آسمان گنبد حرم امامین عسکریین(ع) در قاب شعر توصیف شد
نتیجه اشک نوشتههای شعرای آیینی را در ذیل تصویر گنبد تخریب شده سامرا تقدیم به عاشقان امام هادی و امام حسن عسکری(ع) میکنیم که در ادامه میآید:
سلام دادن بر شاه تشنه کارش بود
چه خوب اینک اگر زیر آسمان باشد
رضا تاجیک
آنان که چشم دیدن تان را نداشتند
دیدی چطور گنبدتان را نظر زدند
***
قاب قوسین گمانم قوس این گنبد بود
زائرت از گوشه ی شش گوشه تا معراج رفت
***
بیخود نبود عزیزم اگر گنبدت شکافت
امشب تو را خدا به تماشا نشسته است
علیرضا خاکساری
گنبدت رو به آسمان باز است
بهتر از این نمی شود آقا!
مظاهر کثیرینژاد
در خانه قبرم که پر از وحشت و ترس است
ای کاش که بالا سر من جلوه نمایی
محسن حسنآبادی
این درس گنبد تو چه زیبا به دل نشست
باید برای غربت نام تو سر شکست
محمدمهدی شفیعی
آسمان خواست به پابوس ضریحت برسد
با ادب گنبد زردت به کناری آمد
ایوب پرنداور
یادم آمد نالههای فاطمه
بیکسی دختر خیر الانام
تاکه شد بیت العزای او خراب
سایه بر اولاد زهرا شد حرام
حسین رحمانی
من از این منظره گنبدتان دانستم
همه گنبد دوار از آن حرم است
یاسر رحمانی
به صفای حرمت مروهی من گنبد توست
طوف قبر تو مرا حاجی سامرا کرد
اصغر چرمی
گنبدت قاب آسمان شده است
عکس با قاب نقرهای زیباست
حجتالاسلام رضا جعفری
آیههای دور گنبد حاکی از این است که
سورهای هستی که پیوسته قرائت میشوی
محمد فردوسی
بیسبب نیست که ساقی همه عمرش را
در حریم تو نشیند می کوثر گیرد
آن قدر حال و هوای حرمت رویائیست
که عجب نیست اگر گنبد تو پر گیرد
ایمان کریمی
از غم گنبد تو، خون، دل شیعه ست آقا...
گنبد زخمی تو مثل بقیع است آقا...
بشری صاحبی
شد گنبد تو خراب و عالم فهمید
هر کس حسن است بیحرم خواهد شد
محسن ناصحی
هر که زایر شد و آمد، سر خود را خم کرد
این هم از سجدهی گنبد که به پایت افتاد
محسن ناصحی
فیروزه و عقیق و طلا داشت گنبدت
راهی به آسمان خدا داشت گنبدت
عطیه سادات حجتی
انفجار گنبدنت فهماند ما را ای غریب
گنبدت با آسمان فرقی ندارد بعد از این
حسین سنگری
سینه چاکی نه فقط خصلت زائرهات است
که دل گنبدت از سینه ی ما چاک تر است...
محسن ناصحی
دلتنگ آسمان ضریح است آسمان
دیدم به کاشی تو شبیه است آسمان ...
عطیه سادات حجتی
بغض تو اگر سر نکشد پس چه کند
فرزند به مادر نکشد پس چه کند
ایوب پرنداور
آسمان از شوق، بوسه بر مزار اطهرت
سینه چاک از روزن گنبد نمایان میشود
ناظمپور
آبیست تُنگ آینهبندان مرقدت
حالا که آسمان شده مینای گنبدت...
بشری صاحبی
روضهی زهرا نخوان اینجا که از اندوه و درد
مطمئن هستم که برق از فرق گنبد میپرد
ایوب پرنداور
هر کسی پای ضریحت مستجاب الدعوه است
قدر یک گنبد نباشد مانعی تا آسمان...
شکوفه رحیمی
قلمم قامت گلدسته و دفتر گنبد
آسمان را هوس بوسه زدن بر گنبد ...
عطیه سادات حجتی
تا به کی حسرت نشین از پشت گنبد بنگرد
آسمان ابری شد و آمد تماشایت کند
سید بندری
گنبد تو بود آقا یا دل پرخون ما
اینکه از اندوه یک شب منفجر گردید و رفت
ایوب پرنداور
آن گنبد شکافته، بهر فرشتگان
راه میان بری است به طوف مزار تو
ناظمپور
تا فضای روضههایت سمت گودالی کشید
ناگهان زیر غمت از شش جهت گنبد شکافت
شکوفه رحیمی
حکمتی هست در این گنبد ویران مولا
آسمان آمده پابوس ضریحت باشد
محبوبه راهپیما
راهی به آسمان شده باز از ضریح تو
این گنبد شکسته در باغ جنت است
کمیل شریفی کاشانی
آقا اجازه هست که در روزگارتان
خورشید هم سرک بکشد بر مزارتان؟
ابوب پرنداور
آوار شد به دوش زمین خشت خشت آن
این بغض شیعه بود که در سامرا شکست
کمیل شریفی کاشانی
از تو تا طاق نهم فاصله ای کوتاه است
آسمان را به ضریحت زده پیوند خدا
محبوبه راهپیما
در خاطر من خیال مشهد رد شد
آن حال و هوای دور مرقد رد شد
بردهاست به معراج ضریح نوهاش
بمبی که از آسمان گنبد رد شد
مجید لشکری
هم خنجر آبدیده را فهمیدیم
هم قلب ز هم دریده را فهمیدیم
بی بی! تو سر بریده را فهمیدی
ما گنبد سر بریده را فهمیدیم
ایوب پرنداور
سامرا روضه گودال مگر خوانده کسی؟!
که حرم از سرش عمامه ی گنبد برداشت؟
عبدالله باقری
من از این روزنه گنبدتان فهمیدم
هر که شد زائرتان، زائر عرش الله است
***
عاشقی داد ندا زیر همین قبه سبز
چشم دل باز کنی عرش خدا معلوم است
***
آسمان مست تماشای مزارت بوده
رمز این گنبد و این روزنه را فهمیدم
اصغر چرمی
چشم من کور و زبان لال شود آن دم که
شبه این عکس من از گنبد زینب بینم
محسن حسنآبادی
جامی که ریخت می به دل آسمان شهر
جادوی سامراست که از لعل او چکید
مهدی نعیمی
گنبدی رو به خدا باز شده یعنی که
حرم الله ترین مرقد دنیا این است
امیرحسام یوسفی
وقتی که چشم آسمان از سوز غم می سوخت
گنبد گریبان چاک می کرد و حرم می سوخت
محمد موحدی مهرآبادی
عکس روی تو در این جام شراب افتادست...
یعنی امروز ملایک ز نگاهت مستند...
حسین عباسیفر
وقتی که خدا خواست به قبر تو بنازد
یک پنجره از گنبد تو رو به خودش ساخت
محمد موحدی مهرآبادی
آسمان فرصت پرواز بلند است ولى
قصه این است چه اندازه کبوتر باشى...
الهه عارف
بی شک غم خرابی گنبد بهانه بود
تا که خدا مرا به غمت آشنا کند
***
نکند در حرمت از غم مادر گفتند
که دل گنبد تو ریخت شبیه دل تو
***
گیرم که «سُرّ مَن رَای» باشد مزار تو
وقتی کبوتر نیست گنبد هم عزادار است
محمد موحدی مهرآبادی
آسمان خواست رخت را به تماشا ببرد
زین سبب آمده تا گنبد صحنت بشود
عظیمی
نفرین بر آن ستارهی شومی که چشم زد
آن گنبد قشنگ تو را از حسودیش...
حسین عباسیفر
ای خبرساز ترین گنبد عالم برخیز
خبر غربت آقای مرا شرح بده
***
صدفت باز شده راز دلت را دیدم
که چه آشفته شده حالت این مروارید
امیرحسام یوسفی
آسمان دید که در هیات ما نام تو بود
ابر آورد بگوید که منم گریه کنم...
حسین عباسیفر
باز تکرار همان حادثه، اما این بار
زهرخمپاره شد و بر جگر گنبد خورد
مجتبی خرسندی
گنبد و زخم و ترک، بمب و شهید و مرقدت
این فرازی سامرایی از کتاب کربلاست
مهدی نعیمی
گنبدی ساختهام از جگر خون شدهام...
دل ما را به مزاری ز غمت، ویران ساز
اصغر اعرابی
گنبد بهانه بود دلم را طلا کنی
بانی شدی که قلب مرا سامرا کنی
محمد موحدی مهرآبادی
گنبدت بار غمت را نتوانست کشید
از غم غربتتان پیرُهن خویش درید
مصطفی گودرزی
پیچیده شمیم حرمت در همه عالم
از شیشه عطری که شکستند درش را
مهدی نظری
و این اشک نوشتهها ادامه دارد ...
منبع: بی پلاک