همه واقعیتِ دینداری را نمیتوان از طریق روشهای تجربی به دست آورد
دهقانیان در ابتدای این وبینار به بررسی امکان یا امتناع سنجش دینداری بر اساس چالشهای نظری و روششناختی آن پرداخت و به پیچیدگی مفهوم یا سازه دینداری بر اساس مبانی تئوریک، تعاریف مفهومی، توجه به زمینه و بافت، تقلیلگرایی در فرایند عملیاتی کردن؛ چالشهای مقیاس سازی و سنجش اشاره کرد و گفت: تعریف نمونه، جامعه آماری، نحوه نمونهگیری، نحوه اجرا، نحوه سنجش نگرش، ارزش، رفتار، حساسیتهای سیاسی، سازمانی، فرهنگی، زمانی و سایر موارد همگی ممکن است اعتبار پاسخ را تحت شعاع قرار دهد.
همه واقعیتِ دینداری را نمیتوان از طریق روشهای تجربی بهدست آورد
وی افزود: حقیقت آن است که همه واقعیتِ دینداری را نمیتوان از طریق روشهای تجربی، بهویژه تحقیقات اجتماعی پهنانگر مثل پیمایشها که رایجترین نوع پژوهش در جامعهشناسی است، به دست آورد. ولی از این مقدمه نمیتوان منطقاً سنجشناپذیری دینداری در پیمایشها را استنتاج کرد. مدل معروفِ گلاک و استارک که با نظر به آموزههای مسیحی و تجربه غربیِ دینداری ساخته شده است، درحالیکه این مدل فاقد برخی از ابعاد دینداری اسلامی است. مانند بُعد اخلاق یا بُعد شریعت و فقه که نمیشود آنها را در سنجش دینداری مسلمانی نادیده گرفت.
استاد دانشگاه با بیان اینکه برخی مدعیاند دینداری مردم در طول چند دهه اخیر کاهش پیدا کرده است و به قول آنان به سمت سکولارتر شدن حرکت کردهایم. در مقابل، عدهای دیگر ادعایشان این است که دینداری مردم در طول چند دهه اخیر کاهش پیدا نکرده یا افزایش پیدا کرده است؛ تصریح کرد: بر اساس این دو ادعا باید دانست که کارِ علمی معتبر، با کارِ نظری و همچنین با کارِ تحلیلیِ همراه با فکتهای مؤیِّد فرق دارد و نمیتوان طبق برخی اسناد ظاهری به یک تحلیل علمی رسید. فکتهایِ مؤیِّدِ گزینشی در گزارشهای تحلیلی نمیتوانند حُکم دادههای آماری را داشته باشد؛ چنانچه رقیب شما هم ممکن است فکتهای دیگری همترازِ شما برای تحلیلاش داشته باشد و ارائه دهد.
فکتهایِ گزینشی نمیتوانند حُکم دادههای آماری را داشته باشد
وی با بیان اینکه تفاوت دادههای آماری در صورت صحت و دقتِ در جمعآوری با فکتهای مؤیِّدی از این قبیل، بسیار است؛ چون آنها گزینشی نیستند؛ بلکه از مجرا و در قالب یک چارچوب معتبر روشی بهدستآمدهاند و از حیث روایی و اعتبار لازم نیز برخور دارند. هیچگاه نمیتوان بهصورت قطعی ادعا کرد آنچه که از این تحقیقات پیمایشی به دست میآید به طور کامل با نفسالامرِ دینداری مردم تطبیق میکند؛ اما، چون شناختهای حاصل از این نوع تحقیقات علمی به طور غیر سوگیرانه؛ منظمتر و سیستماتیکتری حاصل میشوند بهمراتب از مدعیات مبتنی بر حدسیات، ادراکات گزیده، تصورات قالبی، تجربیات محدود، مشاهدات معدود و شنیدههای روزمره افراد معتبرتر و قابلاطمینانتر هستند. اگر به فرض به تعریف درستی از دیندار پیدا کنیم، مسئله اصلی که در سنجش دینداری داریم، دعوایی است که در مقام کمی و کیفی سنجش دینداری وجود دارد.
چالشهای نظری درباره سنجش دینداری در ایران
مدیر اندیشکده مطالعات اجتماعی و سبک زندگی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا با بیان اینکه قدیمیترین و شناختهشدهترین نظریه در تبیین تفاوت التزام مذهبی مردم در ادبیات نظری جامعهشناسی، نظریه «محرومیت» است، تصریح کرد: جوهر اصلی این نظریه این است که دین، مُسکّن (تسکیندهنده) و مرهم دردهاست. نظریه دیگر دینداری، نظریه «جامعهپذیری» است که تأکیدش روی جامعهپذیری و نحوه تربیت افراد است. در این نظریه، دینداری مثل سایر خصیصههای غیر بیولوژیکی انسانها همانند زبان، هویت قومی و ملّی، ترجیحات فرهنگی، و ... عمدتاً از راه جامعهپذیری کسب میشود.
چالشهای روشی درباره سنجش دینداری در ایران
وی با بیان اینکه موافقان و مخالفان دینداری در جمهوری اسلامی ایران، برخی شاخصهایی را برای دینداری مردم بر اساس تلویح و غیر آشکار در نظر گرفتهاند؛ در غیر این صورت، معلوم نیست که بر چه اساسی حکم به افزایش یا کاهش دینداری مردم دادهاند، یادآور شد: چیستی این شاخصها بسیار مهم است و سنجش دینداری نیز چیزی جز تعیین همین شاخصها نیست. به هرحال، هرگونه مدعا در خصوص دینداری مردم قاعدتاً اشاره به واقعیتی تجربی دارد که میبایست با روشهای تحقیق تجربی یا مشاهده سیستماتیک شاخصهای اصلی دینداری در میان مردم میزان اعتبار آن ادعا مشخص شود.
چالشهای توصیف و تبیین
وی به برخی چالشهای توصیف و تبیین تعریف دینداری در مقایسه تطبیقی قبل و بعد از انقلاب از حیث زمانی یا از حیث انضمامی پرداخت و گفت: آنچه در ایرانِ در نیمقرن اخیر رخداده است، انقلاب دینی برای خروج قدرت از دست طرفداران عرفی گرایی (Secularism) و استقرار نظام سیاسیِ اسلامی باهدف قدسی سازی تمامی عرصههای زندگی انسان است. این هدف در سطح کلان با بازسازی نهادها و ساختارهای رسمی حاکمیتی بر اساس چارچوبی از قوانین و مقررات، رویههای اداری و الگوهای عمل در سطح کلان با انطباق بر قرائتی خاص از گفتمانِ رسمیِ دینی پی گرفته شد. در سطح فردی تلاش شده است تا با کمک روحانیان و ترویج محتوای آموزش دینی در نظام آموزشوپرورش رسمی، افراد به شکلی که لازم است معتقد و مقید به باورها و اعمال دینی و احکام مربوط به آن تربیت شوند؛ اما در سطح دین و نهادهای دینی هم با تقویت و حمایت همهجانبه از توسعه سختافزاری و نرمافزاری نهادهای آموزشی دینی بهویژه حوزههای علمیه، مساجد، هیئتهای مذهبی و سایر مراکز دینی، تلاش شده تا استمرار جامعهپذیری دینی در افراد از کودکی تا میانسالی بعد از آن در میان تعداد هرچه بیشتر و گروههای هر چه متنوعتری از جامعه حفظ شود.
استاد دانشگاه به پیامدهای سیاستِ خاصِ، نهادی کردنِ همه امور از جمله امر دینی با تقویت روند دولتی شدن با دغدغه کمک و حمایت از امور، مراکز و فعالیتهای دینی اشاره کرد و گفت: در سطح نهاد دین، سیاستهای خاص آموزش و فعالیت مراکز دینی همچون مسجد، هیئتهای مذهبی و مانند آن در توجه و تمرکز بر دامنه محدودی از فعالیتها بهعنوان امور دینی مورد تحلیل قرار میگیرد. منظور از دولتی شدن به معنای عام آن به معنای حاکمیتی شدن است. درعینحال، تعریف نحوه مشارکت بخش غیردولتی و مردمی در حوزهها و امور مردمنهاد و خیریه هم تحتتأثیر نگاه تصدیگرایانه دولتی قرار داشته است. این رویه در حوزه فرهنگ و هنر هم موجب وابستگی بخشهای زیادی از هنرها به دولت شده است. همچنین در سیاست نیز چنین نگاهی منجر به عدم شکلگیری احزاب یا شکلگیری احزاب وابسته یا احزاب ضعیف در کشور شده و همچنین وضعیت مشابهی در حوزه ورزش و اداره فدراسیونها و باشگاههای ورزشی به شکل کاملاً دولتی نیز قابل مشاهده است.
وی به موضوع خیر غیردینی - خیر نوین اشاره و اظهار کرد: وی افزود: در نتیجه رویهای که به آن اشاره شد، رویهای معکوسی از سوی برخی مؤسسات و گروههای اجتماعی که خود را اساساً مستقل از دین تعریف کردهاند شکلگرفته و طی دهههای گذشته در ایران در حال تقویت شدن است. برایناساس، این مؤسسات و گروههایی از جامعه با استفاده از چارچوبهای نوینی از فعالیتهای خیر و با تمرکز بر انواع خاصی از امور خیر بهویژه با تأکید بر تلقی عامِ انسانی – و نه لزوماً دینی - از آن امور، فعالیت و برنامههای خیریه خود را با رویکردی نوعدوستانه و در چارچوب مفهومِ عامِ بشردوستی به معنای منطبق با سنت غیر شرقی آن جهتدهی کردهاند.
مدیر اندیشکده مطالعات اجتماعی و سبک زندگی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا، به موضوع مدیریت امور مسجد در شناخت دین اشاره کرد و گفت: در حال حاضر مساجد پس از چهار دهه استقرار نظام جمهوری اسلامی، هنوز نتوانستهاند طیف متنوع امور زندگی مردم، از تولد تا ازدواج و از آنجا تا مرگ را شامل شود و در همه لحظات شادی و غم مردم همراه آنها باشد.
وی به موضوع جهتگیریهای نظری روحانیت بر لزوم ورود به مباحث و موضوعات جامعه اشاره کرد و گفت: خیر قدسی و خیر عرفی و تحمیل نظریه به واقعیت اجتماعی بدون ارجاع به مشاهدات سیستماتیک موجه و معتبر، موضوع مغالطه فرضیه بهجای شواهد سیستماتیک تجربی است. اگر دعوی بر لزوم پذیرش تکثر و مبنا قرار ندادن دین در سیاست است و نتیجه خصوصی شدن دینداری است دیگر نگران چه چیزی هستیم؟
دهقانیان به چالشهای توصیف و تبیین در مقایسه تطبیقی قبل و بعد از انقلاب از حیث زمانی یا از حیث انضمامی اشاره و باتوجهبه تأثیر حکومت دینی در کاهش دینداری گفت: این مدعا از حیث تحلیلی بهشرطی درست است که ارزشها و هنجارهای القاء شده توسط حکومت با ارزشها و هنجارهای اکثریت مردم مغایرت داشته باشد. در واقع، این مدعا را میتوان ذیل نظریه جامعهپذیری جای داد مبنی بر آن که جامعهپذیری رسمی توسط حکومت در حوزه دین که ضمانتهای اجرایی رسمی را پشتوانه خویش قرار داده منجر به نتیجه معکوس شده و واکنش منفی مردم در حوزه دینداری (دینگریزی) را در برداشته است.
وی با تأمل در استدلالهای برآمده از نظریه جامعهپذیری تصریح کرد: اگر ساختار اساسی جامعهپذیری نظام سیاسی و سازمانهای وابسته به آن که همگی، کارگزار جامعهپذیری ثانویه هستند با ساختار اساسی جامعهپذیری اولیه (توسط دیگران مهم) اکثریت مردم هماهنگی نسبی داشته یا حداقل متعارض نباشد، چنان مشکلی به وجود نمیآید و احتمالاً فرهنگ درونی شده اکثریت مردم را تقویت میکند.
استدلال اصلی تئوریهای سکولاریزاسیون در جامعهشناسی دین آن است که هر چه جوامع در سیر تحولی و تکاملیشان بهطرف جلوتر میروند، لاجرم مدرنتر شده و این مدرنتر شدن از طریق مکانیسمهای معینی باعث میشود که نقش و اهمیت دین در آن جامعه، جدا از سطح نهادی - ساختاری، در سطح فردی (دینداری) نیز کاهش یابد.
مدیر اندیشکده مطالعات اجتماعی و سبک زندگی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا گفت: اکثر قریب بهاتفاق عواملی که برای کاهش دینداری مردم در تئوریهای سکولاریزاسیون تشریح شده؛ ربط وثیقی با نوع نظام سیاسی و عاملیت حکومتها ندارد؛ بلکه، همه آنها از نوع عوامل اجتماعیِ ساختاری یا نتایج ناخواسته کنشهای جمعی انبوهی از افراد همچون صنعتیشدن، جامعویشدن، رشد شهرنشینی و عقلانی شدن فزاینده با رشد فوقالعاده تحصیلکردگان دانشگاهی هستند.
بهطورکلی عرفی شدن ابعاد مختلفی دارد، یعنی در چند وجه تحقق پیدا میکند. یک وجهش دینگریزی و بیدین شدن است، ولی وجوه دیگری نیز دارد که اتفاقاً آنها در جامعه ما غلبه دارد.
وی با بیان اینکه بسیاری از مصادیق و نشانههای عرفی شدن که در کشور مشاهده میکنیم، با تحلیل و بررسی مشخص میشود که افراد در اکثر این موارد دین را نفی نمیکنند بلکه میگویند این قرائت سنتی از دین را قبول نداریم، یعنی فرد بیدین نشده ولی تفاسیرش از دین عوض شده است، یادآور شد: چهبسا خیلی از افراد دین را بهعنوان امر اجتماعی و امری که بتواند در سیاست باشد هم نفی نمیکنند ولی در مصداق مشکل دارند. اینکه آدمها به لحاظ اجتماعی بهنجار بوده، و حالا این امر تضعیف شده است را نباید بهپای این گذاشت که ایمان تضعیف شده است. چون برخی از درجاتِ پایبندی به هنجارهای جامعه در ۸۰ سال قبل نه بهخاطر ایمانِ بالاتر مردم در آن زمان که به دلیل کنترلِ اجتماعی قویتر در آن دوره بوده است.
وی بین دینداری و بحث عرفیشدن تمایز قائل شد و این تمایز را بسیار مهم و تعیینکننده دانست و گفت: این نکته در حالی است که این دو عرصه بهراحتی و بیشتر با هم خلط میشوند. این اتفاق بعضاً از سوی کسانی رخ میدهد که متخصص این موضوعات و این حوزه هستند. طبعاً نتیجهگیریهای نادرستی هم از آن صادر و منتشر میشود. مثلاً هرگونه افول در دینداری را بلافاصله بهحساب پیشروی فرایند عرفیشدنِ جامعه ایران میگذارند؛ در حالی که لزوماً اینطور نیست و هیچ نسبت یک به یکی بین افول دینداری و افزایش عرفیشدن وجود ندارد.
دهقانیان، عرفیشدنْ را تنها یکی از عوامل کاهنده دینداری برشمرد و کیفیتر شدن دینداری در ایران امروزه برای دینداران را حفظ ظواهر شرعی دیگر قانعکننده نداست و ادامه داد: جوهر و بُنِ دین است که اصالت و غائیت پیدا کرده است. اگر مناسکگرایی و کارناوالیشدن را به معنای این بگیرید که چرا دین به تجمع و به بیرون اهتمام داشته؛ این یک ارزش داوری مسیحی درباره آموزههای اسلامی است و نمیتواند قابلقبول باشد؛
وی در نقد فربه گی مناسکی گفت: اینها شواهد صرفاً مناسکگرایی نیست و منافاتی هم با عقلانیت ندارد. حکومت اسلامی برای دیندار کردنِ مردم به وجود نیامده؛ بلکه برای تمهید شرایط و تسهیل دینداری برپا شده است.
این سلسلهنشستها با موضوع «سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی در موضوع هیأت و آیینهای مذهبی» توسط اندیشکده هیأت و آیین های مذهبی برگزار میشود.
منبع: ایسنا
افزودن دیدگاه جدید