درآمدی بر غدیرشناسی، ضرورت‌ها و اولویت‌ها

کد خبر: 114928
موضوع غدیر از چهار جهت برای جامعه و نسل حاضر دارای اهمیت است. می‌توان گفت که هرکدام از این جهت‌ها به تنهایی کافی است که محقق به این مسئله بپردازد و اهمیت این موضوع را روشن کند.
وارث

متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام و المسلمین محمدتقی سبحانی مدیرعامل بنیاد بین المللی امامت بوده که به صورت اختصاصی در ادامه از نظر شما می‌گذرد:

 

وقتی سخن از غدیر و مفاهیم و معارف غدیر به میان می‌آید، اولین پرسشی که به ذهن خطور می‌کند این است که چرا در این زمان باید به موضوع و مسئله غدیر پرداخت؟ اگر به خوبی ضرورت غدیر و لزوم فرهنگ غدیر در جامعه ترسیم شود، مخاطبان فرهیخته‌ای در جستجوی دریافت حقایق غدیر برمی‌آیند. طبیعی است که اگر ضرورت این بحث روشن نشود، بسیاری به سادگی از کنار این موضوع خواهند گذشت، هرچند به خوبی این موضوع تقریر و تبیین شود؛ اما دریافت عمیقی از این موضوع دور از انتظار است، بنابراین تبیین ضرورت غدیر، امری بدیهی است و بر هر غدیرپژوهی لازم است که در گام نخست، ضرورت این بحث را دریابد.

 

بررسی موضوع غدیر از ابعاد و جهات گوناگون

 

موضوع غدیر از چهار جهت برای جامعه و نسل حاضر دارای اهمیت است. می‌توان گفت که هرکدام از این جهت‌ها به تنهایی کافی است که محقق به این مسئله بپردازد و اهمیت این موضوع را روشن نماید. با توجه به این جهات معلوم خواهد شد که موضوع غدیر، مسئله‌ای چندجانبه و دارای ابعاد گوناگون است، ضروری است که این موضوع در اولویت حرکت‌های فرهنگی و هویتی ما قرار بگیرد. این چهار جهت به شرح ذیل می‌باشد:

 

۱. غدیر به مثابه‌ی یک رویداد تاریخی

 

اولین ضرورت پرداخت به مسئله غدیر از زاویه حادثه و رویداد غدیر است. باید به این جهت توجه نمود که در رویداد غدیر چه ابعادی و چه وجوهی قرار داده شده که ضرورت پرداخت به این حادثه را فراوان و دو چندان می‌کند. بسیاری از افراد وقتی که غدیر را از این زاویه می‌بینند، این پرسش برای آن‌ها پیدا می‌شود که "غدیر هم یک حادثه‌ای از حادثه‌های تاریخ اسلام است، چرا ما باید یک حادثه تاریخی را بعد از ۱۴۰۰ سال همچنان بازگو کنیم و بزرگداشت آن را جشن بگیریم و به او بپردازیم؟ "

 

نکته‌ی قابل توجه این است که غدیر یک حادثه ساده و یک رویداد طبیعی و عادی نیست. حادثه غدیر به یک معنا مهمترین حادثه تاریخ اسلام، و به تعبیر دیگر یکی از مهمترین حوادثی است که در طول ۲۳ سال زندگانی پیامبر خاتم صلی‌الله‌علیه وآله اتفاق افتاده است.

 

حوادث زیادی در تاریخ اسلام موجود است، اعم از حوادث نظامی، حوادث سیاسی، حوادث فرهنگی، شرایط و موقعیت‌هایی که در جامعه آن روز رخ داده و مورخان در باب او سخن گفته‌اند. اما حادثه غدیر اولاً حادثه‌ای است که در پایان حیات شریف پیامبر صلی‌الله‌علیه وآله رخ می‌دهد و به یک تعبیر، عصاره و نقطه نهایی و قله حوادث و حیات پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه وآله است. از سوی دیگر حادثه‌ای است که طراح او خداوند متعال است. چنین حادثه‌ای کمتر در تاریخ اسلام رخ داده است.

 

در تاریخ اسلام حوادثی موجود است که دشمنان اسبابش را فراهم می‌کنند و طبیعتاً پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به مصاف آن می‌روند، همچنین حوادثی که بین اصحاب رخ می‌دهد، حتی حوادثی که با تلقی و تأکید پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه وآله اتفاق می‌افتد. اما حادثه‌ای که خداوند متعال بر وقوع و حدوث آن، در یک دوره خاصِ زمانی، با ویژگی‌ها و مؤلفه‌های خاص، بر آن تأکید می‌نماید، حادثه غدیر است. حادثه‌ای که خداوند آن را طراحی می‌کند و مجری و کارگردان او پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه وآله است. حادثه‌ای که قرار است در مشهد و مرئای همه مسلمانان قرار بگیرد؛ آنهایی که حاضر هستند باید آن را ببینند و بشوند؛ همچنین آن‌هایی که غایب هستند، باید از این حادثه مطلع بشوند.

 

قرآن کریم با تعبیر «بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ » بر ضرورت به نمایش گذاشتن این واقعه تأکید می‌کند. وقتی که پیامبر اکرم این حادثه را به منصه‌ی ظهور می‌رسانند، تأکید می‌کنند که این حادثه را حاضران باید به غایبان برسانند. پس معلوم می‌شود که این حادثه حادثه‌ی مهمی است، حادثه‌ای که باید اتفاق بیفتد و جزئی از حوادث ضروری و وقایع مهم اسلامی است. حادثه‌ای است که باید همه انسان‌ها، حاضران و غایبان در او حضور و مشارکت داشته باشند و سهم خودشان را در آن حادثه اعلام کنند.

 

در روایات و ادعیه و توصیه‌هایی که در باب غدیر وارد شده است، بر این مطلب تأکید شده است که حادثه غدیر در طول تاریخ، در هر منطقه، در هر شهری و در هر کوی و برزنی، جلوه نمایی کند و بزرگداشت آن با تجلیل برگزار شود، و دائم به رخ جامعه اسلامی کشیده شود. پس کسانی نگویند که حادثه غدیر یک حادثه است و نقل و گزارش و بزرگداشت یک حادثه آن‌چنان اهمیت ندارد. این حادثه یک استثنا است هم به لحاظ شرایط وقوع آن، هم به لحاظ تأکیدی که بر بزرگداشت و جلوه‌گری و استمرار او در همه مکان‌ها و زمان‌ها است.

 

۲. غدیر به مثابه‌ی یک باور اعتقادی

 

غدیر فقط یک حادثه و رویداد نیست، حادثه‌ای است که قرار است اصلی از اصول مکتب اسلام درآن تبیین و جزئیات و خصوصیات آن برای مسلمانان ارائه شود. وقتی سخن از باور به غدیر به میان می‌آید، گاهی تصور می‌شود که این باور یکی از فروع باورهای اسلامی است. این نکته باید واضح گردد، باوری که در واقعه‌ی غدیر ارائه می‌شود، یک اصل است؛ این را آیات قرآن به صراحت تأکید می‌کند. وقتی که قرآن کریم غدیر را در کنار رسالت می‌گذارد و ولایت و باور به جانشینی پیامبر را در کنار اصل رسالت می‌گذارد و بدون این ولایت رسالت را ناتمام می‌داند، روشن می‌گردد که این واقعه یک باور ساده نمی‌باشد. وقتی درون‌مایه‌های حدیث غدیر و ماجرای غدیر و سخنانی که در آنجا مطرح می‌شود، تبیین و بازنمایی می‌گردد، معلوم می‌شود که حتی باور به امامت و باور به غدیر یک اصل هم نیست بلکه اصل الاصول است. در در بیانات پیامبر اکرمصلی‌الله‌علیه‌وآله و اهل‌بیت عصمت و طهارت‌علیهم‌السلام و همچنین در آیات شریفه قرآن، مسئله ولایت امیرالمؤمنین و اهل‌بیت‌علیهم‌السلام در کنار ولایت الله قرار گرفته است. پیامبر اکرمصلی‌الله‌علیه‌وآله برای معرفی جایگاه امامت، ابتدا جایگاه خودشان را در نظام عالم مشخص می‌کنند و مسئله ولایت خودشان را به عنوان گوهر رسالت تبیین می‌نمایند. اگر قرآن کریم می‌فرماید معرفی ولایت امیرالمؤمنین بخشی از رسالت الهی است که پیامبر بر دوش دارد، دلیلش این است که گوهر رسالت، ولایت است؛ و پیامبر اکرم در واقعه غدیر به عنوان مقدمه، بیان رسالت خودشان را با چهره‌ی ولایت معرفی می‌کنند. جایگاه ولایتی خودشان را اول نشان می‌دهند و از طریق جایگاه ولایتی، به دنبال این هستند که این جایگاه ولایت باید استمرار پیدا بکند.

 

با دقت و تعمق در واقعه غدیر مخاطب این نکته را در می‌یابد که باوری در غدیر معرفی و پرورانده و توسعه داده می‌شود که ضرورت دارد که همه‌ی مسلمین بر آن اعتراف کنند و پیمان خودشان را به این باور ارائه نمایند. همه انسان‌ها در مقابل این واقعه باید متعهد شوند، میثاق ببندند و پیمان ببندند که آن را استمرار می‌دهند؛ معلوم است که اصل مهمی است. اگر روایات تبیین مسئله امامت مورد تأمل قرار بگیرد، این ادعا ثابت می‌شود. در خطبه فدکیه، صدیقه طاهره سلام الله علیه به صراحت می‌فرمایند: «و طاعتنا نظاماً للملة و إمامتنا أمانا من الفرقة». همچنین امام رضا علیه السلام این‌گونه می‌فرمایند: «اِنَّ الاِمامَةَ زِمامُ الدّین وَ نِظامُ المُسلِمینَ». با تبیین درون‌مایه این کلمات و ده‌ها فرمایش دیگر در بیان امامت و ضرورت امامت روشن می‌شود که این اصل امامت، اصلی است که نگهدار سایر اصول دین است.

 

در این فرمایش صدیقه طاهره سلام الله علیها می‌فرمایند: «و طاعتنا نظاماً للملة» ملت یعنی دین. اطاعت از ما پذیرش ولایت ما، نظام دین و سامانه مکتب را نگه می‌دارد. اگر قرار است مکتب اسلام به درستی در سامانه خودش قرار بگیرد در ریل و مسیر خودش حرکت کند، این باید بر محور اطاعت اهل‌بیتعلیهم‌السلام باشد. امام رضا علیه السلام می‌فرمایند: «اِنَّ الاِمامَةَ زِمامُ الدّین» اگر دین قرار است به درستی در مسیر خودش پیش برود و انسان‌ها را به هدایت برساند، محوریت امام و محوریت ولایت در دین باید رعایت شود. دین بدون ولایت، دین بدون امامت، موجب هدایت نیست و موجب وحدت و همبستگی امت نخواهد بود. پس بنابراین محور دوم و ضرورت دوم، توجه به امامت و حادثه غدیر به عنوان اصلی از اصول مکتب بلکه اصل الاصول است.

 

۳. غدیر به مثابه‌ی مکتب تربیتی

 

غدیر آمده است تا برای مسلمانان، برای انسان‌ها، یک مکتب انسان‌ساز یک مکتب پرورشی و هدایتی را معرفی کند. غدیر صرفاً یک باور نیست، یک اعتقاد است ولی اعتقادی سازنده برای تربیت آحاد بشر است. بر پایه اعتقاد به ولایت یک دانشگاه شکل می‌گیرد، یک مدرسه تربیتی شکل می‌گیرد. مدرسه تربیتی که قرار است بر محور آن، بزرگترین انسان‌های تاریخ، پاک‌ترین موجودات هستی، عالم‌ترین، بافضیلت‌ترین افرادی که در روی زمین و در عالم به وجود آمدند و به ظهور رسیدند، معلمان و مربیان این مدرسه باشند. در این مکتب قرار است مهمترین درس‌ها و آموزه‌هایی که سعادت انسان، حیات انسان، جاودانگی انسان، پویایی انسان در گرو آن است به منصه‌ی ظهور برسد. اگر بعد از پیامبر مکتب ولایت نباشد، تمام دستاوردهای تربیتی قرآن و پیامبر اکرم از بین خواهد رفت.

 

اگر امروز حیات صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها نبود، اگر با زندگی، منش و سیره امیرمؤمنان علیه‌السلام آشنا نبودیم، اگر تاریخ اسلام، اهل‌بیت عصمت و طهارتعلیهم السلام را ندیده بود، و قرار بود اسلام را در چهره این خلیفه و یا آن خلیفه، این دانشمند و یا آن فقیه جستجو کند، چه میزان دستاوردهای بزرگ اسلامی از میان می‌رفت؛ به عبارت گویا، اسلام کاربردی و حقیقی، اسلامی که در شریان حیات بشر راه یافته باشد و مکتب تربیتی انسان ساز داشته‌باشد، اسلام غدیری و علوی است.

 

غدیر یک مکتبی معرفی می‌کند که فقط در او سخن و دانش نیست، در او فضیلت است، در او ارزش‌های اخلاقی است. ارزش‌های اخلاقی که مکتب غدیر معرفی می‌نماید، فقط در زبان یک دانش و یک نظریه اخلاقی بیان نمی‌شود، بلکه اخلاقی که جلوه‌ی عینی دارد. انسان‌هایی که واجد همه این کمالات هستند و این کمالات را در زندگی عملی خودشان به رسمیت می‌شناسند به بشریت این اخلاق کاربردی را نشان می‌دهند.

 

غدیر آمده است تا برای انسان، - انسان گذشته، انسان حال و انسان آینده - الگوهای عملی زندگی را معرفی کند. غدیر آمده است تا بیان کند که چراغ روشنِ تربیت و هدایت، علمدارانی دارد که از زمان پیامبر اکرم تا روز قیامت آنها زنده هستند و مکتب آنها زنده است، معارف آن‌ها در اختیار است و انسان‌ها می‌توانند به آن‌ها مراجعه کنند و استفاده کنند.

 

بشر اگر خواهانِ خانواده‌ای سالم است باید در جستجو خانواده غدیری باشد. اگر اقتصاد سالم می‌خواهد باید به سراغ اقتصادی برود که در مکتب ولایت معرفی می‌شود و به او عمل می‌شود. اگر خواهان سیاست و حاکمیت و حکمرانی پاک و صحیح است، الگوی عملی و عینیِ و مبادیِ آن و ارزش‌هایش و مؤلفه‌هایش در مکتب غدیر تبیین می‌شود. پس غدیر فقط یک اصل را معرفی نمی‌کند، در پرتو اصل، مدرسه‌ای را معرفی می‌کند که همه‌ی وجوه حیات -حیات فردی، حیات اجتماعی-، ابعاد مختلف یک زندگی و نیازهای بشری را همه عرصه‌ها پوشش می‌دهد.

 

امروز بیش از گذشته نیازمند مکتب غدیر هستیم. انسان سرگشته، انسان گم‌گشته، انسانی که مسیر طبیعی اخلاق و معنویت را گم کرده و به اینجا و آنجا چنگ می‌زند و از فرقه‌ها و گروه‌های انحرافی و سطحی و خرافات پیروی می‌کند. آیا امروز مکتب غدیر نمی‌تواند انسان معاصر را از این گریزگاه‌ها، از این لغزشگاه‌ها، از این مرداب‌های تعفن نجات بدهد؟!

 

بی‌تردید معرفی مکتب امیر مؤمنان و اهل‌بیت عصمت و طهارت‌علیهم‌السلام و معارف آنها و سیره آنها، بهترین الگو و بهترین عنصر نجات‌بخش برای انسان امروز و فردا است. بشریت به غدیر به شدت نیاز دارد، و برانگیختن این احساس نیاز وظیفه‌ی مبلغان و محققان می‌باشد. ایشان باید این مسئله را تبیین کنند، که غدیر مکتب امروز و فردای ما است.

 

۴. غدیر به مثابه‌ی هویت مذهبی و ملی

 

جهت دیگری که در ضرورت پرداختن به غدیر بایسته است بدان پرداخته شود، غدیر به مثابه هویت مذهبی و ملی این مرز و بوم است. اگر از وجوه پیشین صرف‌نظر شود؛ اگر زمینه‌ای برای تبیین آن سه محور وجود نداشته باشد، و مخاطبان غدیرپژوه بیشتر در این زاویه حساسیت داشته باشند؛ به خوبی می‌توان نشان داد که هویت واقعی این مرز و بوم، هویت این مردم، هویت این سرزمین، هویت این جامعه‌ی بزرگ شیعی و هویت این کشور، در گرو تبیین و بزرگداشت غدیر است. هویت مذهبی این جامعه بر محور ولایت شکل گرفته؛ هیچ عنصری از عناصر مذهبی جامعه نیست که پیوندی با مسئله ولایت و امامت نداشته باشد. از هویت اسلامی، شیعیان امیرمؤمنان‌علیه‌السلام و ولایت او، قابل حذف نیست. شعر، تمدن، معماری، شهرسازی، فرهنگ عامه، هنر و نقاشی این سرزمین و کشور، همه با امامت و ولایت پیوند خورده. از سوی دیگر، اینها همه مؤلفه‌های فرهنگ ملی این مرز و بوم هستند. مردم این سرزمین صدها سال است که با فرهنگ ولایت و امامت زندگی می‌کنند. نمی‌توان از هنر و معماری و اخلاق و آداب عمومی این جامعه، عنصر ولایت و اطاعت از اهل‌بیتعلیهم‌السلام را گرفت.

 

همه‌ی دنیا برای بزرگداشت هویت خودشان تلاش می‌کنند، این همه مراسم، جشن‌ها، شادی‌ها، رژه‌ها، هزینه‌های فراوانی که در کشورهای مختلف می‌شود تا مناسبت‌های ملی و دینی خویش را جشن بگیرند و بزرگ بدارند؛ یکی از دلایل اصلی آن این است که می‌دانند بقای آنها، استمرار هویت آنها در گرو مؤلفه‌های اصلی هویتی است. ما اگر غدیر را بزرگ می‌دانیم، گذشته از همه‌ی نکات پیش گفته، برای این است که خودمان را بشناسیم. خودشناسی جامعه، هویت‌یابی کشور و جامعه شیعی در گرو بازشناسی دقیق غدیر است. فراموشی غدیر به معنای گم شدن تکه‌ای از هویت این جامعه است. اگر کسانی خواهان وحدت ملی، هم‌بستگی اجتماعی و وحدت اسلامی هستند و قصد برپایی آن را دارند، باید بدانند که اینها بدون مؤلفه غدیر و امامت و ولایت ممکن نیست. چگونه می‌توان هویت امروز این مرز و بوم را بدون ولایت غدیری معرفی نمود.

 

سخن پایانی

 

هویت‌ها به صورت کلی، هویت‌های ملی، منطقه‌ای و دینی امروز در معرض مخاطرات فراوانی است. این را جامعه‌شناسان، فرهنگ‌شناسان، تمدن‌شناسان به وفور مطرح می‌کنند و نشانه‌های آن را هم ذکر می‌کنند. همه‌ی فرهنگ‌ها امروز به دنبال مقاومت در مقابل این سیل بنیان‌کن ضد هویتی است. ما هم امروز در این کشاکش درگیر هویت‌ها و ضد هویت‌ها هستیم، ما هم در معرض استحاله هویت فرهنگی هستیم. نسل آینده‌ی ما، نسل جوان امروزِ ما، نیازمند به یک خودباوری است، نیازمند به بازشناسی درون‌مایه‌های خودش است.

 

اصحاب رسانه، اهل فرهنگ، اساتید حوزه و دانشگاه موظف هستند که نسل آینده را تربیت کنند. اگر قرار است مقاومت را در این نسل تقویت کنند، اگر قرار است پایداری این نسل را در مقابل مخاطرات تضمین کنند.

 

اگر قرار است این نسل را آماده بشود، که در آینده، کشور، جامعه، فرهنگ را بسازد، نیازمند تقویت هویت فرهنگی و درونی جامعه می‌باشد. یکی از بهترین وسایل تقویت هویت مذهبی و ملی، بزرگداشت غدیر، تبیین مؤلفه‌های غدیری و فرهنگ غدیری می‌باشد.

 

آنچه که بیان شد، تنها گوشه‌ای از ضرورت‌هایی است که می‌توان برای غدیر معرفی کرد. غدیر یک حقیقت ناشناخته است، یک حادثه‌ای است که هر چه زمان بر او گذشته، اهمیت او، عمق او و ابعاد او روشن شده است. امروز ما باید رسالت خودمان را در این عرصه و در این مقطع تاریخی به خوبی ایفا کنیم تا کسانی گمان نکنند که پرداختن به غدیر پرداختن به گذشته است. طرح غدیر امروز یک مسئله جدید و مربوط به امروز و فردا است. مبلغان باید نشان بدهند که غدیر نه تنها کهنه نشده، بلکه امروز تازه جوانه‌های جدید زده و میوه‌های تازه‌ای را در پیش دارد. عرصه‌های فرهنگی، عرصه‌های تبلیغی، رسالت بسیار بزرگی در این زمینه دارند.

 

و الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و آله الطاهرین.

منبع: خبرگزاری مهر


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.