امام رضا(ع) در تواضع و فروتنی زبانزد بودند
حضرت امام رضا (علیهالسلام) در زمان منصور به دنيا آمدند و در زمان خلافت مهدی، هادی، هارون الرشيد و مأمون زندگی كردند و اين زمانی بود كه فرهنگ و فكر اسلامی به خوبی پايه گرفته بود و در آن زمان مؤسسين مذاهب فقهی مختلفی نیز زندگی میكردند. امام علی بن موسی الرضا (علیهالسلام) پناه اهل فكر و معرفت بودند و با علمای فلسفه به مناظره و بحث میپرداختند و در حالی كه اهل فقه و شرع را هدايت و توجيه میكردند به محور آنها تبديل شده بودند. لذا در این خصوص با حجت الاسلام « سید مجتبی بدری»، امام جماعت مسجد جامع اصفهانک،مدیر حوزه علمیه امام القائم (عج) تهران گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.
در خصوص چگونگی مهاجرت امام رضا (ع) از مدینه به خراسان توضیح دهید؟
امام رضا (عليه السلام) تا قبل از هجرت به مرو، در مدينه زادگاهشان، ساكن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرينشان به هدايت مردم و تبيين معارف دينی و سيره نبوی میپرداختنند. مردم مدينه نيز، امام رضا (ع) را بسیار دوست میداشتند،با توجه به اینکه مامون فرد با هوش، عالم و سیاستمدار زیرکی بود به چند دلیل امام رضا (ع) را از مدینه به خراسان دعوت کرد، اول اینکه می خواستند حرکت و برخوردهای حضرت را زیر نظر داشته باشند و بدانند که چه اندازه در میان مردم نفوذ دارند، دوم اینکه بعضی از سادات علوی که انتقاداتی نسبت به حکومت پدر مامون یعنی هارون الرشید داشتند و آماده انقلاب بودند، آنها را به یک شکلی آرام کند، به همین دلیل بیشتر خود را به امام رضا (ع) نزدیک کرد تا حدودی بر جنایت های پدر خود سرپوش و علویان را راضی نگه دارد و به گونه ای با آنها رفتار کند که علویان قصد انقلاب نداشته باشند لذا این نقشه را طرح ریزی کرد که امام را از مدینه به سمت خراسان سوق دهد این در حالی بود که حضرت راضی به مهاجرت از مدینه به خراسان نبودند. در واقع مأمون با این کار، امام را که همواره یک کانون معارضه و مبارزه بود در کنترل دستگاه های خود قرار می داد و به جز خود آن حضرت، همه سران و گردنکشان و سلحشوران علوی را نیز در سیطره خود درمی آورد، و این موفقیتی بود که هرگز هیچ یک از اسلاف مأمون چه بنی امیه و چه بنی عباس بر آن دست نیافته بودند.
نقل می کنند وقتى که فرستاده مأمون براى بردن امام رضا علیه السلام از خراسان به مدینه آمد، امام علیه السلام به منظور خدا حافظى و براى وداع، به مسجدالنبى کنار قبر رسول خدا صلى الله علیه و آله رفت و مکرر با قبر پیامبر صلى الله علیه و آله وداع مىکرد و بیرون مىآمد و نزد قبر باز مىشد و با صداى بلند گریه مىکرد. من به امام نزدیک شده، سلام کردم. امام جواب سلام مرا داد. حضرت را در رفتن به سفر خراسان تهنیت و مبارک باد گفتم. امام فرمود: به دیدن من بیا، زیرا از جوار جدم خارج مىشوم و در غربت از دنیا مىروم و در کنار قبر هارون مدفون مىشوم؛ «ذَرْنِی فَإِنِّی أَخْرُجُ مِنْ جِوَارِ جَدِّی ص وَ أَمُوتُ فِی غُرْبَةٍ وَ أُدْفَنُ فِی جَنْبِ هَارُون».حضرت به گونه ای به خانواده خود القا کردند که این آخرین سفرشان است و در این سفر به شهادت خواهند لذا مامون با یک شیوه خاص امام رضا (ع) را به خراسان خواند که حرکت انقلابی علیه حکومتش صورت نگیرد به گونه ای که وی حتی مسیر حرکت امام را نیز مشخص کرده بود چون می دانست اگر مسیری غیر از آن مسیری که خود مشخص کرده امام بخواهند حرکت کنند چه خطری حکومتش را تهدید می کند.
لذا امام وقتی به خراسان رسیدند، مامون برای اینکه جو را تا حدودی آرام کند و یا پوششی بر جنایت های پدرش بگذارد، اقدامات مهمی انجام داد از جمله این اقدامات، برگزاری جلسات و مناظره های علمی بود و با توجه به اینکه خود نیز علاقه زیادی به مباحث علمی داشتند و فضای آن روز هم مناسب برگزاری این جلسات بود لذا نظر کلی مامون این بود که مردم زیاد به سمت علم و فرهنگ اهل بیت (ع) نروند و آنها را بیشتر با برنامه ها و علوم یونانی سرگرم می کرد که از اهل بیت (ع) دور بمانند؛ بنابراین یکی از اهداف مامون از این اقدامات، دور کردن مردم از شخصیت و نفوذ کلام امام رضا (ع) بود که مبادا انقلابی به پا شود.
امام رضا (ع) در قبال درخواست مامون برای مهاجرت حضرت از مدینه به خراسان به گونه ای حرکت خود را آغاز کردند که نشان دادند من راضی به این سفر نیستم و به اجبار تصمیم به این مهاجرت گرفتم لذا امام رضا (ع) در مسیر حرکت خود در نیشابور سخنانی برای مردم ایراد فرمودند. گفته میشود نیشابور در آن زمان مرکزیت علمی خاصی داشت و تقاضای شدیدی از طرف مردم و دانشمندان و عالمان نیشابور برای امام مطرح شد. امام در آنجا «حدیث سلسله الذهب» را، که به حدیث اخلاص و توحید هم مشهور است، برای مردم نقل فرمود:کلمهی لا الله الا الله حصار من است ،پس هر کس گواهی به آن بدهد داخل حصار من شده و کسی که داخل در حصار من شود از عذاب من ایمن خواهد بود.پس از بیان این حدیث صدها قلم از قلمدانهای طلای مرصع برای نوشتن آن بیرون آمد.
هدف مامون از ولایتعهدی امام رضا (ع) چه بود؟
لذا وقتی مامون امام رضا (ع) را برای ولایتعهدی خود دعوت کرد، امام نپذیرفتند، اما مأمون بر اين امر پافشاری نمود تا آنجاكه مخفيانه و در مجلس خصوصی حضرت را تهديد به مرگ كرد. لذا حضرت فرمودند : «اينک كه مجبورم، قبول میكنم به شرط آنكه كسی را نصب يا عزل نكنم و رسمی را تغيير ندهم و سنتی را نشكنم و از دور بر بساط خلافت نظر داشته باشم». مأمون با اين شرط راضی شد. پس از آن حضرت, دست را به سوی آسمان بلند كردند و فرمودند: «خداوندا ! تو ميدانی كه مرا به اكراه وادار نمودند و به اجبار اين امر را اختيار كردم؛ پس مرا مؤاخذه نكن همان گونه كه دو پيغمبر خود يوسف و دانيال را هنگام قبول ولايت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نكردی؛ خداوندا عهدی نيست جز عهد تو و ولايتی نيست مگر از جانب تو، پس به من توفيق ده كه دين تو را برپا دارم و سنت پيامبر تو را زنده نگاه دارم، همانا كه تو نيكو مولا و نيكو ياوری هستی.
هدف مامون این بود به گونه ای به مردم بفهماند که با امام رضا (ع) دوست هستم و می خواهم وی را جانشین خود قرار دهم؛ به همین دلیل امام فرمودند: اگر بپذیرم باید همه اموال بیت المال را از بنی عباس باز پس بگیرد لذا این کار بسیار سختی برای مامون بود که بخواهد انجام دهد بنابراین حضرت یک برنامه مدون و بسیار کاملی در قبال برنامه سیاسی مامون ایجاد کردند تا بتوانند حرکت سیاسی مامون را خنثی کنند و در آن مدت کوتاهی را هم که حضرت ولایتعهدی مامون را پذیرفته بودند، بسیاری از جنایت های هارون را برملا کردند لذا مامون می خواست بر سر جنایت های پدرش سرپوشی بگذارد که امام این اجازه را ندادند.
در خصوص ویژگی ها و شخصیت امام رضا (ع) توضیح دهید؟
امام رضا (ع) همچون اجداد خود از نظر رفتاری برای دیگران الگو و اسوه بودند. در واقع ما در این عالم هستی انسان های کامل و جامعی که برای همه انسان ها الگو و اسوه باشند همانند ائمه اطهار نداریم که یکی از آنها امام رضا (ع) است. کاروانی که به همراه امام رضا (ع) از مدینه به خراسان در حرکت بودند همگی اذعان کردند که امام رضا (ع) روزی 10 جزء قرآن می خواندند، نماز شبش ترک نمی شد، یکی دیگر از ویژگی های امام رضا (ع) تواضع و فروتنی ایشان بودند که زبانزد عام و خاص بود.
روایت مشهوری است که حضرت در حمام بودند، پیرمردی به حضرت گفت: پشت مرا کیسه می کشی؟ فرمود: بله. بشین جلو. انگار این آقا چهل سال است متخصص کیسه کشیدن است، پشتش را کیسه کشید. کم کم مردم می آیند در حمام و با تعظیم سلام علیکم می گویند. پیرمرد دید قیافه ها همه متعجب است. چند نفر که نشستند یواشکی به یکی گفت آقا کیست که همه به او احترام می کنند؟ گفت: نمی شناسی؟ پیرمرد گفت: نه. گفت: این پسر فاطمه زهراست ، پیرمرد متوجه شد که این آقا حضرت رضا(ع) است، می خواست برگردد امام فرمود: بشین تا کارم تمام نشود تو را رها نمی کنم.
مهربانی امام رضا (ع) شهره عام و خاص بودند که در حال حاضر هم هر زائری که به زیارت حرم این امام بزرگوار مشرف شود، نا امید بر نمی گردد. امام رضا (ع) هم در دوران خود به مشکلات مردم رسیدگی می کردند و هم امروز ملجا و پناه همه شیعیان است به گونه ای که حتی از ادیان دیگر و اهل تسنن نیز برای عرض ادب به زیارت امام رضا (ع) می روند و حوائج خود را از وی درخواست می کنند لذا میلاد حضرت معصومه (س) تا میلاد امام رضا (ع) را دهه کرامت نامیدند، لذا هم امام رضا (ع) و هم خواهر بزرگوارشان کریم اهل بیت (ع) هستند.
منبع: شبستان
افزودن دیدگاه جدید