امام(ع) با همه گرفتاری هایی که داشتند از مشکلات مردم غافل نبودند
همزمان با شهادت وجود مقدس امام عسکری آغاز امامت و ولایت حضرت ولی عصر(عج) هست. یکی از شاگردان مرحوم آیت الله العظمی خویی می فرمودند: من هفده سال در نجف در مسجد خضراء نماز جماعت مرحوم آیت الله العظمی خویی شرکت می کردم. در این هفده سال ندیدم این بزرگوار در قنوت نماز، غیر از دعای «اللهم کن لولیک» را بخواند. چون فردا آغاز ولایت حضرت است این دعا را با هم بخوانیم. (قرائت دعای سلامت امام زمان) غیر از امشب و فردا که شب شهادت است، دیگر از بعدش در آستانه ی ولادت خاتم الانبیاء و امام صادق(ع) هستیم. در اعیاد هم کم نگذاریم.
محبت پیامبر(ص)
این عزم عمومی می طلبد. اینطور نباشد که وقتی به شب جمعه هفته آینده رسیدیم که شب جمعه هفته آینده که شب ولادت خاتم الانبیاء و امام صادق(ع) هست، تازه یادمان بیاید امشب شب عید است. ده روز دیگر ولادت خاتم الانبیاء است. حداقل باید یک دهه جشن ولادت بگیریم. می توانیم عظمت پیامبر گرامی اسلام را درک کنیم. الآن یکی دو ماه دیگر ولادت حضرت عیسی مسیح است. ببینید در کشورهای مسیحی چه می کنند در جشن و ولادت حضرت مسیح، در نیمه شعبان ما برای ولادت امام زمان چه می کنیم؟ بعضی از این کشورها برای حضرت عیسی مسیح چند برابر کارهایی که در نیمه شعبان می کنیم، برای حضرت عیسی می کنند. حضرت عیسی کجا و خاتم الانبیاء کجا! خواهش می کنم پیروان و ارادتمندان به حضرت رسول حداقل یک دهه جشن بگیرند.
مروری بر مراحل زندگی امام
عنوان سخنم در چهار بخش است. حیات سیاسی امام عسکری، حیات اجتماعی، حیات عبادی و حیات علمی حضرت. در بخش حیات سیاسی من این عنوان را انتخاب کردم. در دوران امام عسکری اوج فشار بر اهل بیت بود ولی در عین حال اوج عظمت شیعه هم هست. شاهد اول اینکه در حالات امام عسکری می نویسند «کان اکثر اوقاته محبوساً» بیشتر دوران حضرت در زندان بود. امام عسکری 28 سال عمر مبارکشان بود. ولی بیشتر در زندان بودند. یا زندان بزرگ که عسکری می گویند، در منطقه نظامی زندگی می کردند و تحت نظر بودند و گاهی به این مقدار اکتفاء نمی کردند. اتفاقاً جناب ابوهاشم جعفری که از این هفته از این بزرگوار سخن به میان آمده، می گوید: ما هم زندانی با امام عسکری بودیم. هم خود حضرت و هم شاگردان حضرت را زندان می بردند. ابوهاشم جعفری می گوید: ما در زندان بودیم. امام در زندان روزه می گرفتند، وقت افطار که می شد، ما روزه نبودیم ولی سر سفره افطار حضرت می رفتیم و افطار می کردیم. این از مرحله ی اول عمر حضرت که در زندان بودند.
امام(ع) می خواستند یک نامه برای شیعیان بفرستند، نمی توانستند به طور علنی این نامه را بدهند و بگویند: برای فلانی ببر. یکی از اصحاب حضرت به نام داود بن اسود می گوید: یک تکه چوبی به من دادند و فرمودند: این چوب را برای فلانی ببر. گفتم: چشم. برداشتیم و رفتیم وسط راه در بازار شلوغ بود، یک کسی اسبش رد نمی شد. به من گفت: به این حیوان بزن که حرکت کند و راه باز شود. من هم این چوب را زدم، چوب شکست و یک مرتبه نامه های امام عسکری وسط بازار پهن شد. او فهمید من یک کار سری دارم. شروع کرد به ما دشنام داد. نامه ها را جمع کردیم و برگشتیم، آقا فرمود: این چه کاری است. من این را می دهم، نگفتم چیست. چرا وسط راه از این چوب استفاده می کنی و بعد هم چرا جواب می دهی؟ وقتی کسی به تو چیزی گفت و دشنام داد، راهت را ادامه بده. جواب نده، خودت را معرفی نکن. ما در یک گرفتاری سختی هستیم. در یک شهری هستیم که از هر جهت ما را تحت نظر دارند.
روایات امام عسکری(ع)
نشانه ی سوم تعداد روایات امام عسکری است، کمترین روایت که از اهل بیت(ع) که امروز به دست ما رسیده از امام عسکری است. از امام صادق 38 هزار حدیث داریم. از امام باقر نه هزار حدیث داریم. کمترینش فقط 521 حدیث از امام عسکری داریم. نشانه چهارم که حضرت معاصر هفت خلیفه ظالم است. اینها 37 خلیفه عباسی بودند که هرکس از یکی ظالم تر بود. متوکل عباسی چهارده سال حکومت کرد و همان کسی است که قبر سیدالشهداء را ویران کرد. این 37 خلیفه عباسی تمامی القابی که برای خود گذاشتند، «المتوکل علی الله، الحاکم بامر الله، المستعین بالله، الواثق بالله» یک پسوندی داشتند. این رسم ستمگران است که برای ظلم و ستم خود یک قالب مذهبی درست می کردند.
نشانه پنجم سختی دوران حضرت این است که حضرت اصحاب و یارانی که داشتند تحت یک پوششی بود. مثلاً ابو عَمر که بعدها سفیر امام زمان شد، سمّان، یعنی روغن فروش ولی روغن فروش نبود. روغن فروشی را پوششی برای انجام ارتباطات بین امام (ع) و مردم قرار داد. شاهد ششم سختی دوران حضرت این است که امام(ع) ایامی که خارج از منطقه نظامی بودند باید هفته ای دو بار پنج شنبه ها و دوشنبه ها در دار الخلافه می آمدند و اعلام حضور می کردند. قدیم تبعیدی ها وقتی یکجا تبعید می رفتند می گفتند: باید هر روز بیایید اعلام حضور کنید در فلان جا که هستیم و فرار نکردیم. در همین مسیری که امام می رفتند تا دارالخلافه اعلام حضور کنند، ارادتمندان حضرت در مسیر می ایستادند در این فاصله امام را ببینند. اینقدر دوران امام سخت بود که شیعیان در این مسیر، جالب است از این سخت تر گاهی امام می دانستند که مأمورینی گذاشتند ببینند چه کسی به امام سلام می کند، اشاره می کند، آنها را هم اذیت کنند. حضرت به بعضی از شیعیانشان نامه نوشتند که «أَلَا لَا یسَلِّمَنَّ عَلَی أَحَدٌ وَ لَا یشِیرُ إِلَی» امروز کسی به من سلام نکند. امروز شما خیلی تحت نظر هستید. اشاره به من نکنید که دارم می روم بگویید: امام است. امروز روز سختی است. این نشانه هایی بود از سختی دوران امام(ع)، خیلی از یاران حضرت را دستگیر کردند.
داستان معروفی که هست در تاریخ سعید حاجب از طرف خلیفه عباسی شبانه از دیوار خانه امام وارد خانه امام شد. امام فرمود: چه خبر است؟ چرا از دیوار خانه می آیید؟ صبر کنید من چراغی روشن کنم. آمدند تفتیش کردند، گزارش داده بودند که حضرت در خانه شان سلاحی جمع آوری کردند، می آمدند می دیدند از دیوار خانه امام بالا می رفتند. دوران امام عسکری سخت ترین دوران است. در عین حال با تمام سختی ها اوج عظمت شیعه است. یعنی حتی دشمن اعتراف به عظمت امام می کند. مرحوم کلینی در کافی شریف دارد، شیخ طوسی در کتاب غیبت دارد، شیخ صدوق در کمال الدین همه این داستان را نوشتند. یک کسی بود وزیر معتمد عباسی بود. اسمش احمد بن عبید الله بن خاقان بود. وزیر تشکیلات بنی عباس بود. پسرش این داستان را نقل می کند. می گوید: روزی در خانه نشسته بودیم، یک کسی وارد بر پدر من شد. نمی شناختم او کیست. دیدم پدرم خیلی او را تحویل گرفت. صورتش را بوسید و او را در آغوش گرفت. اگر من فدای شما شوم، قربان شما شوم. وقتی این آقا رفت، گفتند: او که بود اینقدر او را تحویل گرفتید؟ گفت: «امام الرافضه» امام شیعیان امام عسکری! چرا اینقدر تحویلش گرفتید؟ گفت: اگر ما بنا بود خلیفه نباشیم، هیچکسی غیر از اینها خودش را مقدم می دانست بعد از ما، یک عبارتی دارد و گفت: امام عسکری شایسته است با این ویژگی ها، «فِی فَضْلِهِ وَ عَفَافِهِ وَ هَدْیهِ وَ صِیانَتِهِ وَ زُهْدِهِ وَ عِبَادَتِهِ وَ جَمِیلِ أَخْلَاقِهِ وَ صَلَاحِهِ» دشمنی که آن دشمنی سنگین را با امام دارد، ولی نمی تواند اعتراف نکند. گفت: تازه پدر این آقا را ندیدی. امام هادی(ع) «وَ لَوْ رَأَیتَ أَبَاهُ رَأَیتَ رَجُلًا جَزْلًا نَبِیلًا فَاضِلًا» مفصل در مورد امام صحبت کرد.
جعفر کذاب
داستان دوم داستانی است که شیخ مفید در ارشاد و مرحوم کلینی در کافی شریف دارد. فراوان نام جعفر کذاب را شنیدیم. این یک وقتی نزد یکی از وزرای تشکیلات خلفای بنی عباس آمد و گفت: چرا شما اینقدر امام عسکری را تحویل می گیرید؟ شما مرا تحویل بگیرید حکومت از من حمایت کند، من به شما قول می دهم سالی بیست هزار دینار به شما حق حساب بدهم. جعفر، برادر امام است و مسیرش متأسفانه عوض شد. گفت: ما عمری است با شمشیر داریم با امام عسکری و پدرش می جنگیم برای اینکه مردم اقبال نکنند ولی نتوانستیم. آنوقت تو می گویی حکومت از من حمایت کند، من در دل مردم جا پیدا کنم. اینها در قلب مردم جا دارند.
حیات اجتماعی امام
بخش دوم حیات اجتماعی است. حیات اجتماعی یعنی امام(ع) با همه گرفتاری هایی که داشتند از مشکلات مردم غافل نبودند. تا جایی که می توانستند اگر مشکلی پیدا می شد، گاهی در فرصت هایی توسعه می دادند و دوباره سخت گیری می کردند. اگر امام فرصتی پیدا کرد، برای دستگیری از گرفتارها کوتاهی نمی کرد. مرحوم محقق اربلی در کتاب کشف الغمه که از منابع قدیمی ماست این داستان را می گوید. ابویوسف شاعر دربار متوکل عباسی بود. می گوید: خدا به من فرزندی داد و خیلی تنگدست بودم. چند نامه نوشتم برای عده ای از دوستانم که به من کمک کنند. ولی این بی انصاف ها جواب ندادند. پیش خودم گفتم که در خانه امام عسکری بروم. عبارت این است که دور خانه امام عسکری(ع) فکر می کردم که بروم یا نروم، هنوز در خانه امام نرسیده دیدم کسی از طرف امام بیرون آمد، کیسه ای در دست داشت و گفت: این چهارصد درهم را امام برایت داده است. فرمود: مبارکت باشد، این را خرج بچه ات کن.
ابواب بهشت
داستان دوم از جناب ابوهاشم جعفری است. مرحوم شیخ طوسی دارند که این آقا پنج امام را زیارت کردند. امام رضا، امام جواد، امام هادی، امام عسکری و امام زمان، عزیز دل هر پنج امام بود. ابوهاشم جعفری می گوید: مظهر امام عسکری بودم، حضرت فرمود: از امام شنیدم که فرمود: «فَإِنَّ لِلْجَنَّةِ بَاباً یقَالُ لَهُ الْمَعْرُوفُ» (کافی، ج2، ص195) درهای بهشت هر کدام اسمی دارد، بهشت هشت در دارد و هر دری یک نامی دارد. حضرت بالای سر یکی از درهای بهشت نوشتند: «باب المعروف لَا یدْخُلُهُ إِلَّا أَهْل الْمَعْرُوفَ» کسانی از این در می توانند وارد شوند که اهل معروف باشند. ابوهاشم می گوید: تا این جمله را شنیدم حضرت یک نگاهی به من کردند و فرمودند: «نَعَمْ قَدْ عَلِمْتُ » تو از همین باب المعروف می توانی بروی و بر این کار مداومت کن. «وَ أَنَّ أَهْلَ الْمَعْرُوفِ فِی الدُّنْیا هُمْ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِی الْآخِرَةِ» هرکس اینجا از در معروف وارد شود، آنجا هم از باب المعروف وارد می شود. اینجا اگر یک سائلی، گرفتاری را کمک کردی، باب المعروف برای شماست. اینجا رد کردی، آنجا هم تو را رد می کنند. «جَعَلَک اللَّهُ مِنْهُمْ یا أَبَا هَاشِمٍ وَ رَحِمَک» خدا تو را از آنهایی قرار بدهد که می توانی از باب المعروف وارد شوی. «خَصْلَتَانِ لَیسَ فَوْقَهُمَا شَی ءٌ الْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ نَفْعُ الْإِخْوَانِ» دو خصلت بالاتر از این نیست. اولین مورد ایمان به خداست. دومین مورد خیر رساندن به برادران ایمانی است.
صدقات و مظالم
الآن مردم ما گرفتاری های فراوان دارند. هفته گذشته به شهری برای تبلیغ رفته بودم. سوار تاکسی شدم. گفتم: چند اولاد داری؟ گفت: شش تا، سه تا پسر و سه تا دختر. پسرها سربازی رفتند و خانه برگشتند و بیکار هستند. دخترها هم معطل جهیزیه و عقد بسته هستند. گفتم: یعنی واقعاً هیچ جهیزیه ای تهیه نکردی؟ گفت: یکی دو سال است عقد بسته است تا الآن ظروفش را به مبلغ ششصد هزار تومان تهیه کردیم. دیدم در ماشینش یک کیسه ای بود و مرغ خریده بود. گفتم: این مرغ را چند خریدی؟ گفت: نمی دانم. آن کسی که مرغ می فروشد به حساب من می نویسد. رئیس یکی از کمیسیون های مجلس گفت: نانوایی ها امروز نان را در دفتر می نویسند. ماه ربیع هر سال ما برای رد مظالم اعلام می کنیم، رد مظالم اشکالی ندارد. تمام صدقات روزانه خود را می توانید به نیت رد مظالم بدهید. امکان ندارد کسی از ما مظالم عباد بر گردنمان نباشد. بعد از مرگ کسی برای کسی کار نمی کند. همین الآن مهم است. تا آخر ماه ربیع تا مبلغ پانصد هزار تومان، در مواردی که توضیح می دهیم. اگر مقلد مقام معظم رهبری هستید، اگر مقلد آیت الله العظمی صافی گلپایگانی هستید، اگر مقلد آیت الله العظمی وحید خراسانی هستید، اگر مقلد آیت الله العظمی سیستانی هستید. اگر مقلد آیت الله العظمی مکارم شیرازی هستید، اگر مقلد آیت الله شبیری زنجانی هستید دیگر به دفاتر این بزرگان زنگ نزنید. تا پایان ماه ربیع 23 روز مهلت دارید که مظالم عباد را بدهید. مثلاً معامله ای انجام دادیم که باید پول بیشتری می دادیم و اشتباه کردیم و ندادیم. کاسب بودیم جنس کم فروختیم یا پول زیاد از مشتری گرفتیم. در کودکی به گوش کسی زدیم. خسارت به ماشین و اموال کسی وارد کردیم. شیشه ماشین کسی را شکستیم. اگر افراد را می شناسیم و وارثانشان را می دانیم باید به خودشان بدهیم. آقا نمی شناسم در راه مشهد جنسی را از کسی خریدم و کم پول دادم، دیگر نمی توانم او را پیدا کنم. به ماشین کسی خسارت زدیم و رفتیم.
مرحوم آخوند ملا عباس تربتی مرد بزرگ که کتاب فضیلت های فراموش شده را نوشته است. وقتی ارث پدرش به دستش می رسد، به خواهرش می گوید: سهم خودت را بردار، خودش هیچی برنمی دارد. می گوید: تمام ارث پدرم را بابت خمس پدر و زکات و مظالم پدر می دهم. تازه پدرشان مقید بود. بهترین خیرات برای در گذشتگان این است که دِین آنها را آزاد کنیم. تاج گل و اعلامیه و بنر فایده ندارد. رد مظالم باید به صاحب اصلی اش برگردد، یعنی اگر صاحبش را می شناسیم حتی اگر از دنیا رفته بودند باید به وراث بپردازیم. مانعی ندارد که ائمه جمعه در مساجد اعلام کنند که تا آخر ماه ربیع فرصت پرداخت رد مظالم را دارید. یکوقت یک کسی از عزیزان گفت، بعضی فکر می کنند اگر پانصد تومان بدهند، تمام مظالمشان برطرف می شود. لازم نیست به فقیر هم بگوییم که من نیت رد مظالم نکردم. خدایا این به نیت رد مظالم است. آبروداری کنیم. به صورت هدیه بدهیم.
گفتیم تا سقف پانصد هزار تومان رد مظالم بدهید. حداکثر پانصد هزار تومان است. بحث دیون دولتی هم خیلی می پرسند، اگر کسی مالی از دولت را از بین برده است. صندلی شکسته است، ماشین دولتی را خراب کرده است. صاحب حق مشخص است و باید به بانک مراجعه و به حساب دولت واریز کنند. باید به بانکی بروند که در آن بانک حساب دارند. دو سه ماه دیگر انتخابات در پیش است، برای انتخاباتی که نماینده میلیاردی هزینه می کند، می تواند غصه ی کسی را بخورد که برای هزار تومان نان در دفتر نانوایی ثبت نام می کند.
در حالات امام عسکری(ع)
در روایات حالات امام عسکری(ع) هست که شیخ طوسی می فرماید: کسی خادم امام بود، می گوید: شب در خانه امام بودم. امام در حال سجده بودند. من می خوابیدم، بیدار می شدم و می دیدم حضرت در سجده هست. باز می خوابیدم و بیدار می شدم و می دیدم حضرت در سجده است. مخصوصاً در این شب ها که در روایات داریم این شب های بلند بهار مؤمن برای شب زنده داری و روزها برای روزه گرفتن است. روایتی از امام عسکری هست که خیلی با ارزش است. امام فرمود: خدا قیامت یک طوری می آمرزد که احدی به ذهنش نمی آید خدا اینطور بندگانش را بیامرزد، اهل شرک می گویند: خدایا ما مشرک نبودیم. ما هم بیامرز. اینقدر عفو پروردگار گسترده است که مشرکین هم مورد بخشش قرار می دهد. از آن طرف امام فرمود: مواظب باشید، «إِیاکمْ أَنْ تُفَرِّطُوا فِی جَنْبِ اللَّهِ فَتَکونُوا مِنَ الْخَاسِرِین » در کنار اوامر الهی در انجام اوامر الهی کوتاهی نکنید. عفو خدا به حدی هست که مشرکین هم طمع نکنند، اگرچه شامل مشرکین نخواهد شد، ولی شما حواستان باشد سوء استفاده و کوتاهی نکنید.
خدا را به حق امام عسکری قسم می دهیم که ما را از بهترین سربازان امام زمان قرار بدهد. به ما توفیق نصرت و یاری اش، جلب رضایتش، شهادت در رکابش را عنایت بفرماید. بهترین خدمت به امام زمان، خدمت به شیعیان امام زمان است.
افزودن دیدگاه جدید