خطبه غدیر| یک حکمت ارتباط حجةالوداع با ماجرای غدیر
رویداد غدیر پس از رسالت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله یکی از مهمترین نقطه عطفهای تاریخ اسلام محسوب میشود. طی این رویداد، پیامبر از جانب خداوند مأموریت یافت تا در آخرین سال از عمر پر خیر و برکت خویش، امیرالمؤمنین علیهالسلام را به صورت رسمی به خلافت، امامت و ولایت بر تمام مؤمنان برگزیند. اهمیت این امر به قدری بالا بود که خداوند به محبوبترین مخلوق خویش تأکید کرد که اگر آن را ابلاغ نکنی، گویی هیچ رسالتی انجام ندادهای؛ طبق این منظر، چه رویداد مهمی میتواند ما به ازای 23 سال رسالت خاتمالمرسلین قرار گیرد جز ابلاغ ولایت و امامت آخرین وصیّ تا مردم پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله مسیر را گم نکنند و فریب شیطان را نخورند.
اما مرور اتفاقات قبل و بعد از غدیر از یک سو سبب احیای پیام غدیر میشود و از دیگر سو موجبات تقویت باور و ایمان به آنچه خداوند برای سیر زندگی بشریت در پرتو ولایت عترت برگزیده را فراهم میآورد. بر این اساس، هر روز به شرح و توضیح فرازهایی از حدیث غدیر میپردازیم. این حدیث را جناب طبرسی در کتاب «الإحتجاج» خود از امام محمد باقر علیهالسلام نقل کرده است:
فراز اول حدیث:حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنَ الْمَدِینَةِ وَ قَدْ بَلَّغَ جَمِیعَ الشَّرَائِعِ قَوْمَهُ غَیْرَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنِّی لَمْ أَقْبِضْ نَبِیّاً مِنْ أَنْبِیَائِی وَ لَا رَسُولًا مِنْ رُسُلِی إِلَّا بَعْدَ إِکْمَالِ دِینِی وَ تَأْکِیدِ حُجَّتِی وَ قَدْ بَقِیَ عَلَیْکَ مِنْ ذَاکَ فَرِیضَتَانِ مِمَّا تَحْتَاجُ أَنْ تُبَلِّغَهُمَا قَوْمَکَ فَرِیضَةُ الْحَجِّ وَ فَرِیضَةُ الْوَلَایَةِ وَ الْخِلَافَةِ مِنْ بَعْدِکَ فَإِنِّی لَمْ أُخَلِّ أَرْضِی مِنْ حُجَّةٍ وَ لَنْ أُخَلِّیَهَا أَبَداً فَإِنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ یَأْمُرُکَ أَنْ تُبَلِّغَ قَوْمَکَ الْحَجَّ وَ تَحُجَّ وَ یَحُجَّ مَعَکَ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا مِنْ أَهْلِ الْحَضَرِ وَ الْأَطْرَافِ وَ الْأَعْرَابِ وَ تُعَلِّمَهُمْ مِنْ مَعَالِمِ حَجِّهِمْ مِثْلَ مَا عَلَّمْتَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَکَاتِهِمْ وَ صِیَامِهِمْ وَ تُوقِفَهُمْ مِنْ ذَلِکَ عَلَى مِثَالِ الَّذِی أَوْقَفْتَهُمْ عَلَیْهِ مِنْ جَمِیعِ مَا بَلَّغْتَهُمْ مِنَ الشَّرَائِعِ
رسول خدا صلّى الله علیه و آله از مدینه عازم حجّ بود، در حالى که تمام شرایع را به جز حجّ و ولایت، به مردم ابلاغ [تفهیم] کرده بود. در این هنگام جبرئیل ع به حضورش آمد و گفت: اى محمد، خداوند (جَلَّ اسْمُهُ) سلام مىرساند و مىفرماید من هیچ پیامبرى از پیامبرانم و هیچ رسولی از رسولانم را قبض روح نکردم مگر پس از اکمال دینم و تأکید حجّتم، و از این دین، دو فریضه بر عهدهی تو باقى مانده است که باید آنها را بر قوم خود ابلاغ [تفهیم] کنى، فریضهی حجّ و فریضهی ولایت و خلافت بعد از خودت را. که من هیچ گاه زمین خود را از حجت خالى نگذاشتهام و هرگز خالى نخواهم گذاشت و اکنون خداوند (جَلَّ ثَنَاؤُهُ) فرمان مىدهد که حج را بر قوم خود ابلاغ [تفهیم] کنى [به این صورت که] خودت حج گذارى و هر کس از شهرنشینان و ساکنان اطراف و بادیهنشینان که مىتوانند حج بگذارند، با تو همراه شوند تا احکام حج را به آنان بیاموزى، همانگونه که نماز و زکات و روزه را به ایشان آموختى و مردم را با حج آشنا کنی همان گونه که مردم را با دیگر شرایع دین آشنا کردی.
سؤالاتی که در این فراز از کلام امام در ذهن ایجاد میشود عبارتند از:
مگر ماجرای حج و ولایت، طی رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله تبیین نشده بود؟ چه لایهای از حج و ولایت طی رسالت نبوی ابلاغ نشده بود؟ چه رابطه و پیوستگی بین حج و ولایت وجود دارد؟ استدلالی که از جانب خداوند و به واسطه جبرئیل برای این مسئله مطرح میشود چیست؟ این فراز به چه آیه یا آیاتی قابل عرضه است؟ ماجرای اکمال دین و تأکید حجت در انبیای گذشته به چه معناست و یا آیا درجاتی دارد؟
یک پاسخ کلی به پرسش اول این است که طبق احادیث متعددی که وجود دارد، پیامبر صلی الله علیه و آله بارها طی رسالت خویش درباره خلافت و امامت امیر مؤمنان در عموم و جمع خصوصی سخنانی فرموده بودند، به گونهای که شاید هیچ فرد مسلمانی نبود که این مسئله را نداند؛ به عنوان نمونه طبق حدیثی در سنن ترمذی «نزد پیامبر(ص) مرغى [بریان] بود. فرمود: بار الها، محبوبترین بنده خود را برسان تا با من از این مرغ بخورد. على(ع) آمد و با وى [از آن] خورد.» سنن ترمذی یکی از 6 کتاب حدیثی معروف نزد اهل سنت است. این حدیث معروف به «طیر مشوی» یا «مرغ بریان» است و یکی از معدود احادیث صحیح و متواتر بین شیعه و سنی شناخته میشود. اما اتفاقی که در رویداد غدیر افتاد، انتصاب رسمیِ امیرالمؤمنین به امامت و خلافت بود؛ یعنی از آن زمان به بعد همگان رسماً ملزم شدند علاوه بر نبوت پیامبر، تحت ولایت امیرالمؤمنین قرار گیرند.
اما درباره پیوستگی ماجرای حج با جریان غدیر که اعلان رسمی امامت و ولایت امیرالمؤمنین بود، حکمتهایی نهفته است؛ از جمله آنکه ارکان و مناسک حج ارتباط وثیقی با معرفت به امام و برنامههای خداوند به واسطهی امام دارد. یک وجه آن، عرفه است که موسم معرفت به امام است. وجه دیگر آن، طواف کعبه است که تمرینی برای گردش حول محور امام است؛ حضرت زهرا سلامالله علیها پس از ماجرای سقیفه در پاسخ به فردی که پرسیده بود چرا امیرالمؤمنین از حق خویش دفاع نکرد، فرمود «مَثلُ الْامامِ مَثَلُ الْکعْبَةِ اذ تُوْتی وَ لَا تَأْتِی»؛ یعنی امام همچون کعبه است که باید به سویش حرکت کنند نه او به سوی مردم. بنابراین شاید یکی از حکمتهای پیوستگیِ حجةالوداع با ماجرای غدیر، همین ارتباط مفهومی بین حج و مقوله امامت است.
منبع: تسنیم
افزودن دیدگاه جدید