تفسیری با عنوان تفسیر ادبی قرآن داریم که بر اساس آن هرگونه فهم قرآن منوط به فهم زبان و دقایق ادبیات عرب شده است. تفاسیر اجتماعی و سیاسی هم از قرآن وجود دارد که تقریبا در یک مرتبه و دیدگاههایی که در این دو تفسیر بیان میشود شبیه یکدیگر هستند. از حدود ۱۵۰ سال قبل مسلمانان احساس کردند که عقب ماندهاند و دیگران پیشرفت کردهاند و این مقایسه خود با دیگری سبب شد دنبال چارهاندیشی بروند.
مسلمانان وقتی مشاهده کردند که اروپاییان به مدد علوم جدید به اوج ترقی رسیدهاند و دنیای جدیدی را رقم زدهاند و زندگی گواراتری نسبت به دیگران پیدا کردهاند دنبال این رفتند که بفهمند چگونه آنها پیشرفت کردهاند و ما عقب افتادهایم و همین عامل و انگیزهای برای شکل گرفتن تفسیر اجتماعی و پس از آن تفسیر سیاسی قرآن شد. مسلمانان میتوانستند با مشاهده این ترقی مشهود در تمدن غرب به سراغ اسباب و عواملی بروند که مایه پیشرفت آنها شدند و مثلاً دنبال علوم جدید بروند اما به دنبال متن مقدس برای غلبه بر خرافات و بدعتها و خلاصی از وضع موجود رفتند.
مراد از تفسیر اجتماعی قرآن چیست؟
تفسیر اجتماعی میگوید باید میدان و ساحت را در نظر گرفت و مثلا مرحوم آیتالله طالقانی جلساتی با عنوان قرآن در صحنه برگزار میکرد یعنی باید صحنه را قرآنی کنیم. کشاندن قرآن از خانه به میدان، کاری است که مفسران اجتماعی دنبال آن هستند چراکه قرآن صرفاً متضمن یک سری عقاید نیست بلکه برای زندگی برنامه دارد و باید باور را تبدیل به برنامه علمی و اجتماعی و عقیده را تبدیل به کنش کنیم. لذا اگر قرآن ناقص نیست و برای همه چیز جواب دارد و خداوند برنامه زندگی انسان را در قرآن آورده است پس باید از قرآن الهام بگیریم.
سید جمال الدین اسدآبادی و محمد عبده آغازگر تفسیر اجتماعی قرآن کریم هستند. سید جمال رویایی برای تحقق جامعه اسلامی داشت که شبیه ناسیونالیسم است اما از جنس اسلامی آن. قومیتگرایی اروپایی، نژادی بود اما آنچه سید جمال الدین اسدآبادی با الهام از قرآن دنبال آن بود شکل گیری امت واحده بود همانگونه که قرآن کریم فرموده است: «إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ؛ این طریقه شما آیین یگانه (و پاک اسلام) است و من یکتا پروردگار و آفریننده شما هستم، پس تنها مرا پرستش کنید.» (انبیاء/ ۹۲) در واقع هدف سید جمال این بود که چتری در جهان اسلام شکل بگیرد که جامع همه مسلمانان باشد و آنها را پوشش بدهد. این حرکت وی از سوی محمد عبده ادامه پیدا کرد و مخصوصاً رشید رضا که شاگرد عبده بود بنیانگذار تفسیر اجتماعی قرآن به شکل منظم و منضبط شده به شکل کتاب شد و تفسیر وی الهام بخش بسیاری از تفاسیر دیگر مخصوصاً تفسیر المیزان شد.
دیدگاه مودودی درباره حکومت اسلامی
سیدابوالاعلی مودودی نیز معتقد است که باید در مرحله حاکمیت به توحید برسیم، یعنی آنچه حاکم است صرفاً خداوند باشد. مودودی در شرایطی زندگی میکرد که همزمان با پایان اشغال شبه قاره هند از سوی اشغالگران انگلیسی و شکلگیری دولت جدید در هندوستان بود و دهها و صدها قومیت و چندین دین بزرگ در آنجا وجود داشتند که یکی از آنها اسلام بود و طبیعی است با رفتن اشغالگران و بلاتکلیف بودن سرنوشت دولت جدید، نگرانیهایی در میان مسلمانان درباره سهم آنها از آینده هندوستان وجود داشته باشد و در دل همین بحران نظریه حاکمیت و جاهلیت شکل گرفت و وی هم دنبال دولت اسلامی بود که با جمهوری اسلامی پاکستان متفاوت است. این دیدگاههای وی بر متفکران عرب هم تأثیر گذاشت.
در اسلام سیاسی، مفهوم بنیادین، دولت است یعنی معتقد است اگر دولتی نباشد که قوانین را پیاده کند چیزی از اسلام نمیماند اما آنها و از جمله حزب الدعوه عراق در ابتدا معتقد به دعوت بودند و میگفتند که اسلام باید در سطح جامعه حضور داشته باشد و در این صورت قدرت آن بیشتر است اما برخی دیگر میگویند اسلام زمانی پوینده است که قدرت سیاسی را در دست بگیرد و بعدها و مخصوصاً پس از پیروزی انقلاب اسلامی حزب الدعوه و اخوان المسلمین از مرحله دعوت به مرحله دولت انتقال پیدا کردند و پس از سقوط حسنی مبارک، دولت را هم تجربه کردند.
مهمترین فرضیات مفسران سیاسی قرآن
فرضیه تفسیر سیاسی قرآن این است که دین از زندگی و سیاست جدا نیست و پیوند بسیار عمیقی بین آنها وجود دارد. تفسیر سیاسی معتقد است که پیوند دین و سیاست جوهری و درونی است و باید برای برپایی دولت اسلامی قیام کرد چراکه دستور خداوند است و حکم باید از آنِ خداوند باشد و اگر چنین کاری نکنیم از فرمان خدا سرپیچی کردهایم. مفسران سیاسی قرآن کریم معتقدند مخالفت با ادغام سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ در دین، مخالفت با امر الهی است و برخی از واجبات دینی همانند زکات فقط در سایه دولت اسلامی محقق میشود.
در میان مفسران سیاسی و اجتماعی کسانی همانند آیتالله طالقانی و آیتالله نائینی وجود دارند که تفاسیر روشنگرانه و دموکراتیک از قرآن ارائه میدهند؛ آیتالله نائینی به آیه ۲۲ سوره شعرا اشاره میکند که خداوند فرموده است: «وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ؛ و بازگو این که طایفه بنی اسرائیل را بنده خود کردهای این هم نعمتی است که منّت آن بر من مینهی؟» در تفسیر «پرتوی از قرآن» اثر آیتالله طالقانی نیز تفاسیر روشنگرانه و زندهای وجود دارد اما در مقابل افرادی هم هستند که قرآن را به گونهای تفسیر میکنند که انگار انسان هیچ اراده و کارآمدی ندارد اما اسلامگرایان رادیکال از این نکته غفلت کردهاند که چنین تفکراتی باعث برجای ماندن ویرانیهای بسیاری در جهان اسلام میشود.
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید