چهار کارویژه پیامبر(ص) در مقام معلم
رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیاناتشان طی دیدار معلمان در تشریح معنای معلم با استناد به آیه ۱۵۱ سوره بقره میفرمایند: «کلمه معلم دو کاربرد دارد، نه یک کاربرد: کاربرد اول این است که معلم را به معنای آموزنده، آموزشگر، تعلیمدهنده در نظر بگیریم؛ خب این ارزش بسیار بزرگی است، ارزش والایی است...در مورد پیغمبران، یا پیغمبر اکرم مثلاً [میفرماید]: وَیُعَلِّمُکُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة؛ معلم به این معنا؛ یا همه حکما و علما و فقها و دانشمندان بزرگ و شخصیتهای برجسته و همین شهید مطهری عزیز و مانند اینها به این معنا معلمند و این ارزش بسیار بزرگی است؛ یعنی کسی که چیزی را به مخاطبی تعلیم میدهد. این یک کاربرد.»
در این نوشتار به بیان نکات و تفاسیر مربوط به این آیه میپردازیم:
متن آیه: «كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ»
ترجمه آیه: «همان طور كه در ميان شما، فرستادهاى از خودتان روانه كرديم [كه] آيات ما را بر شما مىخواند و شما را پاک مىگرداند و به شما كتاب و حكمت مىآموزد و آنچه را نمىدانستيد به شما ياد مىدهد.»
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه شریفه بیان میدارند که «مخاطب در جمله (فيكم رسولا منكم)، امت مسلمه است كه بر حسب حقيقت عبارتند از خصوص اوليای دين، چون اگر جميع دودمان اسماعيل - يعنى عرب مضر - امت اسلام ناميده مىشوند، از نظر ظاهر امتند و نيز اگر همه عرب و مسلمانان غير عرب امت اسلام ناميده مىشوند، از نظر اشتراک در حكم است و گرنه حقيقت و واقع آن امت كه ابراهيم(ع) از خدا درخواست كرد، همان اوليای دين هستند و بس.
(يتلو عليكم آياتنا): كلمه (آياتنا) ظهور در آيات قرآن دارد، چون قبل از آن كلمه (يتلو) آمده و معلوم است كه تلاوت در مورد الفاظ استعمال مىشود، نه معانى و كلمه(تزكيه) به معناى تطهير است و تطهير عبارت است از زايل كردن پليدىها و آلودگىها، در نتيجه كلمه تطهير هم شامل اعتقادات فاسد چون شرک و كفر مىشود و هم شامل ملكات رذيله چون تكبر و بخل مىگردد و هم اعمال فاسد و شنيع چون كشتن و زنا و شرابخوارى را شامل مىشود. تعليم كتاب و حكمت و نيز تعليم آنچه نمىدانستيد، دو جمله است كه شامل تمامى معارف اصولى و فروعى دين مىگردد.
اين را هم بايد دانست كه آيات شريفه مورد بحث مشتمل بر چند مورد التفات نسبت به خداى تعالى است؛ يكجا خداى تعالى غايب (او) حساب شده، يكجا متكلم وحده (من)، جایى ديگر متكلم مع الغير (ما) و نيز چند التفات ديگر نسبت به غير خداى تعالى كه باز يكجا غايب حساب شدهاند و يكجا مخاطب و يكجا متكلم كه اگر خواننده عزيز در آنها دقت به عمل آورد، نكته هايش پوشيده نمى ماند.»
آیتالله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه پیرامون این آیه آورده است که «خداوند در آيه مورد بحث با ذكر كلمه كما اشاره به اين حقيقت مى كند كه تغيير قبله تنها نعمت خدا بر شما نبود، بلكه نعمتهاى فراوان ديگرى به شما داده است (همانگونه كه رسولى در ميان شما از نوع خودتان فرستاديم. كلمه (منكم، از شما) ممكن است اشاره به اين معنى باشد كه او از نوع بشر است و فقط بشر مىتواند مربى و رهبر و سرمشق انسانها گردد و از دردها و نيازها و مسائل او آگاه باشد كه اين خود نعمت بزرگى است و يا منظور اين است كه او از نژاد شما و هموطن شما است، زيرا عربهاى جاهلى بر اثر تعصب شديد نژادى ممكن نبود زير بار پيامبرى از غير نژاد خود بروند.
آیه بعد از ذكر اين نعمت به چهار نعمت ديگر كه از بركت اين پيامبر عايد مسلمين شد اشاره مىكند:
۱ـ آيات ما را بر شما مى خواند
(يتلو) از ماده (تلاوت) به معنى پى در پى در آوردن است لذا هنگامى كه عباراتى پى در پى (و روى نظام صحيح ) خوانده شود از آن تعبير به تلاوت مىكنند، يعنى پيامبر، سخنان خدا را روى نظام صحيح و مناسبى پى در پى بر شما مىخواند تا قلوبتان را آماده پذيرش معانى آن كند، بنابراين تلاوت منظم و حساب شده پيامبر(ص) براى ايجاد آمادگى در برابر تعليم و تربيت است كه در جملههاى بعد به آن اشاره مىشود.
۲- او شما را پرورش مى دهد
(تزكيه) در اصل به معنى افزودن و نمو دادن است؛ يعنى او با كمک گرفتن از آيات خدا بر كمالات معنوى و مادى شما مىافزايد و روحتان را نمو مىدهد، گلهاى فضيلت را بر شاخسار وجودتان آشكار مىسازد و انواع صفات زشت را كه در عصر جاهليت، جامعه شما را فراگرفته بود میزدايد.
۳- كتاب و حكمت به شما مىآموزد
گرچه (تعليم) به طور طبيعى مقدم بر (تربيت) است اما همانگونه كه سابقا هم اشاره كرديم قرآن مجيد براى اثبات اين حقيقت كه هدف نهایى (تربيت) است غالبا آن را مقدم بر تعليم آورده است. فرق ميان (كتاب) و (حكمت)، ممكن است از اين نظر باشد كه كتاب اشاره به آيات قرآن و وحى الهى است كه به صورت اعجاز بر پيامبر (ص) نازل شده، ولى حكمت سخنان پيامبر(ص) و تعليمات او است كه سنت نام دارد و نيز ممكن است كتاب اشاره به اصل دستورات باشد و حكمت اشاره به اسرار فلسفهها، علل و نتایج آن باشد. بعضى از مفسران نيز احتمال دادهاند كه حكمت اشاره به حالت و ملكهاى باشد كه از تعليمات كتاب حاصل مىشود و با داشتن آن انسان مىتواند هر كار را به جاى خود انجام دهد.
۴ ـ آنچه را نمىدانستيد به شما تعليم مىدهد
گرچه اين موضوع در جمله قبل كه تعليم كتاب و حكمت است وجود داشته ولى قرآن مخصوصا آن را تفكيک مىكند، تا به آنها به فهماند اگر پيامبران نبودند بسيارى از علوم براى هميشه از شما مخفى بود، آنها تنها رهبر اخلاقى و اجتماعى نبودند، بلكه پيشواى علمى نيز بودند كه بدون رهبرى آنها علوم انسانى نضج نمىگرفت.»
رهبر معظم انقلاب نیز براساس این آیه دو نکته را مطرح می کنند؛ ۱ـ تقدم تزکیه بر تعلیم، ۲ ـ تزکیه به مثابه عامل ایجاد امنیت جهانی و میفرمایند: «به قدر تعلیم، یا شاید بیش از تعلیم، به تربیت بیندیشید. به جز در یک جا در قرآن، که «یعلّمهم» جلوتر از «یزکّیهم» است، همه جا «یزکّیهم» - تزکیه - بر تعلیم مقدم است؛ «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة». این شاید نشان دهنده این است که تزکیه جایگاه برتری دارد.» (بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه، ۲۰ مهرماه ۱۳۹۰) و در تبیین نقش امنیت آفرین تزکیه در سطح جهانی نیز بیان میدارند: «تزکیه اخلاقی برای یک کشور، یک امر ضروری است؛ مهرورزی انسانها با یکدیگر، انصاف انسانها نسبت به یکدیگر، رعایت حال انسانهای دیگر در برنامهریزی زندگی انسان، رحم و مروت بین افراد بشر، چیزهایی است که زندگی بشر را آرامش میبخشد. اگر ملاحظه میکنیم که دنیا امروز بیش از گذشته در آتش ناامنیها میسوزد - ناامنی، امروز بزرگترین بلای بشر یا لااقل یکی از بزرگترین بلایای بشری است؛ انسانها در درون خانوادهشان امنیت ندارند؛ در محیط زندگی اجتماعی امنیت ندارند؛ در میان کشور و میهن خودشان امنیت ندارند - این ناامنی ناشی از سوء سیاستها، ناشی از قدرتطلبیها، ناشی از بیاخلاقیها، ناشی از دوری انسانها از تزکیه است و اسلام ما را به تزکیه دعوت میکند و این یک قلم بسیار عمده از تعالیم اسلام است. «یتلوا علیکم ایاتنا و یزکیکم و یعلّمکم الکتاب و الحکمة» آیات الهی را تلاوت میکند و آنها را تزکیه میکند؛ آنها را تعلیم میدهد.» (بیانات در دیدار کارگزاران نظام در سالروز مبعث، ۲۰ مردادماه ۱۳۸۶)
در پایان از این آیه میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که از مردم بودن، در میان مردم بودن و با زبان مردم با آنها صحبت کردن از ویژگیهای رهبری موفق است. همچنین بر مبنای این آیه در رابطه میان تزکیه و تعلیم این تزکیه است که بر تعلیم تقدم دارد؛ اول پرورش دوم آموزش. از طرف دیگر در فرآیند آموزش، آموزش دين، محور اصلى است و آموزشهاى ديگر، در مراحل بعد از آن است.
نتیجه مهم دیگر این آیه آن است که انسان براى شناخت بسيارى از حقايق، نيازمند وحى است و به همین دلیل خداوند در این آیه به جاى «ما لا تَعْلَمُونَ» فرمود: «ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ» تا يادآور شود كه اگر انبيا نبودند، انسان براى آگاهى از امورى همچون آينده خود و جهان، راه به جايى نداشت.
منبع: ایسنا
افزودن دیدگاه جدید