دودمه/ شب سوم محرم
عمه بابا آمده برخیز تا کاری کنیم ، آبروداری کنیم
با لباس پاره باید میهمانداری کنیم ، آبروداری کنیم
رقیه(س) زائر خون خدا شد ، خرابه کربلا شد
به پای رأس بابایش فدا شد ، خرابه کربلا شد
شمعم و پروانه از من عاشقی آموخته ، وای از آتش پدر
مثل گیسوی تو گیسوی رقیه(س) سوخته ، وای از آتش پدر
گوشه ویرانه را عرش معلا می کنم ، تا بیایی ای پدر
بوسه ای می گیرم و جان بر تو اهدا می کنم ، تا بیایی ای پدر
بلبل خوش نغمه ات افتاده امشب از سخن ، وای من ای وای من
ای امام بی کفن طفل تو هم شد بی کفن ، وای من ای وای من
در کنار این طبق ، می میرد امشب ، دخترت من به قربان سرت
بسکه سیلی خورده ام ، هستم شبیه مادرت من به قربان سرت
مهمان رقیه شده خونین سرِ بابا امان از دل زینب
در کنج خرابه بدهد جان برِ بابا امان از دل زینب
از آه رقیه به دل حق شرر افتاد -- با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد
رقیه خون شد دلم -- خرابه شد منزلم
بلبل خوش نغمه ات افتاده امشب از سخن
ای امام بی کفن ، طفل تو هم شد بی کفن
من الذی ایتمنی یا ابه --- چرا تو خونین دهنی یا ابه
گوشه ویرانه را عرش معلا می کنم ، ( تا بیایی ای پدر(2) )
بوسه ای می گیرم و جان بر تو اهدا می کنم ، ( تا بیایی ای پدر(2) )
افزودن دیدگاه جدید