دانستنی‌هایی جالب از خانه کعبه

کد خبر: 115825
 خداوند می توانست خانه کعبه را در خوش آب و هواترین مناطق زمین قرار دهد ، ولی چنین نکرد مبادا مردم متوجه جهات مادی شوند و اجر و پاداششان کم گردد.
وارث

 خطبه قاصِعَه، طولانی‌ترین خطبه نهج البلاغه است که محتوایی اخلاقی و اجتماعی دارد و موضوع آن نکوهش تعصب و خودپسندی است. این خطبه در اواخر حکومت امیرالمؤمنین(ع) در کوفه ایراد شده و امام در این خطبه درباره تفرقه اجتماعی هشدار داده و عاملان آن را سرزنش می‌کند و حوزه نیوز در شماره های گوناگون به انتشار متن، ترجمه و شرح آن خواهد پرداخت.

- متن بخش هشتم خطبه

أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الْأَوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی الْآخِرِینَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَسْمَعُ، فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ الَّذِی جَعَلَهُ [اللَّهُ‏] لِلنَّاسِ قِیَاماً، ثُمَ‏ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ بِقَاعِ الْأَرْضِ حَجَراً وَ أَقَلِّ نَتَائِقِ الدُّنْیَا مَدَراً وَ أَضْیَقِ بُطُونِ الْأَوْدِیَةِ قُطْراً، بَیْنَ جِبَالٍ خَشِنَةٍ وَ رِمَالٍ دَمِثَةٍ وَ عُیُونٍ وَشِلَةٍ وَ قُرًی مُنْقَطِعَةٍ، لَا یَزْکُو بِهَا خُفٌّ وَ لَا حَافِرٌ وَ لَا ظِلْفٌ، ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ (علیه السلام) وَ وَلَدَهُ أَنْ یَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ، فَصَارَ مَثَابَةً لِمُنْتَجَعِ أَسْفَارِهِمْ وَ غَایَةً لِمُلْقَی رِحَالِهِمْ تَهْوِی إِلَیْهِ ثِمَارُ الْأَفْئِدَةِ مِنْ مَفَاوِزِ قِفَارٍ سَحِیقَةٍ وَ مَهَاوِی فِجَاجٍ عَمِیقَةٍ وَ جَزَائِرِ بِحَارٍ مُنْقَطِعَةٍ، حَتَّی یَهُزُّوا مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلًا یُهَلِّلُونَ لِلَّهِ حَوْلَهُ وَ یَرْمُلُونَ عَلَی أَقْدَامِهِمْ شُعْثاً غُبْراً لَهُ قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِیلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَ شَوَّهُوا بِإِعْفَاءِ الشُّعُورِ مَحَاسِنَ خَلْقِهِمُ، ابْتِلَاءً عَظِیماً وَ امْتِحَاناً شَدِیداً وَ اخْتِبَاراً مُبِیناً وَ تَمْحِیصاً بَلِیغاً، جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ وَ وُصْلَةً إِلَی جَنَّتِهِ.

وَ لَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ أَنْ یَضَعَ بَیْتَهُ الْحَرَامَ وَ مَشَاعِرَهُ الْعِظَامَ بَیْنَ جَنَّاتٍ وَ أَنْهَارٍ وَ سَهْلٍ وَ قَرَارٍ جَمَّ الْأَشْجَارِ دَانِیَ الثِّمَارِ مُلْتَفَّ الْبُنَی مُتَّصِلَ الْقُرَی بَیْنَ بُرَّةٍ سَمْرَاءَ وَ رَوْضَةٍ خَضْرَاءَ وَ أَرْیَافٍ مُحْدِقَةٍ وَ عِرَاصٍ مُغْدِقَةٍ وَ [زُرُوعٍ‏] رِیَاضٍ نَاضِرَةٍ وَ طُرُقٍ عَامِرَةٍ، لَکَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَی حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلَاءِ، وَ لَوْ کَانَ [الْأَسَاسُ‏] الْإِسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَیْهَا وَ الْأَحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا بَیْنَ [مِنْ‏] زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ وَ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ نُورٍ وَ ضِیَاءٍ، لَخَفَّفَ ذَلِکَ مُصَارَعَةَ الشَّکِّ فِی الصُّدُورِ وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِیسَ عَنِ الْقُلُوبِ وَ لَنَفَی مُعْتَلَجَ الرَّیْبِ مِنَ النَّاسِ، وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ وَ یَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ وَ یَبْتَلِیهِمْ بِضُرُوبِ الْمَکَارِهِ، إِخْرَاجاً لِلتَّکَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ إِسْکَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِی نُفُوسِهِمْ، وَ لِیَجْعَلَ ذَلِکَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَی فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِهِ‏.

- ترجمه بخش هشتم خطبه (آیت الله مکارم شیرازی)

آیا نمی بینید خداوند انسانهای نخستین را از زمان آدم تا آخرین آنها را در این عالم با سنگهایی (منظور خانه کعبه است) آزمایش نموده که نه زیان می رساند نه سودی می بخشد، نه می بیند و نه می شنود، و این سنگها را خانه محترم خود قرار داده و آن را موجب پایداری و پابرجایی مردم ساخته است. سپس آن را در سنگلاخ ترین مکانها و بی گیاه ترین ریگزارهای زمین و تنگ ترین درّه ها، در میان کوههای خشن و شنهای نرم و روان و چشمه های کم آب و آبادیهای پراکنده قرار داد که نه شتر به آسانی در آن پرورش می یابد و نه اسب و گاو و گوسفند. (نه بنای قابل ملاحظه ای دارد و نه سرزمین پرباری).

سپس آدم و فرزندانش را فرمان داد که به سوی آن رخت سفر بربندند، آنجا را مرکز اجتماع و سرمنزل مقصود و باراندازشان قرار داد، که میوه دلها از میان فلاتها و دشتهای دور دست و از درون درّه های عمیق و جزایر از هم پراکنده دریاها به سوی آن سرازیر می شود تا شانه ها را متواضعانه حرکت دهند و لا اله الاّ اللّه گویان گرد این خانه طواف کنند و با موهای آشفته و بدنهای پر گرد و غبار هروله نمایند، در حالی که لباسها را به کناری افکنده و با ترک اصلاح سر و صورت زیباییهای خود را دگرگون ساخته اند. این آزمایشی است بزرگ و امتحانی است شدید و آشکار و پاکسازی مؤثری که خدا آن را سبب رحمتش و وصول به بهشتش قرار داده است.

اگر خداوند سبحان می خواست می توانست خانه محترم خود و اماکن پر عظمتش را در میان باغها و نهرها و سرزمینهای هموار و آرام و پر درخت که میوه هایش در دسترس باشد دارای بناهای فراوان و آبادیهای به هم پیوسته در میان گندم زارها و باغهای خرم و پر گل و گیاه و روستاهای سرسبز و زمینهای پر آب و گلزارهای پر طراوت و جاده های آباد قرار دهد؛ امّا در این صورت به همان نسبت که آزمون، ساده تر بود پاداش و جزا نیز کوچک تر می شد و اگر پی و بنیانی که خانه کعبه بر آن نهاده شده و سنگهایی که بنای آن را بالا برده از زمرد سبز و یاقوت سرخ و درخشنده بود، شک و تردید در سینه ها کمتر رخنه می کرد و نیازی برای تلاش ابلیس جهت سیطره بر قلوب نبود و وسوسه های پنهانی از مردم منتفی می شد؛ ولی خداوند، بندگانش را با انواع شدائد می آزماید و با انواع مشکلات، متعبّد می سازد و با اشکال گوناگون گرفتاریها امتحان می کند تا تکبر را از قلوب آنها خارج سازد و تواضع و فروتنی را در نفوسشان جای دهد تا درهای فضل و رحمتش را به روی آنان بگشاید و اسباب آسان عفوش را در اختیارشان قرار دهد.

- شرح بخش هشتم خطبه (آیت الله مکارم شیرازی)

درس عجیب دیگری از خانه خدا

امام(علیه السلام) در این بخش از خطبه هدف نهایی خود را که نفی تکبّر و دعوت به ساده زیستی است از طریق دیگری دنبال می کند و با تعبیرات بسیار زیبا، گویا و رسا آن را شرح می دهد، به گونه ای که هیچ گوینده ای هر چند فصیح و بلیغ باشد به گرد او نمی رسد، می فرماید: «آیا نمی بینید که خداوند انسانهای نخستین را از زمان آدم تا آخرین آنها در این عالم با سنگهایی که نه زیان می رساند نه سودی می بخشد، نه می بیند و نه می شنود، آزمایش نمود و این سنگها را خانه محترم خود قرار داده و آن را موجب پایداری و پابرجایی مردم ساخته است»؛ (أَلاَ تَرَوْنَ أَنَّ اللّهَ، سُبْحَانَهُ، اخْتَبَرَ الاَْوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَیْهِ، إِلَی الاْخِرِینَ مِنْ هذَا الْعَالَمِ؛ بِأَحْجَار لاَ تَضُرُّ وَ لاَ تَنْفَعُ، وَ لاَ تُبْصِرُ وَ لاَ تَسْمَعُ. فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ «الَّذِی جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِیاماً»).

از این تعبیر به خوبی استفاده می شود که خانه کعبه ـ قدیمی ترین معبد جهان ـ نخست به دست آدم ساخته شد (سپس در زمان ابراهیم تجدید بنا گردید) و نیز از آن استفاده می شود که سادگی فوق العاده این خانه و مصالح ظاهراً کم ارزش آن همه برای این بوده است که مردم در جنبه مادّی آن خیره نشوند، بلکه یکپارچه به مسائل معنوی آن بیندیشند.

نیز می فرماید: «خانه کعبه چنان مرکزیّتی دارد که توجه به آن و مراسمی که هر سال گرداگرد آن انجام می شود، سبب پایداری مسلمین و قوّت و عزّت و اتحاد و پیشرفت و تعالی آنان در جهات مختلف است».

این جمله در کلام امام(علیه السلام) برگرفته از آیه شریفه ۹۷ سوره مائده است که می فرماید: «(جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَاماً لِّلنَّاسِ)؛ خداوند کعبه، بیت الحرام را وسیله ای برای سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده است».

«قیام» در اینجا مصدری است که به معنای اسم فاعل آمده؛ یعنی زندگی مردم را از جهت مادّی و معنوی بر پا می دارد، همان گونه که ستونهای قوّی، خیمه و خانه برپا می دارد.

«بیت الله» از یک سو، رمز وحدت و اتحاد مسلمانان و سربلندی و عظمت آنهاست و از سوی دیگر مراسمی دارد که دلها را از زنگار گناه پاک می کند و نور معنویت بر آنها می پاشد.

آن گاه امام (علیه السلام) بعد از ذکر سادگی خانه کعبه به ذکر ویژگیهای سرزمین مکّه که این خانه در آن قرار گرفته است، پرداخته، چنین می فرماید: «سپس خداوند آن را در سنگلاخ ترین مکانها و بی گیاه ترین ریگزارهای زمین و تنگ ترین درّه ها در میان کوههای خشن و شنهای نرم و روان و چشمه های کم آب و آبادیهای پراکنده قرار داد که نه شتر به آسانی در آن پرورش می یابد و نه اسب و گاو و گوسفند. (نه بنای قابل ملاحظه ای دارد و نه سرزمین زراعی و دامداری)»؛ (ثُمَّ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ بِقَاعِ الاَْرْضِ حَجَراً، وَ أَقَلِّ نَتَائِق الدُّنْیَا مَدَراً. وَ أَضْیَقِ بُطُونِ الاَْوْدِیَةِ قُطْراً بَیْنَ جِبَال خَشِنَة، وَ رِمَال دَمِثَة، وَ عُیُون وَشِلَة، وَ قُرًی مُنْقَطِعَة؛ لاَ یَزْکُو بِهَا خُفٌّ، وَ لاَ حَافِرٌ وَ لاَ ظِلْفٌ).

امام(علیه السلام) در این اوصاف هشتگانه ای که برای سرزمین مکّه بیان فرموده، داد سخن را درباره محرومیت این سرزمین از جهات مختلف سر داده است؛ نخست از سنگلاخ بودن آن سخن می گوید که هر کس به این سرزمین مشرّف شود می بیند خانه خدا در درّه تنگی میان کوههای خشک و خشن و صعب العبور قرار گرفته که امروز با زحمت زیاد به وسیله حفر تونلهای فراوان توانسته اند جادّه ها و خیابانهای مناسبی از درون این کوهها برای عابران سواره و پیاده بسازند.

سپس به کمبود خاک برای زراعت اشاره می کند که راستی چنین است؛ امروز مجبورند برای پرورش مقداری درخت، خاکهایی از نقاط دور و نزدیک به آنجا حمل کنند و سپس به تنگ بودن دره های آن اشاره می کند، می دانیم دره های وسیع که دارای سرزمین زراعی خوب است یکی از بهترین نقاط برای زندگی بشر است و بسیاری از شهرهای بزرگ نیز در چنین درّه ها واقع شده است، ولی دره های تنگ به هیچ وجه قابل زندگی نیست.

آن گاه به کوه‌های خشن مکّه که کمترین گیاهی بر آن می روید و شنهای نرمی که عبور و مرور بر آن بسیار مشکل است و طوفانها آن را جابه جا می کند و چشمه های کم آب آن و آبادیهای پراکنده ای که بیابانهایی خشکی در میان آنها قرار گرفته، اشاره می کند و سرانجام آماده نبودن این سرزمین برای پرورش حیوانات اهلی همچون شتر و گاو و گوسفند را از ویژگیهای آن می شمارد.

به راستی اگر خانه خدا در میان این کوهها قرار نداشت هرگز کسی فکر نمی کرد که مکّه را محلّ زندگی خود قرار دهد؛ ولی خداوند برای تربیت نفوس و زدودن آثار کبر و غرور چنین منطقه ای را به عنوان برترین معبد روی زمین برگزیده و همه مستطیعان را برای انجام مناسک حج به آنجا فرا خوانده است.

ابراهیم خلیل اللّه که مأمور تجدید بنای کعبه بود نیز طبق آنچه قرآن بیان کرده، به همین حقیقت اعتراف کرد و عرضه داشت: «(رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَاد غَیْرِ ذِی زَرْع عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ)؛ پروردگارا من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بی آب و علفی در کنار خانه ای که حرم توست ساکن ساختم».

سپس امام(علیه السلام) بعد از ذکر موقعیت خانه کعبه و ویژگیهای سرزمین مکّه به مسئله حجّ و زیارت خانه خدا می پردازد که از زمان آفرینش آدم آغاز شده است و تا پایان جهان ادامه دارد، می فرماید: «آن گاه آدم و فرزندانش را فرمان داد که به سوی آن رخت سفر بربندند و آنجا مرکز اجتماع و سرمنزل مقصود و باراندازشان قرار داد، که میوه دلها از میان فلاتها و دشتهای دور دست و از درون درّه های عمیق و جزائر از هم پراکنده دریاها با سرعت به آن جا روی می آورد»؛ (ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ وَلَدَهُ أَنْ یَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ، فَصَارَ مَثَابَةً لِمُنْتَجَعِ أَسْفَارِهِمْ، وَ غَایَةً لِمُلْقَی رِحَالِهِمْ. تَهْوِی إِلَیْهِ ثِمَارُ الاَْفْئِدَةِ مِنْ مَفَاوِزِ قِفَار سَحِیقَة وَ مَهَاوِی فِجَاج عَمِیقَة، وَ جَزَائِرِ بِحَار مُنْقَطِعَة).

این تعبیرات زیبای امام برگرفته از آیات شریفه قرآن مجید است؛ امام(علیه السلام) مکّه را به عنوان «مثابه» (جایگاه، پناهگاه و مرکز اجتماع) شمرده، همان گونه که قرآن مجید می فرماید: «(وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً)؛ به خاطر بیاورید هنگامی خانه کعبه را محلّ اجتماع و مرکز امن و امان قرار دادیم».

از آن تعبیر به «منتجع» (محلّی که برای سود به آنجا می روند) کرده، همان گونه که در قرآن مجید آمده است: «(لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ)؛ مردم به زیارت خانه خدا می روند تا بهره های فراوان از آن گیرند».

جمله «تهوی الیه ثمار الافئده» بر گرفته از آیه شریفه «(فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ)؛ خداوندا دلهای مردم را به آنها متوجه ساز» می باشد.

تعبیر «من مفاوز قفار» هماهنگ است با آیه شریفه «(وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالا وَعَلَی کُلِّ ضَامِر یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجّ عَمِیق)؛ و مردم را دعوت عام به حج کن تا پیاده ها و سواره ها بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری به سوی تو بیایند».

به این ترتیب حرکت اقوام مختلف از مناطق جهان را به سوی مکّه منعکس می کند و به دنبال آن اشاره ای به اعمال و مناسک آموزنده حج نموده، می فرماید: «این حرکت برای آن است که: «(هنگام سعی) شانه ها را متواضعانه حرکت دهند و لا اله الاّ اللّه گویان گِرد خانه کعبه طواف کنند و با موهای آشفته و بدنهای پر گرد و غبار هروله نمایند، در حالی که لباسها را به کناری افکنده و با ترک اصلاح سر و صورت زیباییهای خود را دگرگون ساخته اند»؛ (حَتَّی یَهُزُّوا مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلاً یُهَلِّلُونَ لِلّهِ حَوْلَهُ، وَ یَرْمُلُونَ عَلَی أَقْدَامِهِمْ شُعْثاً غُبْراً لَهُ. قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِیلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ، وَ شَوَّهُوا بِإِعْفَاءِ الشُّعُورِ مَحَاسِنَ خَلْقِهِمْ).

امام(علیه السلام) در این عبارت کوتاه به بخش مهمی از مناسک حج اشاره فرموده از جمله پوشیدن لباس احرام و ترک کردن آنچه به محرم حرام است از زیباییها و همچنین طواف گرد خانه خدا و سعی میان صفا و مروه با آداب خاص که هر یک از برنامه و آموزه ای از آموزه های حج است و به راستی تا انسان در این مراسم شرکت نکند و از نزدیک این برنامه خود سازی را نبیند نمی تواند به عمق تأثیر این تعلیمات آشنا شود. در ادامه این سخن می افزاید: «این آزمایشی بزرگ و امتحانی شدید و آزمونی آشکار و پاکسازی است مؤثر که خدا آن را سبب رحمتش و وصول به بهشتش قرار داده است»؛ (ابْتِلاَءً عَظِیماً، وَ امْتِحَاناً شَدِیداً، وَ اخْتِبَاراً مُبِیناً، وَ تَمْحِیصاً بَلِیغاً، جَعَلَهُ اللّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ، وَ وُصْلَةً إِلَی جَنَّتِهِ).

تعبیر به ابتلا، امتحان و اختبار هر سه تعبیر دلالت بر آزمودن دارد؛ ولی در یکی با وصف عظیم و دیگری شدید و دیگری مبین ذکر شده و مقصود امتحانی بسیار مهم است که هم بزرگ باشد هم شدید و هم آشکار و آزمون حج دارای این اوصاف سه گانه است و جمله (تَمْحِیصاً بَلِیغاً) اشاره به نتیجه این آزمون است که تأثیر عمیقی در خالص گردانیدن دلها و نیّات دارد، آن گونه که در روایات وارد شده است که زوّار خانه خدا هنگامی که از این مراسم بزرگ بر می گردند، چون انسانی هستند که از نو تولد یافته اند. همان گونه که امام صادق(علیه السلام) می فرماید: پدرم می فرمود: «مَنْ أَمَّ هذَا الْبَیْتَ حاجّاً أوْ مُعْتَمِراً مِبْرِأً مِنَ الْکِبْرِ، رَجَعَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهیئَةِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ؛ کسی که قصد این خانه به عنوان حج یا عمره کند در حالی که دور از کبر و غرور باشد، از گناهان خود پاک می شود آن گونه که از مادر متولد شده بود».

تمام این بیانات در راستای هدف خطبه است که همان مبارزه با کبر و غرور و خودخواهی و خودبینی است، زیرا حج لباس غرور و خودبینی را از تن انسان بیرون می آورد و درس تواضع و اخلاص و فروتنی را به او می آموزد.

چرا کعبه در میان باغ‌های سرسبز نیست؟

امام(علیه السلام) در این بخش از خطبه در تکمیل آنچه در بخش پیشین گذشت به این نکته اشاره می فرماید که خداوند می توانست خانه کعبه را در خوش آب و هواترین مناطق زمین قرار دهد و بنایش را با سنگهای گرانبهای زینتی بسازد؛ ولی چنین نکرد مبادا مردم متوجه جهات مادی شوند و اجر و پاداششان کم گردد و در بیان این معنا چنان داد سخن داده که از آن زیباتر و گویاتر تصور نمی شود، می فرماید: «اگر خداوند سبحان می خواست خانه محترم خود و اماکن پر عظمتش را در میان باغها و نهرها و سرزمینهای هموار و آرام و پر درخت که میوه هایش در دسترس باشد دارای بناهای فراوان و آبادیهای به هم پیوسته در میان گندم زارها و باغهای خرم و پر گل و گیاه و روستاهای سرسبز و زمین های پر آب و گلزارهای پر طراوت و جاده های آباد قرار دهد، می توانست امّا در این صورت به همان نسبت که آزمون، ساده تر بود پاداش و جزا نیز کوچک تر می شد»؛ (وَ لَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ أَنْ یَضَعَ بَیْتَهُ الْحَرَامَ، وَ مَشَاعِرَهُ الْعِظَامَ، بَیْنَ جَنَّات وَ أَنْهَار، وَ سَهْل وَ قَرَار، جَمَّ الاَْشْجَارِ، دَانِیَ الِّثمَارِ، مُلْتَفَّ الْبُنَی، مُتَّصِلَ الْقُرَی، بَیْنَ بُرَّة سَمْرَاءَ، وَ رَوْضَة خَضْرَاءَ، وَ أَرْیَاف مُحْدِقَة، وَ عِرَاص مُغْدِقَة، وَ رِیَاض نَاضِرَة، وَ طُرُق عَامِرَة، لَکَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَی حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلاَءِ).

امام(علیه السلام) با ترسیم دقیق و زیبایی که برای یک منطقه خرم و سرسبز با ذکر دوازده وصف مختلف بیان فرموده، همه گفتنیها را در این زمینه گفته و به تمام زیباییها که برای یک سرزمین خرم و آباد است با دقت هر چه تمام تر، اشاره کرده و فصاحت و بلاغت را به اوج رسانده است.

به یقین اگر خانه خدا در سرزمین بسیار خوش آب و هوایی که امام اوصاف آن را بیان فرموده قرار می داد، به گردشگاه مهمی تبدیل می شود که گروهی برای خوشگذرانی به آنجا می آمدند و درس های تربیتی و اخلاقی حج به فراموشی سپرده می شد.

آن گاه درباره ساختمان خانه کعبه می فرماید: «و اگر پی و بنیانی که خانه کعبه بر آن نهاده شده و سنگهایی که بنای آن را بالا برده از زمرد سبز و یاقوت سرخ همراه با نور و درخشش بود، سبب می شد شک و تردید در سینه ها کمتر رخنه می کرد و نیازی برای تلاش ابلیس جهت سیطره بر قلوب نبود و وسوسه های پنهانی از مردم منتفی می شد»؛ (وَ لَوْ کَانَ الاِْسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَیْهَا، وَ الاَْحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا، بَیْنَ زُمُرُّدَة خَضْرَاءَ، وَ یَاقُوتَة حَمْرَاءَ، وَ نُور وَ ضِیَاء، لَخَفَّفَ ذلِکَ مُصَارَعَةَ الشَّکِّ فِی الصُّدُورِ، وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِیسَ عَنِ الْقُلُوبِ، وَ لَنَفَی مُعْتَلَجَ الرَّیْبِ مِنَ النَّاسِ).

به یقین برنامه ای همچون حج برای این تنظیم شده که انسان در پرتو آن با هوای نفس و وسوسه های شیطانی مبارزه کند و هرگاه این مراسم، منظره جالبی داشته باشد این مبارزه کم رنگ خواهد شد؛ ولی هنگامی که با زحمت و مشقّت و در محیطی خشک و ساده برگزار گردد وسوسه های شیاطین و هوای نفس، فعّال می شود و اینجاست که بازار مبارزه، داغ و بندگان با ایمان، نیرومند و قوی می شوند و آثار تربیتی حج در آنها آشکار می گردد. منظور از «مُصَارَعَةَ الشَّکِّ» مبارزه وسوسه ها و شک و تردیدها از درون با قلب مؤمن است و منظور از «مجاهده ابلیس» وسوسه های او از برون است و مفهوم «مُعْتَلَجَ الرَّیْبِ» تلاطم امواج تردیدهاست که در تکالیف شاقّ مذهبی، گاهی مؤمنان را تکان می دهد. و «شکّ» و «ریب» را گرچه به یک معنا تفسیر کرده اند؛ ولی به گفته بعضی از ارباب لغت، «ریب» به معنای شکّ و تردیدی است که بعداً پرده از روی آن برداشته می شود، در حالی که شک ممکن است همچنان باقی بماند.

آنگاه امام در یک نتیجه گیری کلّی چنین می فرماید: «ولی خداوند، بندگانش را با انواع شداید می آزماید و با انواع مشکلات، متعبّد می سازد و با اقسام گوناگون گرفتاریها امتحان می کند تا تکبّر را از قلوب آنها خارج سازد و تواضع و فروتنی را در نفوسشان جایگزین نماید و درهای فضل و رحمتش را به روی آنان بگشاید و اسباب عفوش را به آسانی در اختیارشان قرار دهد»؛ (وَ لکِنَّ اللّهَ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ، وَ یَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ، وَ یَبْتَلِیهِمْ بِضُرُوبِ الْمَکَارِهِ، إِخْرَاجاً لِلتَّکَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ، وَ إِسْکَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِی نُفُوسِهِمْ، وَ لِیَجْعَلَ ذلِکَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَی فَضْلِهِ، وَ أَسْبَاباً ذُلُلاً لِعَفْوِهِ).

اشاره به اینکه واجبات شرعی مانند نماز و روزه و حج و جهاد و زکات و خمس و همچنین منهیات و ترک انواع هوا و هوسها، اموری هستند غالباً سنگین و پر زحمت تا صفوف مطیعان و متواضعان در برابر فرمان حق را از هواپرستان خودخواه جدا سازد و اگر غیر از این می بود هرگز این جدایی صفوف صورت نمی گرفت.

واژه «شدائد» و «مجاهد» و «مکاره» گرچه مفاهیمی نزدیک به هم دارد و همه اشاره به کارهای سخت و دشوار است؛ ولی از سه زاویه به آن نگاه شده، شدّتی که شکیبایی می طلبد و مشقّتی که تحمل و بردباری می خواهد و کراهتی که صبر و استقامت طلب می کند.

قابل توجه است که امام(علیه السلام) چهار نتیجه که لازم و ملزوم یکدیگرند، برای این امر بیان فرموده است:

۱. بیرون راندن تکبّر از دلها.

۲. جانشین کردن فروتنی به جای آن که هدف اصلی خطبه را تشکیل می دهد.

۳. گشودن درهای بهشت.

۴. شمول عفو و رحمت الهی.

نکته:

«أفْضَلُ الاْعْمالِ أحْمَزُها»

آنچه در بالا در کلام امام(علیه السلام) آمده، همان چیزی است که در روایات اسلامی تحت عنوان «أفْضَلُ الاْعْمالِ أحْمَزُها» دیده می شود؛ این حدیث که از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) نقل شده است نشان می دهد طاعات و اعمال خیر هر قدر انجام آن از نظر جسمانی یا روحی سنگین تر باشد فضیلت و ثواب آن بیشتر است.

«اَحْمَزَ» از ریشه «حَمْز» در لغت به معنای گزندگی و تندی و تیزی و سختی و سوزندگی چیزی است و این تعبیر نشان می دهد که اعمال پر زحمت و گزنده و سخت در پیشگاه خدا ارزش بیشتری دارد. دلیل آن هم روشن است، زیرا نیروی بیشتری از نظر جسم و روح برای انجام آن لازم است و می دانیم پاداش اعمال به اندازه نیروهایی است که برای انجام آن به کار گرفته می شود.

این نیرو همیشه جنبه جسمانی ندارد (مانند پای پیاده به زیارت خانه خدا رفتن در شرایطی که دلیل بر عظمت این برنامه می شود) در بسیاری از اوقات جنبه روحی دارد؛ مثلا «اخلاص نیّت» به گونه ای که کمترین شائبه غیر خدا در آن نباشد کار آسانی نیست یا تواضع و خضوع در آنجا که با روح سرکش آدمی نمی سازد کار بسیار سختی است و همین امر سبب شد که ابلیس آن را تحمل نکند و رشته بندگی خدا را برای همیشه بگسلد.

هر کدام از این سختیها از یک سو سبب پاداش عظیم الهی می گردد و از سوی دیگر نفوس انسانی را تربیت و تقویت می کند و اینکه ریاضتها سبب صفای نفس و قوّت و قدرت آن است از همین جا سرچشمه می گیرد.

مبارزه با کبر و تعصّب که موضوع اصلی این خطبه است از روشن ترین مصادیق «أفْضَلُ الاْعْمالِ أحْمَزُها» است و نیز زیارت خانه خدا در آن سرزمین خشک و سوزان؛ با برنامه هایی خاص بر نفس آدمی شاقّ و سنگین است؛ از تروک احرام گرفته تا سعی صفا و مروه و طواف خانه خدا و وقوف در بیابان عرفات و مشعر و منا و حلق رأس، مصداق روشن دیگری از آن است.
منبع: خبرگزاری حوزه


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.