سبک زندگی شهیدبهشتی ازنگاه دختر بابا/ مردی از تبار خوبان

کد خبر: 114596
کودکانه‌ای 7 ساله در آغوش پدری همه چیز تمام؛ هرچند که خیلی زود به خاطره پیوست اما این یک پایان نبود. بعدها که بزرگتر شد، دلش می‌خواست او را کشف کند، بشناسد و بداند که این مرد خوشنام که بود، چطور زندگی کرد و از خود چه به یادگار گذاشت؟ محبوبه سادات بهشتی با ماست تا از مردی بگوید که نام او بعد از گذشت 4 دهه از شهادتش، هنوز هم جاودان است و نقش موثری در انسان‌سازی و پرورش تفکرات بزرگ ایفا می‌کند.
وارث

محبوبه سادات بهشتی که حالا کارشناس ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی است، در زمان شهادت پدر، 7 سال بیشتر نداشت. او کوچکترین فرزند آیت الله بهشتی بود و شاید کمترین بهره را از وجود پدر برده بود اما با این حال، حرف های بسیاری برای گفتن دارد و به خوبی می‌تواند شخصیت شهید بهشتی را برایمان وصف کند.

 

محبوبه سادات سال هاست روی شناسایی شخصیت پدر کار می‌کند و هرروز و هرسال، زوایای جدیدی از اخلاق و مرام پدر برایش نمایان می شود. او می‌گوید:«با جمع آوری اطلاعات، خاطرات، آثار و هرآن‌چه که از شهیدبهشتی به جا مانده، درتلاشم تا تکه های این پازل را برای شناخت شخصیت ایشان کامل کنم؛ هرچه قدر جلوتر می روم و تجربیات خودم از زندگی بیشتر می شود، ابعاد جدیدی از شخصیت ایشان را کشف می کنم.»

خانواده؛ اولویتی که رنگ نمی‌باخت

براساس مستندات موجود، شخصیت شهید آیت الله بهشتی در قالب خانواده، شخصیتی بسیار جذاب و دوست داشتنی بوده، بطوریکه تک تک فرزندان این شهید بزرگوار همواره در توصیفاتشان از پدر، به نکات آموزنده و ارزشمندی اشاره می‌کنند و ایشان را پدری همه چیز تمام می‌دادند. محبوبه سادات نیز با مهر تایید نسبت به این موضوع می‌گوید:«پدرم اهمیت بسیاری برای خانواده قائل می‌شدند، بطوریکه رابطه ای صمیمانه و دوستانه در خانواده ما جریان داشت و این صمیمیت در اوج احترام بود. پدر ما هرگز در کارهای شخصی، فعالیت های بیرون از خانه و یا مطالعاتشان خلاصه نمی‌شدند و به رغم تمام مشغله‌ای که داشتند، دورهمی شبانه و گپ و گفتی صمیمانه در کنار خانواده را فراموش نمی‌کردند. حواسشان به تک تک اعضای خانواده بود؛ هرشب از درس بچه‌ها می‌پرسیدند و بچه‌ها راجع به مسائل روزمره خود صحبت می‌کردند.»

 

او ادامه می دهد:«ایشان همچنین علاوه بر دورهمی های شبانه، روز جمعه را روز خانواده اعلام کرده بودند و حتی همه دوستانشان نیز این موضوع را می‌دانستند تا برای روز جمعه، جلسه ای نگذارند. پدرم همیشه برای جمعه‌ها برنامه داشتند تا این روز برای خانواده و فرزندان به گردش و تفریح بگذرد. معمولا مادرم غذایی آماده می‌کردند و به اطراف تهران و جاهایی که محیط سالم تری داشت، می‌رفتیم؛ اگر هم در خانه می‌ماندیم، بدون برنامه نبودیم. ایشان به فراخور زمانه، برای خانه دستگاه هایی همچون آپارات تهیه کرده بودند و در روزهای جمعه برایمان فیلم می‌گذاشتند تا حتی در خانه هم، حال و هوای سرگرمی و تفریح داشته باشیم.»

دغدغه کودک و تکریم فرزندان

وقتی مردبزرگی همچون دکتربهشتی در کنار تمام آثار ارزشمندش، کتابی برای کودکان می‌نویسد، قطعا دغدغه کودک دارد و برای فرزندان خود نیز پدری تمام عیار است. دخترکوچک شهیدبهشتی توضیح می‌دهد:«کتاب "نقش آزادی در تربیت کودک"، عملا فضای ذهنی و تفکری که پشت تربیت فرزندان بوده را به خوبی برای مخاطبان روشن می‌کند اما من هم در اینجا خیلی خلاصه توضیح می دهم که برای شهید بهشتی بحث آزادی انسان و انتخابگر بودن بچه ها بسیار اهمیت داشت که این تفکر براساس مبانی اسلامی و دینی شکل گرفته ‌بود و خودشان هم در چنین فضایی بزرگ شده‌ بودند و همین تفکر را در خانه نیز پیاده می‌‌کردند. اصلا اهل تحکم نبودند و از موضع بالا به بچه ها نگاه نمی‌کردند، بلکه برای فرزندان و نظرات آن ها اهمیت زیادی قائل می‌شدند و اگر قرار بود در خانه برای موضوعی خانوادگی تصمیم گیری شود، به بچه‌ها میدان می‌دادند تا در تصمیم گیری ها مشارکت داشته باشند.»

 

محبوبه سادات اضافه می کند:«پدر ما در وهله اول یک معلم بودند و شغل اولشان نیز همین معلمی بود، بنابراین اگر قرار بود یک توصیه تربیتی داشته باشند، در یک فضای کاملا محبت آمیز و با هنرمندی کامل این کار را انجام می‌دادند. حتی خود من سال 59 بنا به شرایط آن زمان، کلاس اول را با تدریس پدرم به پایان رساندم و ایشان به رغم تمام مشغله هایشان، وقتی به منزل می آمدند با حضور قلب به من درس می‌دادند و آرامش بسیارخاصی داشتند.»

در عمل هم همانی بود که می‌گفت

شاید خیلی از ما انسان ها با ایده آل‌هایی که از آن حرف می زنیم تفاوت داشته باشیم و نتوانیم مطابق تفکرات و حرف هایمان عمل کنیم اما به گفته محبوبه سادات، دکتربهشتی این چنین نبوده و درست مطابق حرف هایش عمل می‌کرده. «شاید اغراق آمیز به نظر بیاید اما واقعیت این است و قاطعانه می‌توانیم بگوییم که ایشان به همان چیزی که می‌گفتند عمل می‌کردند و در داخل خانه و در زندگی شخصی، مثل حرف هایی بودند که می‌زدند. ایشان انسانی بودند که به یک شخصیت منسجم رسیده و هیچ تناقضی در رفتار و گفتارشان وجود نداشت؛ حقیقتا رسیدن به چنین جایگاهی واقعا سخت است و تصور اینکه انسان در عمل هم مثل حرف هایش باشد، برای خود من واقعا اعجاب برانگیز است.»

 

محبوبه سادات اضافه می کند:«شهید بهشتی بنده حقیقی خداوند بودند؛ از مسیر و جاده بندگی خارج نمی‌شدند و خواست خدا را بر خواست خود مقدم می‌دانستند. تحت هیچ شرایطی از زیربار مسئولیت فرار نمی‌کردند، کنار نمی‌کشیدند و قهر را نمی‌شناختند، بلکه تمام مشکلات کاری و تهمت‌ها را به جان می‌خریدند و مخلصانه به خاطر خدا کار می‌کردند. ویژگی هایی چون انتقاد پذیری، صبوری، انصاف، صحه صدر، گشاده رویی و احترام به افراد در هرجایگاهی باعث شده بود تا شهیدبهشتی به محبوبیت خاصی نزد مردم برسند، تا جایی که وقتی واقعه هفتم تیر اتفاق می افتد، بسیاری از مردم برای شهیدبهشتی نگران شده و با شهادتش گریان می‌شوند. واقعا چنین جایگاهی به راحتی بدست نمی‌آید و قطعا پیشینه قدرتمندی درپس آن وجود دارد.»

خود را برتر از دیگران نمی‌دانست

آیت الله بهشتی گرچه نسبت به بسیاری از مردم زمانه خود برتری داشت و از مردان بزرگ کشور به شمار می رفت اما نه جایگاه و نه شهرت، هیچ کدام اثری منفی بر شخصیت این شهید بزرگوار نگذاشت و شهید بهشتی از مردان بسیار متواضع آن دوران بود. محبوبه سادات می گوید:«پدرم نه در محیط خانه و نه در بیرون از خانه، هیچ گاه خود را برتر از دیگران نمی‌دانستند. مثلا ما همیشه پدر و مادرمان را در کنار هم به عنوان ستون های اصلی خانواده می دیدیم و احساس نمی‌کردیم که یکی بخواهد برتری خودش بر دیگری را ثابت کند. آن ها همیشه و در تمام مراحل زندگی دوشادوش هم حرکت می‌کردند و پدر نیز همواره قدردان زحمات مادر بودند و حتی یک بار با صدای بلند با مادرمان صحبت نکردند. مادری که طی 30 سال زندگی با شهیدبهشتی چه در شرایط طلبگی و چه در شرایط سیاسی، سختی های بسیاری متحمل شدند و با این‌حال به سبب عشق و علاقه ای مثال زدنی، پای تمام سختی ها و ناامنی ها ایستادند و هیچ گاه گله‌ای از شرایط نکردند.»

 

دختر شهید بهشتی همچنین به اخلاق مداری پدر در جامعه و در برخورد با عموم مردم اشاره کرده و توضیح می‌دهد:«  خصلت معلمی فطرتا در وجود شهیدبهشتی نقش بسته بود و به همین سبب نیز با همه افراد برخوردی متناسب با خود آن شخص داشتند و اصلا از بالا به افراد نگاه نمی‌کردند. از نگاه ایشان، هر فردی شخصیتی با خصوصیات منحصر به فرد بود و همین نیز باعث می‌شد تا همه افراد برایشان مهم جلوه کنند. ایشان همچنین در ارتباط با همه افراد خوش اخلاق و خوش مشرب بودند و شوخی‌هایشان در محدوده ای بود که منجر به مسخره کردن و غیبت نشود. اساسا با غیبت حتی نسبت به دشمنانشان نیز مخالف بودند و هیچ گاه لب به غیبت نمی‌گشودند و اجازه این کار را به اطرافیان و خانواده نیز نمی‌دادند.»

تنش های جامعه جایی در خانه نداشت

شهیدبهشتی بااینکه ازسیاست مداران زمان خود بود و با دغدغه های ذهنی بسیاری دست و پنجه نرم می‌کرد اما هیچ گاه اجازه نداد تا این دغدغه ها راهی به خانه باز کرده و آرامش خانواده را به هم بزند. محبوبه سادات می گوید:«گرچه هیچ کدام از افراد خانواده ما بی خبر از فضای بیرون و جدا از جامعه نبودند و حتی درگیر آن هم می‌شدند اما فضای خانه به شکلی بود که انگار هیچ مشکلی وجود ندارد. پدرمان همواره محیط خانه را در آرامش کامل نگه می‌داشتند و تنش‌های کاری خود را به هیچ وجه وارد محیط خانه نمی‌کردند. در واقع وقتی درب خانه بسته می‌شد، محیط خانه برای ما محیط بسیار امنی می‌شد و خبری از هیاهوی جامعه نبود.» دختر کوچک شهیدبهشتی، آرامش خانه را حاصل نظم مثال زدنی پدر و عدم تداخل مسائل با یکدیگر دانسته و توضیح می‌دهد:" یکی از ویژگی های منحصر به فرد شهیدبهشتی که در میان دوستان و اقوام نیز شهرت داشت، نظم ایشان در امور مختلف بود. چه بساکه همین نظم باعث می‌شد تا ایشان بتوانند مسائل مختلف شخصی، سیاسی، علمی و...را به درستی و به بهترین شکل ممکن مدیریت کنند. پدرم در هر ساحتی از زندگیشان چه ساحت شخصی، چه ساحت خانوادگی و چه ساحت زندگی سیاسی خود با حضورقلب کامل زندگی می‌کردند و هیچ کدام با یکدیگر تداخل نداشتند که همین باعث می‌شد تا تمام کارهای ایشان به شکل کاملا منظم، تفکیک شده و به بهترین شکل ممکن پیش رود، بنابراین شهیدبهشتی در محیط خانواده، یک پدر کامل و به دور از هرگونه تنش بودند و بیشترین اثرگذاری را بر روی تک تک اعضای خانواده داشتند.»

حق مداری و مردم داری؛ میراثی ماندگار از پدر

بنا به فرمایشی از حضرت امیر(ع):«بهترین چیزی که پدران برای فرزندان به ارث می گذارند، آدابی است که به ان ها می رسد.» این میراث ارزشمند در وجود فرزندان شهیدبهشتی به خوبی دیده می شود و فرزندان ایشان تمام تلاش خود را کرده اند تا در مسیر پدر قدم بردارند. محبوبه سادات می گوید:« جدای از نظم که در زندگی تک تک خواهر و برادرهایم ساری و جاری است، حق مداری و مردم داری نیز به شکل خاصی دیده می شود. پدرم به شدت حق مدار بودند و این طور نبود که بخواهند حق را بر افراد تطبیق بدهند، بلکه افراد را بر حق تطبیق می دادند که بنده این ویژگی را به شکل خاصی در وجود خواهر وبرادرهایم نیز می بینم.»

 

او ادامه می دهد:«همچنین خوش اخلاقی و خوش مشربی ایشان هم به فرزندان به ارث رسیده و آن ها بسیار مردم دار هستند. همگی چهره آکادمیک و دانشگاهی محسوب می‌شوند اما با مردم و دربین مردم زندگی می‌کنند؛ درست مثل زمان حیات پدر که هیچ کدام، خود را جدا از مردم نمی‌دانستیم و مثل بقیه زندگی می‌کردیم. الان هم خوشحالیم و خدارا شکر می‌کنیم که هیچ وقت از بدنه جامعه فاصله نگرفتیم و تفاوت نجومی بین ما و دیگران وجود نداشته است. این ها بهترین یادگارها و میراث پدرم هستند و امیدوارم که بتوانیم جای پای ایشان بگذاریم و فقط نامشان را یدک نکشیم؛ هرچندکه کاری بسیار سخت است و ایشان محصول زمانه خود بودند.»

منبع: جهان نیوز


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.