آیتالله طالقانی اولین منادی بازگشت به قرآن در ایران معاصر است
نوزدهم شهریورماه سالروز درگذشت آیتالله سیدمحمود طالقانی است. او یکی از بنیانگذاران انقلاب اسلامی و از مصلحان دینی ایران معاصر است که توانست پایهگذار خوانش جدیدی از متون اسلامی باشد و آموزههای دینی را با واقعیتهای زندگی اجتماعی نزدیک کند. کتاب ارزشمند «پرتوی از قرآن» بیانگر اندیشههای تفسیری ایشان است که از جهات مختلف از جمله ارائه نگرشی نو و امروزی نسبت به آیات قرآن کریم حائز اهمیت است.
به همین مناسبت با یوسف خانمحمدی، استاد دانشگاه شهید بهشتی همصحبت شدیم که متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید؛
یکی از پرسشهایی که در مورد نحوه نگرش آیتالله طالقانی به آیات قرآن و خوانش متجددانه ایشان از قرآن مطرح است این است که این نگرش چگونه در ایشان به وجود آمد. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
آیتالله طالقانی در تاریخ معاصر ایران یکی از مصلحان مهم و تاثیرگذار جامعه ایران معاصر است. ایشان شاید در بین رهبران انقلاب جزء سه، چهار نفر رهبر اصلی انقلاب بود. حدود چهل سال در حال مبارزه علمی و عملی برای اصلاح جامعه ایران بود که تقریبا منحصر به فرد است.
اگر ما به تاریخ ایران معاصر نگاه کنیم آیتالله طالقانی بعد از عصر آگاهی دست به پژوهش در قرآن و نهجالبلاغه زد. برای اینکه توضیح دهم عصر آگاهی از کی شروع شد و نقطه عطف تاریخی که ایران و جامعه ایران پا به عرصه آگاهی گذاشت کی آغاز شد باید توضیح دهم ایران چند مرتبه با روس جنگیده بود. تمام این جنگها که در عصر قاجار اتفاق افتاد منجر به عهدنامههای ترکمنچای و گلستان شد. در پی آن شکستها، جامعه ایرانی اعم از حکمرانان و دربار و علما و بازرگانان و توده اکثریت جامعه به یک آگاهی دست یافتند. آن آگاهی این بود که ایران از قافله توسعه و پیشرفتی که در دنیا مخصوصا در جهان غرب محقق شده است عقب مانده است؛ لذا روسیه که کشور درجه دوم غربی حساب میشد به لحاظ سلاحهای پیشرفتهای که داشت در این دو جنگ خصوصا جنگ دوم ایران را شکست داد.
مردم ایران وقتی به این آگاهی رسیدند در حوزههای مختلف دست به اصلاح زدند و شروع به اصلاح جامعه کردند؛ اعم از اصلاح حوزه نظامی و اصلاح حوزه آموزشی مثل تاسیس دارالفنون. این اصلاحات در نهایت به اصلاحات سیاسی عمیق منجر شد که از آن به انقلاب مشروطیت تعبیر میکنیم. بخش مهمی از این اصلاحات، اصلاحات دینی بود و متفکران ما شروع به اصلاحات دینی و بازفهم متون و سنت اسلامی و بازتعریف آن کردند به گونهای که مشکلات و معضلات جامعه را سامان دهند. اولین متفکری که در این زمینه سرسلسله نواندیشی دینی در جامعه ایران است و آیتالله طالقانی ادامه ایشان به حساب میآید علامه نایینی با کتاب تنبیه الامه است. علامه نایینی در فقه سیاسی کار میکرد و بنیانگذار فقه سیاسی مدرن است یعنی فقهی که بتواند کارآمد باشد و به سوالات و معضلات اجتماعی پاسخ دهد. بعد از ایشان آیتالله طالقانی تنبیه الامه نایینی را تشریح کرد و به نوعی آن را مجددا چاپ کرد و راهکار اصلاح جامعه را در رویکرد دینی دید.
بعدا آیتالله طالقانی به نوعی یک شاخه دیگری از فقه سیاسی را ارائه کرد و تفسیر سیاسی از قرآن را شروع کرد. اگر تفسیر سیاسی را شاخهای موازی با فقه سیاسی بدانیم باید تصریح کنیم آیتالله طالقانی اولین منادی بازگشت به قرآن در ایران معاصر است. این جریانی که ایشان ایجاد کرد توسط شهید مطهری و شهید بهشتی ادامه پیدا کرد.
پس از نگاه شما آیتالله طالقانی محصول عصر آگاهی بود و راهکار اصلاح جامعه را در بازخوانی متون دینی میدید. پرسش بعدی این است که ایشان چگونه این پروژه را پیشبرد و مولفههای اساسی که مدنظر داشتند چه بود؟
بله، آیتالله طالقانی تفسیر جدیدی از قرآن را شروع کرد که بتواند با قرآن، اصلاح سیاسی و اجتماعی در ایران را رقم بزند. آیتالله طالقانی به نوعی مسئلههایی در ذهن خودش داشت. ایشان این مسائل را به قرآن عرضه میکرد و از قرآن پاسخ میگرفت. اولین مسئلهای که ذهن آیتالله طالقانی را درگیر کرده بود و برای ایشان خیلی مهم بود مسئله استبداد بود. یک پرسشی که در آن زمان وجود داشت این بود که چه عاملی باعث شده جامعه ایران از جوشش همیشگی خودش بازبایستد و نتواند تمدن دو هزار ساله خودش را ادامه دهد؟ در همین راستا نکتهای که ذهن آیتالله طالقانی را درگیر کرد مسئله حکومت استبدادی بود که در ایران حاکم شده بود و شیوه حکمرانی در ایران به مرض استبداد دچار شده بود. در نتیجه مهمترین دغدغهای که در قلم ایشان به رشته تحریر درآمده است مسئله استبداد است. آیتالله طالقانی برای اینکه مسئله استبداد را مهار کند با اتکا به محتوای قرآن به نوعی دموکراسی اسلامی یا مردمسالاری دینی را منظومه فکری خودش ترسیم کرد و برای جامعه ایران پیشنهاد کرد.
با اینکه آیتالله طالقانی تا تدوین اصل چهارم قانون اساسی زنده بود ولی ایشان اندیشه مردمسالاری را گفتمانسازی کرد، به نوعی که اصل شورا و اصل تاکید بر خرد جمعی و اداره جامعه بر اساس خرد جمعی در اکثر اصول قانون اساسی، خودش را نشان میدهد چون نظر شهید بهشتی هم در این بحث به آیتالله طالقانی نزدیک بود. پس یک مسئله، اداره جامعه بر اساس خرد جمعی بود که ایشان با اتکا به آیات شورا مطرح کرده بود.
دومین مسئلهای که ذهن آیتالله طالقانی را درگیر کرده بود آزادی بود. ایشان کتابی به نام قرآن و آزادی دارد. در منظومه فکری آیتالله طالقانی وقتی از شورا صحبت میکنیم، وقتی از خرد جمعی صحبت میکنیم، دومین قسمت این پازل نظریه آزادی است. آیتالله طالقانی به شدت بر این باور بود اگر بخواهیم جامعهمان توسعه پیدا کند، پشرفت پیدا کند باید پایبند آزادی باشیم. ایشان یکی از عوامل انحطاط و عقبماندگی ایران در عصر پهلوی را فقدان آزادی میدانست. وقتی آزادی نباشد غیر ممکن است در حوزه علمی، پژوهشی، قانونگذاری، مدیریت و حکمرانی به نقطه مطلوب خودمان نزدیک شویم. پس یک مسئله که همیشه برای آیتالله طالقانی مهم بود مسئله آزادی بود. ایشان مثل علامه نایینی مدام تاکید میکرد باید این آزادی را در جامعه تضمین کنیم.
جامعه و حق حاکمیت همه مردم
مسئله دیگری که برای طالقانی مطرح بود این بود که ایشان معتقد بود باید تکثر و تنوع را در جامعه به رسمیت بشناسیم. اگر دو نفر دوقلوی همسان باشند باز هم فکرهای متفاوتی دارند. بر این اساس طالقانی معتقد بود باید گفتوگو در جامعه را گسترش دهیم و فرهنگ گفتوگو را در جامعه بنیاد بگذاریم. از نظر ایشان جامعه برای همه مردم است و همه مردم باید در اداره جامعه دخیل باشند. حال ممکن است در اداره جامعه اختلاف نظرهایی به وجود بیاید. تنها سازکار مهم و موثر در این زمینه گفتوگو در سطح نخبگانی و در سطوح مختلف است. حتی ایشان این بحث را مطرح کرده بود که اگر میخواهیم گفتوگو پایدار باشد باید فرهنگ گفتوگو را از درون خانواده و مراکز آموزشی شروع کنیم.
موضوع دیگری که برای آیتالله طالقانی خیلی مهم بود عدالت اجتماعی بود. مبارزه با فقر و فساد و تبعیض و اینکه در جامعه ما یک عده افراد اندک بتوانند امکانات عمومی را در اختیار بگیرند و از آنها برخوردار شوند ولی اکثریت جامعه از آن محروم شوند و فرصتهای به صورت عادلانه در اختیار همه مردم قرار نگیرد. این عدالت اجتماعی همیشه برای آیتالله طالقانی مهم بود و به این خاطر اثر مستقلی در این زمینه به نگارش درآورد و مالکیت در اسلام را نوشت.
مسئله بعدی اصالت صلح و به عبارت دیگر اصالت سازش و زندگی مسالمتآمیز بود. ایشان اصل را بر صلح میدانست. ایشان بر اساس آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» به این نتیجه میرسند که نتیجه حج و سایر عبادات در اسلام باید ایجاد جامعه امن و جامعه صلحگرا و جامعه بدون جنگ و خشونت باشد.
اصل دیگر رعایت حقوق دیگران در جامعه است. وقتی در جامعه حقوق دیگران را رعایت کردیم، وقتی در جامعه عدالت برقرار شد، وقتی در جامعه گفتوگو باشد، وقتی در جامعه خردجمعی محور باشد منظومهای ایجاد میشود که جامعه جامعه امنی میشود و جامعه باثباتی خواهیم داشت.
ضرورت آگاهسازی مردم در اندیشه طالقانی
بحث دیگری که خیلی در دیدگاه آیتالله طالقانی مهم بود این بود خود طالقانی که محصول عصر آگاهی است شدیدا به آگاهسازی جامعه باورمند بود و میگفت تمام معضلات ما از آنجا ناشی میشود که مردم را از واقعیتهای اجتماعی و سیاسی و علمی محروم کنیم و مردم به واقعیتها دست پیدا نکنند. یک اصل مهم در بین مصلحان بزرگ این است که همه اینها هر جا میرسند، روزنامه تاسیس میکنند، مجله تاسیس میکنند و تمام تلاششان این است مردم را آگاه کنند. اساسا یکی از رسالتهای مهم انبیای الهی هم آگاه کردن مردم بود. وقتی مردم به حقوق خودشان و منافع ملی آگاه شوند حتما به دنبال تامین حقوق و منافع ملی خواهند رفت.
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید