سخنرانی که با لب تاپ؛ منبر می رود

کد خبر: 12781
شمـا نبایـد به هر قیمتـی جمعیـت خودتان را افزایش دهید جمعیت مراسم هفتگی خودتان را لازم نیست به هر قیمتی افزایش دهید مهم این است یک گروه پایه ثابت قوی داشته باشید.
وارث: کوچه پس کوچه های قدیمی شهر بهبهان را پشت سر گذاشتیم   تا به خانهای محقر و ساده رسیدیم و ناباورانه شنیدیم که اینجاست«منزل پدر خانم حاج آقا». هیچ وقت با خود فکر نمی کردیم که اینگونه و اینجا با او دیدار کنیم. وقتی وارد شدیم خیلی صمیمی و گرم تحویلمان گرفت. و برخلاف چهره جدی و پرشوری که از او را در منبرها همراه با لپ تاپ دیده بودیم بسیار آرام و مهربانانه به حرفهایمان گوش می داد و مثل همیشه دقیق و بدیع سخن می گفت.و این صفحات بخشی از گفت و گوی سه ساعته با ایشان  پیرامون هیئت و هیئت داری است که تماماً نشان از پختگی نظرات و تجربه فراوانشان در این زمینه می باشد

 

*با توجه به فعالیت های نسبتاً خوب مساجد اهواز در بُعد فرهنگی، بعضی ها می گویند دیگر چه نیازی به هیأت می باشد. نظر جنابعالی در این زمینه چیست؟

انصافاً مساجـد در اهـواز، مساجـد زنـده ای هستنـد و جایـگاه خودشون رو نسبت به مساجد در سایر شهرها بهتر پیدا کردند. و البته هیئت در کنار مساجد تعریف دقیق تری پیدا می کنند ؛

ما در کنار مساجد-البته اگر بتواند نقش خود را خوب ایفا کند- هنوز به جایگاهی تحت عنوان هیئت نیازمندیم.

به این دلیل که هیئت محل ابراز شور و احساسات  است جای تعظیم شعائر الهی از نوع ولاء و اهل بیتی است، و جای ابراز محبت و مودت است به اهل بیت عصمت و طهارت؛ نه اینکه مسجد جای این گونه فعالیت ها نیست اما ظرف مسجد و دلایلی که عرض خواهم کرد، زیاد تناسب با این هدف ندارد واینکه در هیئت زودتر محقق خواهد شد.

مثلاً محور فعالیت مسجد، عبادت است و اساساً مسجد عبادتگاه است. معرفت هم در مسجد جایگاه مهمی دارد که آن هم در خدمت رساندن به بندگان، به مقام الهی است خوب در خلال این عبادت و معرفت، محبت به اهل بیت عصمت و طهارت جایگاه خودش را پیدا خواهد کرد، منتهی با توجه به برخی ویژگی هایـی که یک عبـادت گاه پیدا می کنـد، مثل آرامـش، سکـوت، سکـوتی که بایـد برقـرار شـود تا فضـای انس با خدا ایجاد شود.

همـان طـور که امام می فرمودنـد، مکتبـی که شور و هیاهو نداشته باشد، باقی نمی ماند، محل هیاهو، محل در سینه و سر زدن، محل فریاد زدن. این با طبیعت مسجد، زیاد همخوانی ندارد. البته قابل جمع است، حال پیشنهاد خودم را دربارۀ جمع کردن، این دو تا عرض خواهم کرد.

جوانان پر شوری که شور و هیجانشان را هئیت ها تامین می کند، آن ها هم    می خواهند، که در موقعیتی و فضایی به ابراز احساسات معنوی خود بپردازند، همـۀ ایـن ها را که در کنـار هـم قـرار      می دهیم، ما واقعاً به دو فضا و جایگاه احتیاج داریم؛ یکی جایگاه مسجد و یکی جایگاه هئیت و جایگاه هیئت بیشتر به تعظیم شعار از نوع ولایی می پردازد، که اقتضای خاص خودش را دارد.

پس من معتقدم هیئت از جهاتی تربیت کننده تر است و اون حرفی که حضرت امام فرمودن که جمهوری اسلامی به برکت سینه زنی ها و روضه ها حفظ شده است، واقعاً همین طور است مسجدی های ما روهم امام حسین(علیه السلام) نگه داشته. ما وقتی می رویم هیئت یعنی داریــم به ریشــه ی مسجـد آب می دهیم.

شهدای گمنام


* یعنی دلیل اصلی اینکه به هیأت هویـت مستقلی بدهیم، تقویت و جهت دهی جنبه شور و احساس جوانان است. پس جایگاه معرفت در هیأت چه می شود؟

هیئت؛ یعنی اینکه معارف رو در دلِ پیازداغِ شور و احساس منتقل کنیم و این راه از دو جهت مفید است هم اون شور و احساس پایدارتر است و هم اون درکی که حاصل می شه بهتر خواهد بود.

اتفاقاً اون کسی که آمده هیئت،  با انگیزه و اراده اومده  سخنرانی گوش بده و او بهتر مطالب رو می گیره نسبت به اون کسی که اومده نماز بخونه بعد حاج آقا دو کلمه(مثلاً بین دو نماز ) صحبت کنهدر حالی که در هیئت سخنرانی متنه، عزاداری متنه، ولی در مسجد حاشیه است. مثلاً کنار نماز یه روضه ای خونده بشه، حاشیه است.

ضمناً تمام مردم ظرفیت مطالعه رو ندارند همه ی جوان ها ظرفیت کار فکری را ندارند. اینها وقتی می آیند تو هیئت چون شما سخنرانی و عزاداری رو ترکیب می کنید و به خورد مخاطب می دهید یقینا ً اون چیزهایی که شنیدن در طبیعتشون، در روحشون در اندیششون قرار می گیره.

ما خودمون خیلی از حرف هایی که رو منبر می زنیم امید نداریم که مردم، بیرون بگن، امید نداریم که همه ی مردم این ها را بگیرن و یادشون بمونه. حتی حس بکنن و عمل بکنن. ولی می دونیم در دراز مدت ذهنیت این ها را عوض می کند. من یک ساعت سخنرانی جذاب طراحی می کنم که بین این سخنرانی چند مرتبه مهدی فاطمه بگویم، خُب این شخصی که ازجلسه بیرون می رود  ، کلمه مهدی فاطمه به عنوان یک کلمه ی لطیف در ذهنش می ماند و ناخود آگاه احساس می کند که امام زمان فرد لطیفی باید باشد همان ما اثرمان را گذاشتیم. یعنی همان که باید منتقل شود منتقل شد.

 

*پس می بایست برای تحقق این هدف، هیأت به عنوان یک تشکل اسلامی توسط روحانی و کسی که تسلط نسبی به معارف اسلامی دارد اداره شود؟

هیئـت همـان طـوری که فرمودیـد دست روحانی باید باشد، ایشون می دونه چکار داره می کنه، ایشون می دونه حتی تو روضه هاش داره چکار می کنه؛ ما توی روضه هامون آدم ولایی تربیـت می کنیــم حتـی بیشتـر از سخنرانی یا همون توی سخنرانی هم داریم یه کاری می کنیم که زمینه روضه ایجاد بشه و یک کمی بی خود بشه، بی من بشه، بی انانیت بشه، بیاد تـوی فضـای روضـه، بیشتـر بتونـه استفاده بکنه، اونا بیشتر تدبیرهایی است که اداره کنندگان هیئـت بـرای جلا بخشیدن به هیئت انجام می دن و جزء ذاتیات هیئت هم هست.


شهدای گمنام


*متأسفانه به دلیل عدم وجود چنین نگاهـی جایگاه مسجـد و هیأت، بعضاً مشاهـده می شـود تعارضی بین اینها به وجود می آید، مثلاً افـرادی که از مسجـد دفـع می شوند به سمت هیأت می روند، با این مسأله چگونه باید برخورد کرد؟

برای این که این آفتی که فرمودید، متوجه هیأت نشود که اخراجی های مسجد بروند هیأت تشکیل بدهند ضمن اینکه اینها را باید جذب کرد. ولی بهترین هایِ مساجد باید هیأت تشکیل دهند در این صورت جوان هایی که از مسجد رفته اند به خاطر هیئت به مسجد برمی گردند.

یقیناً در جوان ها یکسری هستند  که استعداد هاشان در یک هیئت فعال می شود،لکن زمانش را با زمان عبادیِ مسجد متفاوت قرار دهید به همین دلیل عدم تناسب ها پیش نمی آید. در عین حال مکان مقدس مسجد هم به عنوان مکانی برای هیأت حفظ شده است، بعد شب که در مسجد اعلام کردیم که هیئت، امشب در مسجد برگزار می شود چون هیئت اقتضائات خودش را داردکه لزوماً رعایت احوال کلیۀ مسجدی ها نباشد، می توانند انتخاب کنند و حضور پیدا نکنند. بالاخره رفتار یک عده جوان وقتی می خواهند ابراز احساسات معنوی و محبت خود در یک هیأت به نمایش بگذارند با رفتن یک عده ای که مسّن تر هستند متفاوت است آن وقت مثلاً شب شهادت امام صادق می شود، مردم می بینند که چندتا مسجد باهم جمع شدند عزاداری می کنند و بیرق عزا را بالا آوردن و بی ریا عزاداری می کنند آنوقت جوانی می آید و نوحه جواب می دهد و اشکی می ریزد و... . این یک تاثیری ماندگاری در ذهن او ایجاد می کند که هیچ مسجدی نمی تواند چنین کاری کند.

 

*این که مکان هیئت متغیـر باشد، آیا باعث از دست دادن یکسری مستمعین که عادت به مکان ثابت دارند، نمی شود؟

شمـا نبایـد به هر قیمتـی جمعیـت خودتان را افزایش دهید جمعیت مراسم هفتگی خودتان را لازم نیست به هر قیمتی افزایش دهید مهم این است یک گروه پایه ثابت قوی داشته باشید آن وقت این گروه پایه ی ثابت قوی آثار خودشان را در شهر به جا می گذارند، چه برسد به محله بعد مراسم های ویژۀ خود را جای ثابت قرار دهید که بتوانند افراد زیادی بیایند، دیگر دهه گیری های خودتان را سیار نگذارید، یک جا قرار دهید، دقت فرمودید، و الا در یک منطقه سیار بودن هئیت خیلی تقویت کننده است بالاخره ریزش های دارید، ولی شبکۀ هئیت شروع کرده به فعالیت کردن، یعنی بیسـت جوان اصـلی شمـا شـروع می کنند به صدا زدن هم دیگر، باید سرشاخه های جوانان منطقه را جذب هیئت کنیم.

اینطوری خود سرشاخه، موجب جذب چند نفر دیگر به سمت هیئت می شود لکن اگر هئیت شما ثابت شود، این فعالیت ها حذف می شوند، این فعالیت برای ایجاد یک شبکۀ اجتماعی صورت نمی گیرد و این خود یک جور تضعیف عضلات یک هئیت است. لذا شما مطمئن باشید این ریزش ها در دراز مدت جای خودش را به رویش های خیلی خوبی خواهند داد.


*برخـی افراد هیئات را صرفاً یک جلسۀ عزاداری می دانند که برای مخاطبان عام برگزار می شود و قائل به کار تشکیلاتی و معرفتی برای کادر نیستند، نظر شما در این مورد چیست؟

نباید مراسم را با هیئت قاطی کنند. مراسـم یعنی یک جلسـه با شکـوه و بزرگ ولی هیئـت یعنی یـک گـروه تـشکیلاتـی، که فعالیـت های خـاص انجام می دهد. برگزاری مراسم را اصل نگیرید آن حواشی ای که تربیت کنندۀ نیرو است از مقدمات و مؤخرات لوازم که باید باشد. آنها خیلی تربیت کننده اند.

آدم برای شمـا تربیـت می کنـد به طـوری که آنهایی که پای کار هیأت اند یک سری نقش های باریک را در هیئت ایفا می کنند. باید دلبری کنند، رفاقت کنند، آدم حلقۀ اول و دومشون را بشناسند، با آنها جلسات برگزار کننـد، اینهـا کار تربیتـی با دیگـران بتوانند انجام دهند.

 اینها فعالیتهایی است که باید انجام بشه در هیئت. ما خودمان که قبلاً بیشتر برای هیأت در قم وقت می گذاشتیم کار تشکیلاتی هیأتی انجام می دادیم. برای اینکه هیئت رو جمعه شب ها را بیندازیم برای خادمین هیئت (اعضای کادر) پنج شنبه ها عصر نهج البلاغه و کتاب شهید مطهری درس می دادیم، یعنی اونجا کار مطالعاتی داشتیم خیلی از خاطـراتی که مـن نقـل می کنــم از بچه های اون جلسه است.در مسجـد ارم جلسـۀ  انسـان شـناسـی داشتیم و معتقدم این فعالیت های فکری است که باعث قوام هیئت می شود و آدم های اصلی هیئت باید آدم هایی باشند که متفکرانه دور هم جمع شوند.

 

الآن هم یک گروه از بچه های هیئت  دارند کار پژوهشی می کنند. و هفت هشت تا کتاب بیرون آوردند،دور همدیگر می نشینند، فکر می کنند، مطالعه می کنند، کار پژوهشی   می کنند  بعد می روند هیئت دستی به سینه هم می زنند  اینها باید انجام بگیرد.

 البته غیر از کار تعلیمی   برای  کادر هیئت، کار تربیتی علی حده هم لازم است. و این کار تربیتی،  بخشی از آن در متن همین فعالیتی است که برای برگزاری هیئت انجام می دهند یا تعاملی که با مسئولین هیئت انجام می دهند، یا زحمت مضاعفی که می کشند و یا از خود گذشتگـی هایـی که در جریـان برقراری هیئت دارند.

از لحاظ انقلابی و اجتماعی هم تنها یا مهمترین دسته ی دانشجویی که با دسته ی عزاداری اومدن داخل حماسه 9 دی بچه های هیئت دانشگاه هنر بودن. برخی از اساتید را هم آورده بودن با همون دمام یه شور خاصی در اعتراضات 9 دی ایجاد کرده بودن. 

می خواهم بگویم اگر اینها اهل هیئت  و دسته نبودن 9 دی نمی اومدن قبلاً بچه مثبت بودن ولی بچه مثبت که اهل دسته رفتن نبود.

می دونید، امام حسین(علیه السلام)  انگار گلوی انسان را باز می کند برای شعار انقلابی لذا در برخی بحران ها این ظرفیت هیئت هاست که می تواند فضا را کنترل کند.

شهدای گمنام

*حال که بحث تربیتی به میان آمد، خوب است لطفاً اشاره ایی به اقتضائات فضای تربیتی هیأت و روش های آن داشته باشید؟

اساساً روش تربیتی بیشتر وابسته به خودِ مربی است و این که چه کسی می تواند از پس چه روشی بر بیاید.

مثــلاً اون مربـی ای که مـی داند  می توانـد از عهـدۀ  نظارت دقیـق بر متربی بر بیاید اگر از عهده اش برآمد، روش بدی نیست.

و اگر شخـص دیگـری با یک روش آزادتـری به همـان اهداف رسید تعجب نکنیـد. همـان جور که آدم ها استعدادشان در تربیت شـدن متفاوت است، آدم ها استعدادشـان در تربیـت کردن هم متفاوت است.

مثـلاً می تـوان در یـک تعامـل آزاد بیـن مربـی و متربی از دو تکنیـک استفـاده کنیـم.

اول: تذکرهای به هنگام؛ حالا می توانیم بخشی از آن تصریح باشد و بخشی از آن کنایه ایی باشد. من از پسر آیت الله بهجت می پرسیدم  آقای بهجت با شما چطور برخورد  می کرد؟ ایشان گفت که اکثراً اگر می خواست یک چیزی به ما بگوید یک قصه ای به ما می فرمودند و صراحتاًً نصیحت نمی کردند.

دوم: مربی الگو باشد، با رفتار خودش فضایی را ایجاد کند که متربی خودش به عیب و حُسن خـودش پی ببرد. خودش به راهـی که بایـد برود پی ببرد. یعنی مثلاً می بینیـد بچـه ها از هم دیگـر حاضـر نیستنـد عـذر خـواهـی کننــد و رفتـار دفاعی شون بالاست.

مربی مثلاً بیاید بی مورد عذر خواهی کند و فضایی را ایجاد کند که بچه ها در آن رشد کرده و عیب خود را بفهمند و در واقع متربی ها خیلی از وقت ها حس نمی کنند که او داره مربی گری می کند. اگر ما بتوانیم همچنین فضایی را ایجاد کنیم آنوقت طیف بیشتری را تحت تأثیر قرار می دهیم  و به نتایج بهتری هم می رسیم.


*در فضای تربیتی مساجد اهواز، نظارت مربی بر متربی به عنوان یک رکن تربیتی تعریف شده و در نوع خود نتایج و ثمرات خوبی هم داشته است در این زمینه نظرتان چیست؟

اینکه می فرماییـد ایـن روش تربیتی در مساجـد در اهـواز جواب داده اسـت بایـد با مقایسـه با روشهایی که نبوده قرار ندهیم بلکه باید این روش را با مقایسه با یک روش دیگری در یک محیط دیگری قرار بدهیم بعد بیاییم ببینیم کدام بیشتر جواب می دهد.

مثلاً ما در هیئت خودمان یک تعامل آزاد را داشتیم و هر کدام از این بچه ها که می آمدند یک هیئتی بزنند، من از آنها استقبال می کردم. ما اصلا تحت پوشش قرار نمی دادیم کسی را.

خیلی از هیئت های قوی در قم هستند که یک زمانی سینه زنهای هیئت خودمان بودند. خیلی از منبری های کشوری هستند که هیئت ما می نشستند.

اما ما یک تعامل آزاد داشتیم آنقدر آزاد که الان خیلی از آنها ممکن اسـت اسمـی از هیئـت نبــرنـد. و نگویند ما کجا رشد کردیم ولی در حد ملی هیئت ما تأثیر گذار بوده. چون ما فضای باز را سعی کردیم رعایت کنیم.

مثلاً یکی از بچه های هیئت که یه هیئت کنار هیئت ما زده بود و همه ی بچه ها با او احساس رقابت می کردند رفت یک نشریه زد و بعد آمد با ما مصاحبه  کرد، بچه های ما حرصشان در می آمد بعد من می گفتم مگر چه اشکالی دارد دیگران تقویت بشوند.یعنی جفتشان احساس رقابت می کردند. ولی جفتشان سر ما توافق داشتند ولی ما با آنها یک تعامل آزاد داشتیم.

من این روش رو می پسندم هرچند  روشهای دیگر رو نفی نمی کنم ولی در فضای سیره ای و روایی، زیاد چیزی شبیه به نظارت رو پیدا نمی کنیم.

بعضی از بزرگان هم که یک روش را اتخاذ می کنند به این شرط است که بتوانند از پس روششان بر بیایند خیلی از آفتهایشان را بگیرند، دقت نظر را اعمال کنند پس موفق هستند . یعنی حساب خیلی از چیزها را حتماً می کنند لذا می بینید سیره عملی آقای بهجت با سیـره عملی آقای قاضـی فـرق می کند این یک جور است و روش آقای طباطبائی با هر دو فرق می کند آنجور دیگری است.

لذا مربیان باید آگاه باشند که چه روشی دارند. ولـی یـک روش میانگینی که خصوصا آدم بخواهد اتخاذ کند برای طیف های عمومی تر و گسترده تر، باید این تعامل آزاد را در نظر بگیرد.

 

*بعنوان سؤال پایانی، دغدغه ای را مطرح می کنم و آن، اینکه در جهت تقویـت مدیریت فرهنگی  روحانیـون و فعالان مذهبـی چه باید کرد؟

در زمینه مدیریت فرهنگی باید دانش تولید شود، دانشگاه زده شود، رسمی شود،  حتی برای روحانیون. با یک عددکتاب در مورد مدیریت فـرهنگـی، نمی شـود این علـم را گستـرش داد. مـدیریـت فرهنگـی ای که منجـر به تربیـت نیـرو شـودرا باید تولید کنیم و تا الان هرچه که هست کار شخصی و ارتکازی افراد بوده است. ایده های زیادی در این زمینه داریم ولی غیر از یک ترم تدریس چیزه دیگری محصولش نبوده است.

منتهی پیشنهاد دارم یک گرایش شود مدیریت با گرایش فرهنگی؛ مثـلاً یکـی از دانشجـوهای خـودم مـوضـوع پایـان نامـه خـودش رو ”مدیریت هیئتهای فرهنگی”  قرار داده و یک پایـان نامه دیـگر با موضـوع "مدیریت معنوی” و با برداشت از سیره امام حسین (علیه السلام) در کربلا داشته ایم.

*باتشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید...

 

ماهنامه روضه