سقای آب و ادب

کد خبر: 118531

 

ماه، روشنی‌اش را، گرمی‌اش را، هستی‌اش را و هویتش را از خورشید می‌گیرد. و ماه، بدون خورشید به سکه‌ای سیاه می‌ماند که فاقد هویت و ارزش و خا‌صیت است. و آنها که مرا به لقب قمر، مفتخر ساخته‌اند، نسبت میان ماه و خورشید را چه خوب می‌فهمیده‌اند!

من به طفیلی حسین آمده‌ام و به عشق حسین زیسته‌ام. من آمدم که عاشقی را به تجلی بنشینم. من آمدم که دوست داشتن را معنا کنم اما آسمان عشق حسین، بلندتر از آن است که پرنده عاشقی چون من بتواند بر آستان عظمتش بال ارادت بسازد.

بزرگترین موهبت خداوند متعال در حق من این است که به من رخصت داده تا حسین را دوست داشته باشم، عاشق حسین باشم و فدای حسین بشوم مگر چند نفر در عالم به این افتخار که من رسیده‌ام نائل شده‌اند.

چه کسی می‌تواند ادعا کند که داشتن یک آینه تمام نما از خداوند را آرزو ندارد؟ چه کسی دوست ندارد که خدایی ملموس و محسوس در کنار خود داشته باشد؟ چه کسی به دنبال یک تجلیگاه تمام و کمال از خداوند بر روی زمین نمی‌گردد؟

حسین آینه تمام نمای خداوند است و من همه عمر تاکنون کشیده‌ام که آینه حسین بشوم. از خودم هیچ نداشته باشم، هیچ نباشم. از خودم خالی شوم و سرشار از حسین. از خودم تهی شوم و لبریز از حسین. فدایی حسین شوم. فناء در حسین شوم و آنچنان شوم که در آینه نیز جز تصویر حسین نبینم.

سید مهدی شجاعی


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.