شرح دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان؛ خدا از شنیدن دعای بنده خسته نمیشود
«اللهُمَّ وَفِّرْ حَظّی فیهِ مِنَ النَّوافِلِ، وَاکْرِمْنی فیهِ بِاحْضارِ الْمَسآئِلِ، وَقَرِّبْ فیهِ وَسیلَتی الَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسآئِلِ، یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ الْحاحُ الْمُلِحّینَ»
«خدایا در این ماه بهرهام را از نافلهها فراوان گردان و با برآوردن خواستههایم گرامیم دار و از میان وسایل، وسیله تقرّبم به درگاهت را به من نزدیک گردان ای که پافشاری اصرار کنندگان.»
آیتالله مکار شیرازی در شرح دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان آورده است:
بدون شک، انسان حالات مختلف و متفاوتی دارد و در هر یک از این حالات باید موافق آن گام بردارد تا به نتیجه مطلوب برسد. گاه فکر انسان آرام و روح او پرنشاط است و عوامل اشتغال فکری وجود ندارد و جسم و روحش آماده برای عبادت و اطاعت و بندگی خداست. در این هنگام این فرصت طلایی را باید غنیمت شمرد و علاوه بر واجبات به مستحبات نیز با حضور قلب پرداخت.
ولی گاه روح انسان خسته و فکر او مشغول به یک سلسله مشکلات دنیوی است و گاه ناراحتی جسمانی نیز به آن ضمیمه میشود به گونهای که حوصله هیچ کاری را ندارد در چنین شرایطی باید به واجبات که به هر حال باید انجام شود قناعت کرد، زیرا پرداختن به مستحباتی که انسان آن را بر خودش تحمیل کند و هیچ حضور قلب و نشاطی در آن نباشد سبب ارتقاء روح و قرب به پروردگار و وصول به اهداف عالی نخواهد شد و چه بسا اگر مستحبات را در چنین حالی به خود تحمیل کند هم به واجبات ضرر بزند و هم حالت تنفر از مستحبات برای او حاصل شود که هر دو ضایعه بزرگی است.
از سوی دیگر باید عبادت را به طور کامل انجام داد به گونهای که نه کمبودی از نظر واجبات داشته باشد و نه مستحبات، لذا به تمام کسانی که در اجتماع شغلهای مهم و پردردسری دارند باید گوشزد کرد مبادا وجود گرفتاریهای زیاد سبب شود که آنها خود را از عبادات مستحب و نوافل معاف بدانند که این اشتباه بزرگی است و یا اینکه تصور کنند انجام فرایض به طور کامل ممکن است سبب گردد تا در وظایف اجتماعی گرفتار کوتاهیها و خطا و اشتباه شوند
البته نباید در عبادات مستحب انسان به خود فشار آورد مبادا از آن دلزده شود، بلکه باید در اوقات فراغت و حالت نشاط به سراغ آن برود تا همیشه آتش عشق و علاقه به عبادات مستحب در او فروزان باشد. در روایات اسلامی نیز به این معنا ترغیب شده است. در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) در کافی میخوانیم: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَإِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَتَنَفَّلُوا وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَعَلَیْکُمْ بِالْفَرِیضَةِ؛ برای قلب انسان اقبال و ادبار (رویکرد و رویگردانی) است هنگامی که اقبال کند به سراغ نوافل (نیز) بروید و به هنگام ادبار به واجبات قناعت کنید».
مستحبات بیارزش
امام علی (ع) در گفتاری حکیمانه میفرماید: «لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ؛ کارهای مستحب اگر به واجبات زیان برساند موجب قرب به خدا نمیشود»
بسیارند کسانی که به پارهای از مستحبات آنچنان اهمیت میدهند که واجبات را فدای آن میکنند و این برخلاف دستور شرع اسلام است.
روشنترین تفسیری که برای این گفتار حکیمانه امام (ع) به نظر میرسد این است که هرگاه کارهای مستحب ضرری به واجبات بزند ارزش آن کاسته میشود و ثواب آن کم میگردد، مثل اینکه کسی از سر شب تا بعد از نیمه شب مشغول عزاداری باشد ولی خواب بماند و نماز صبح او قضا شود. همه میگویند آن مستحبی که به این فریضه لطمه زد کم ارزش است یا اینکه به سراغ کارهای خیر و کمک به مستمندان برود؛ ولی در ادای دیون خود و یا حج واجب کوتاهی کند.
این در واقع همان چیزی است که در علم اصول و فقه به عنوان تعارض اهم و مهم عنوان میشود که اگر دو عمل، یکی مستحب و دیگری واجب و یا دو عمل واجب که یکی از دیگری مهمتر است با هم تعارض کنند، حکم عقل و شرع هر دو بر این است که اهم را مقدم دارند و مهم را رها کنند.
به تعبیر دیگر فرایض و واجبات مصالحی دارد که اگر ترک شود به انسان لطمه جدّی میزند در حالی که مستحبات چنین نیست و به این میماند که کسی داروی اصلی درد خود را رها کرده و به داروهای اضافی و غیرضروری بپردازد. در حدیثی که در غررالحکم از امیرمؤمنان (ع) نقل شده میخوانیم: «یَسْتَدَّلُ عَلی إدْبارِ الدُّوَلِ بِأرْبَعٍ تَضییعِ الْاصُولِ وَ التَمَسُّکِ بِالْفُرُوعِ وَتَقْدیمِ الْأراذِلِ وَتَأخیرِ الْأفاضِلِ؛ چهار چیز است که دلیل بر سقوط دولتها میشود: ضایع ساختن اصول و چسبیدن به فروع و مقدم داشتن اراذل و مؤخر داشتن افاضل».
تفسیر دیگری که برای این گفتار حکیمانه است اینکه در بعضی از عبادات اگر واجبات را رها کنند و به مستحبات بپردازند مستحب اساساً باطل است؛ مانند کسی که روزه قضای واجب بر اوست اگر روزه مستحب بگیرد از اساس باطل است و یا اینکه حج واجب را رها کند و به سراغ حج مستحب برود که به عقیده جمعی حج مستحب او باطل است.
احتمال سوم نیز در تفسیر این سخن این است که اشاره به مسئله ضدین که در علم اصول آمده باشد، زیرا جمعی معتقدند که امر به شی نهی از ضد خاص آن میکند و بر این اساس معتقدند کسی که بدهکاری فوری داشته باشد اگر در وسعت وقت نماز بخواند نماز او باطل است، زیرا انجام نماز در وسعت وقت به واجب فوری لطمه زده و چون امر به شی نهی از ضد میکند این نماز قابل تقرب نیست و باطل است؛ ولی اخیراً محققان این مطلب را نپذیرفتهاند و امر به شی را سبب نهی از ضد خاص نمیدانند. البته جمع میان همه این تفسیرها نیز منعی ندارد؛ ولی مناسبتر همان تفسیر اوّل است.
کرامت الهی؛ در سایۀ سعی و تلاش عمومی در تحقق غایتِ سعادتِ انسانی
شکی نیست که از اصول اخلاقی در اسلام، غنای نفسانی و عزت و کرامت روحی به نحو شایسته است؛ انسانی که به حضرت حق، معرفت شایسته پیدا کند و یقین داشته باشد که زمام همه امور در دست خدا و وابسته به لطف و رحمت اوست و حول و قوّه و نفع و ضرری جز آنچه از طریق او به انسان میرسد وجود ندارد و تنها او سببساز و سبب سوز است، خویشتن را بینیاز از همه چیز و هر کس، غیر از او میبیند و به غنا و کرامت نفسانی میرسد که بالاترین و بهترین بینیازی است؛ لذا یکی از بزرگترین مواهب خدا است که به انسان کرامت فرموده و او را شایسته «تکلیف و مسئولیت» قرار داده است. لیکن «آزمایش و تکلیف» بدون «آگاهی» ممکن نیست که اشاره به ابزار شناخت و چشم و گوش است که در اختیار انسانها قرار گرفته است.
حال در این بین اسلام با ترویج فرهنگ تولید و کار و سعی و تلاش و ارزشگذاری معنوی بر فعالیتهای تولیدی، زیرساختهای فکری بشر را در موضوع کار و تولید، چنان اوج داد که «کار و تولید» در ردیف یکی از عبادتها قرار گرفت و کرامت و مقام انسان نزد خداوند به آن گره خورد، و تلاش جهت تولید و کار، به مثابه جهاد در راه خداوند قلمداد شد.
لیکن گاهی برخی از افراد، راهها و اسبابی را که خداوند برای حل مشکلات قرار داده رها میکنند و بدون تلاش و کوشش برای رفع نیازها و حل دشواریها، فقط به سراغ دعا میروند، در حالی که خداوندِ «مسبّب الاسباب» اسبابی را برای رفع مشکلات مادّی و معنوی قرار داده و آنها را گاه در دل طبیعت، گاه در مراجعه به افراد کاردان و گاه در سایه جد و جهد قرار داده است؛ امّا گروهی با «رها ساختن این امور»، در گام نخستین سراغ ادعیه و اذکار میروند و چون اثری از اجابت نمییابند، مأیوس و ناامید، همه را به دیده تردید مینگرند؛ در حالی که مقصود آنها از طریق تلاش و کوشش و مشورت و مانند آن حاصل میشد و باید به سراغ آن میرفتند و همگام با تلاش و کوشش در جهت حل مشکلات، باید از این ادعیه نیز بهره میگرفتند، ولی چنین نکردند و به نتیجه نرسیدند.
لذا مفهوم صحیح دعا و طلب استجابت خواستهها این است که ما منتهای تلاش و کوشش خود را انجام دهیم و آنچه را از توان ما بیرون است به لطف خدا بسپاریم و با دعا حل مشکل را از او بخواهیم و به مضمون «أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ» به هنگام اضطرار و عقیم ماندن تلاشها و کوششها به در خانه خدا برویم و دست به دعا برداریم، به همین دلیل در روایات اسلامی تصریح شده است؛ آنهایی که بر اثر تنبلی و کوتاهی و ندانم کاری گرفتار محرومیت میشوند، دعایشان مستجاب نخواهد شد. جوان تنبلی که تن به کار نمیدهد دعایش درباره وسعت روزی به اجابت نمیرسد و همچنین طلبکاری که مقدار قابل توجهی از مال و ثروت خود را به کسی داده و شاهد و سندی نگرفته و شخص بدهکار انکار کرده است دعای او در این زمینه مستجاب نیست! خلاصه این که ندانم کاریها و تنبلیها با دعا حل نخواهد شد.
آری «دعا» انسان را به تلاش، جهت بر طرف ساختن موانع استجابت وامیدارد که سادهترین آنها پاک و حلال بودن مأکول، ملبوس و پرهیز از اموال حرام و سعی و کوشش برای ادای حقوق دیگران و ترک گناهانی همچون غیبت، تهمت، شراب و قطع رحم است که از موانع مهم اجابت دعا شمرده شده است.
به همین دلیل میتوان گفت: آنچه از ناحیه خود «دعا»، به انسان میرسد، بسیار فراتر و فزونتر از چیزی است که در صورت اجابت «دعا» عاید انسان میگردد.
نزدیکترین وسیله «تقرب الی الله» چیست؟
وسیله در مفهوم لغویش به معنی هر چیزی است که باعث تقرب میگردد؛ لذا مفهوم «وسیله» در اصل به معنی تقرب جستن و یا چیزی که باعث تقرب به دیگری از روی علاقه و رغبت میشود است.
بنابراین «وسیله» در دعای فوق معنی بسیار وسیعی دارد و هر کار و هر چیزی را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار میشود شامل میگردد که مهمترین آنها ایمان به خدا و پیامبر اکرم (ص) و جهاد و عبادات همچون نماز، زکات و روزه و زیارتخانه خدا و همچنین صلهرحم و انفاق در راه خدا اعم از انفاقهای پنهانی و آشکار و همچنین هر کار نیک و خیر است.
همانطور که علی (ع) در «نهجالبلاغه» فرموده است؛ یعنی بهترین چیزی که بهوسیله آن میتوان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر او و جهاد در راه خدا است که قله کوهسار اسلام است و همچنین جمله اخلاص (لا اله الا اللَّه) که همان فطرت توحید است و بر پا داشتن نماز که آئین اسلام است و زکات که فریضه واجبه است و روزه ماه رمضان که سپری است در برابر گناه و کیفرهای الهی و حج و عمره که فقر و پریشانی را دور میکند و گناهان را میشوید و صلهرحم که ثروت را زیاد و عمر را طولانی میکند، انفاقهای پنهانی که جبران گناهان مینماید و انفاق آشکار که مرگهای ناگوار و بد را دور میسازد و کارهای نیک که انسان را از سقوط نجات میدهد و نیز شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرب به پروردگار میگردد.
در مفهوم وسیع توسل داخل است، و همچنین پیروی از پیامبر و امام و گام نهادن در جای گام آنها زیرا همه اینها موجب نزدیکی به ساحت قدس پروردگار است حتی سوگند دادن خدا به مقام پیامبران و امامان و صالحان که نشانه علاقه به آنها و اهمیت دادن به مقام و مکتب آنان است جزء این مفهوم وسیع است.
در پایان این دعای نورانی میخوانیم: یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ الْحاحُ الْمُلِحّینَ؛ ای خدایی که سماجت و الحاح بندگان تو را باز نخواهد داشت؛ زیرا به تعبیر حضرت علی (ع) او سخاوتمندی است که درخواست سائلان، چیزی از او کم نمیکند و اصرار و الحاح اصرار کنندگان وی را به بخل وا نمیدارد.
منبع: ایسنا
افزودن دیدگاه جدید