مؤمن حقيقى از دیدگاه امام سجاد(ع)
«ظاهر و باطن» مقولهای است که گستره آن بسیاری از اعمال و عبادات انسان مومن را فرا می گیرد و مناسب است در این میان مومن حقیقت خویش را می یابد. آیت الله سیدمحمدمحسن حسینی طهرانی (فرزند علامه طهرانی) و از اساتید سطح عالی حوزه علمیه در کتاب اسرار ملكوت در خصوصیات مؤمن واقعی و تبیین امام معصوم(ع) از ایشان چنین می نگارد که برگزیده آن ذیلا می آید:
انسان زمانى به مقام عبوديت مى رسد كه عملش از روى اتقان باشد
مقصود از خلقت انسان وصول به مرحله فعليت و كمال است و آن همان معرفت ذات پروردگار به نحو انكشاف حقيقت ذات در سر و سويداى ضمير و قلب و تبدل و تحول نفس انسان از رتبه حيوانيت و بهيميت به حيطه و حريم خلافت اللهى مى باشد كه از او به انسان كامل و يا به عارف واصل و ولى كامل حق متعال تعبير مىشود و آن مرحله بدون طى طريق و عبور از بوادى نفس اماره و غيره و اخلاص در عمل و فعل و توجه تام به حضرت احديت امكان ندارد؛ چنانچه در آيه شريفه مىفرمايد: (و ما خَلَقتُ الجن و الإِنسَ إِلا لِيعبدونِ) [سوره الذاريات (51) آيه 56] أى ليعرفون. «من جن و انس را فقط به جهت و مقصد عبادت خلق نمودم» يعنى از مرتبه عبادت ظاهر به عبادت باطن كه تحقق به مقام عبوديت تام و صِرف العبوديه است برسند كه در اين مرتبه معرفت ذات حق به حق المعرفة و كمال المشاهده براى عبد حاصل مى شود....
بناءً علیهذا عبادتى كه انسان را به اين مقصد و مقصود برساند در راستاى اين هدف قرار گرفته و مقبول و ممضى و قابل پذيرش از ناحيه پروردگار است، و آنچه انسان را به اين رتبه نرساند مردود و مطرود و بدون ارزش و اعتبار خواهد بود؛ و اين معنى حاصل نخواهد شد مگر با اتقان در طريق و جزم در عبادت و يقين به مطلوبيت و انجاز دعوت از ناحيه پروردگار.
انسان كامل عمل به موازين و مبانى شرع را تحميل بر نفس نمى كند
شرط اصلى و محورى و حياتى متابعت از استاد كامل و عارف واصل و يا به تعبيرى استاد عام، متابعت از شرع اقدس و تطبيق امور خود با موازين و مبانى شرع است. تذكر اين نكته فوق العاده مهم است كه اين تطبيق نه از روى مراقبه و مجاهده و تكليف و تحميل نفس است، بلكه خواهى نخواهى حال او متبدل به حال و خصوصيتى مىشود كه اين جَرى و انطباق حاصل مى شود و اين مطلب از آن جهت است كه نفس او از محدوده نفوس بشرى بالكليه خارج شده است و متبدل به نفس الرحمن و ذات أقدس إله شده است و ديگر اثرى از آثار و لوازم نفوس بشرى در او موجود نيست تا بخواهد آنرا از خود دور كند و يا برخلاف ميل خود بخواهد «إطاعةًلأمر الله و انقياداً لَه» تكليفى را انجام دهد، چنانچه ما انجام مى دهيم و از آنجا كه سنت پروردگار بر ارسال رسل و إنزال كتب و شرايع و اديان است، بايد در عالم ظاهر نيز نفس عارف همان سنت و شريعت و تربيت و ادب را به أحسن وجه إعمال نمايد، كه در غير اين صورت تخلف نظام تكوين از تشريع لازم آمده و امور عالم تشريع مختل و درهم خواهد شد.
معرفى مؤمن حقيقى توسط امام سجاد(ع)
حضرت سيد الساجدين و زين العابدين على بن الحسين(ع) در بيان اين مسأله مى فرمايند: «إذا رأيتُم الرجلَ قد حسُنَ سَمتُه و هَديُه و تماوتَ فى منطقه و تخاضعَ فى حركاتِه فرويدًا لا يَغُرنكُم! فما أكثرَ مَن يُعجزُه تناولُ الدنيا و ركوبُ الحرام مِنها لِضعفِ نِيتِه و مهانتِه و جُبنِ قلبِه، فنصَب الدينَ فَخا لَها، فهو لا يَزالُ يَختلُ الناسَ بظاهرِه، فإن تَمكنَ من حرامٍ اقتحَمَه. وإذا وجَدتموه يَعِف عن المالِ الحرامِ فرويدًا لا يَغُرنكم! فإن شهواتِ الخلقِ مختلِفةٌ، فما أكثَر مَن يَنبُوا عن المالِ الحرامِ و إن كَثُر، و يَحمِلُ نَفسَه علَى شَوهاءَ قبيحَةٍ، فيَأتى مِنها مُحرمًا. فإذا وجَدتُموه يَعِف عن ذلكَ فرويدًا لا يَغرنكُم! حتى تَنظروا ما عقدَةُ عقلِه، فَما أكثَر من تَرَك ذلك أجمَع ثُم لا يَرجِع إلى عقلٍ متين فيَكونُ ما يفسدُه بجهلِه أكثَر مِما يُصلحه بعقلِه. فإذا وَجدتُم عقلَه متينًا فرويدًا لا يغُرنكُم! حتى تَنظُروا أ مع هواهُ يَكونُ علَى عقلِه أم يَكونَ مع عقله علَى هَواهُ؟ و كيفَ مَحبته للرياسات الباطِلة و زُهدُه فيها، فإن فى الناس مَن خسرَ الدنيا و الآخرةِ فيَترُكُ الدنيا لِلدنيا، و يَرَى أن لَذة الرياسة الباطلة أفضَلُ مِن لَذةِ الأموالِ و النعَم المباحة المُحللةِ؛ فيَترُكُ ذلك أجمَعَ طَلبًا للرياسةِ حتى إذا قيلَ لَه اتقِ اللَهَ أخَذَتهُ العزةُ بالاثمِ فَحسبُه جهنمُ و لبئس المِهادُ. فهُو يخبطُ خَبطَ عشواءَ يقودُه أولُ باطلٍ إلى أبعدِ غاياتِ الخسارةِ و يَمدهُ رَبه بَعد طَلبِه لما لا يقدِر عليهِ فى طُغيانِه. فهو يُحل ما حرمَ اللهُ و يحَرم ما أحل اللَهُ، لا يبالِى ما فات مِن دينه إذا سَلِمَت له رياستُه التى قد شَقِىَ مِن أجلها، فاولئك الذِين غَضِبَ اللهُ عليهم و لَعنَهم و أعَد لَهُم عَذابًا مُهينًا. ولكن الرجُلَ كل الرجلِ نعمَ الرجلُ هو الذى جَعلَ هواهُ تَبَعًا لأمرِاللَهِ و قواهُ مَبذولَةً فى رضَى اللَهِ، يَرى الذل مع الحق أقربَ إلى عز الأبَد مِن العز فى الباطل، و يَعلَمُ أن قليلَ ما يحتَمِلُه من ضرائها يؤديهِ إلى دوامِ النعيمِ فى دار لا تَبيدُ و لا تَنفَذُ، و أن كثير ما يَلحَقُه مِن سرائها إن اتبعَ هَواهُ يُؤديهِ إلى عذابٍ لا انقطاعَ له و لا يَزول. فذلكم الرجلُ نعم الرجلُ؛ فبه فتَمسكوا و بسُنتِه فاقتَدوا و إلى ربكم فيه فتوسلوا فإنهُ لا ترد دعوةٌ و لا يُخَيب له طَلَبةٌ.»
«اگر مردى را ببينيد كه طريقه و روش او نيكوست و گفتار خود را آهسته و آرام نموده و سخن خود را ضعيف و ملايم نشان دهد و در كارها و حركاتش خود را خاضع و فروتن جلوه دهد، فوراً به او گرايش پيدا نكنيد! دست نگاه داريد، توقف كنيد كه شما را گول نزند! زيرا چه بسيار كسانى هستند كه به علت سستى نيت و پستى هويت و ترسو بودن، دلشان از رسيدن به دنيا و ارتكاب كارهاى حرام عاجز مانده اند و بدين جهت دين را دام وصول به دنيا و وسيله صيد وصول به ماديات و شهوات قرار مى دهند؛ مردم را به ظاهر آراسته خود مى فريبند و چنانچه به چيز حرامى دست يابند با تمام مشقت و تكلف خود را بدان مى رسانند و دست مى آلايند.
و اگر ديديد كه آن مرد از مال حرام اجتناب مى ورزد و دست بدان نمى آلايد پس باز صبر كنيد! و در گرايش به او مبادرت نكنيد كه شما را فريب ندهد! چون خواستهها و تمايلات نفسانى مردم مختلف است؛ زيرا كه چه بسيارى از مردم از به دست آوردن مال حرام گرچه فراوان باشد دورى مى كنند، وليكن اراده خود را از راه زنا و اعمال شنيعه باز نمى دارند، و نفس خود را بر ورود بر يك زن زشت كريه المنظر فرود آورده و از راه حرام با او آميزش مى كنند.
و اگر آن مرد را چنين يافتيد كه از اين عمل زشت هم دورى مى كند باز شكيبا باشيد! و در گرايش به او شتاب نكنيد كه مبادا شما را گول زند! تا خوب بنگريد كه گره و بستگى عقلانى او چطور است؟ و مركز تصميم گيرى تفكيرى او چگونه است؟ چون بسيارى از مردم هستند كه از روى آوردن به دنيا و ارتكاب محرمات و وصول به اموال حرام و اعمال آميزش جنسى خوددارى نموده و عفت به خرج مى دهند، وليكن داراى عقل متين و فكرى استوار نيستند و بنابراين مفسده كارهایى را كه انجام مى دهند بيش از مصلحت آن است؛ چون بر پايه جهالتى كه دارند مفسدهاى مى آفرينند بيشتر از مصلحتى كه پديده عقل و درايتشان است.
و اگر عقل او را نيز متين و استوار يافتيد باز زود اقدام بر پيروى و تبعيت نكنيد! تا آنكه او را بنگريد كه آيا با هواى نفس خود متحد شده و برعليه عقلش قيام كرده است؟ و يا آنكه با عقلش متحد شده و با هم بر عليه هواى نفس اماره به پا خاسته اند؟ و ديگر ببينيد كه آيا نسبت به رياستهاى باطله دنيويه اشتياق و رغبت دارد، يا آنكه بىرغبت و ميل است؟ چون در ميان توده مردم افرادى يافت مى شوند كه هم دنيا و هم آخرت هر دو را باخته اند؛ دنيا را براى وصول به دنيا ترك گفته اند و پنداشته اند كه لذت رياستهاى باطل از لذت اموال حرام و نعمتهاى مباح و حلال بيشتر است، و بنابراين براى نيل به رياستهاى باطل از همه اينها گذشته اند و اگر به آنها گفته شود: از خدا بپرهيز! مقام خودخواهى و عزت كاذب او را به گناه مى كشد؛ پس جهنم براى او بس است و حقاً بد جايگاهى است.
اين چنين فردى چون آدم يك چشمى پيوسته در امور بدون بصيرت و درايت است، و اولين گامى كه به باطل بردارد او را به آخرين مراتب خسران و زيان مىكشاند. و پس از آنكه نمىتواند به منويات خود برسد، پروردگارش او را در طغيان و سركشى ممتد مىبرد، و در اين صورت آنچه را خدا حرام كرده است حلال مىشمرد، و آنچه را خدا حلال كرده حرام مى شمرد؛ و اگر رياست باطلش كه به دنبالش مى رود و براى وصول به آن خود را به مهالك انداخته و به شقاوت رسانده است سالم بماند، باكى در از بين رفتن دينش ندارد؛ پس اين افراد كسانى هستند كه خدا بر آنها غضب نموده و به آنان صلاى دورباش زده و عذاب ذلت آميز و تحقيرانگيز برايشان مهيا ساخته است.
وليكن مرد، تمام مرد، نيكو مرد آن كسى است كه هواى نفس و درخواست خود را تابع امر خدا نموده است و قواى خود را در راه رضاى خدا مبذول داشته است؛ و ذلت را با وجودِ داشتن حق، به عزت ابديه نزديكتر مى يابد از عزتى كه با باطل به دست مىآيد. و به يقين مى داند كه گرفتاريهاى كم و ناچيز دنيا كه براى رضاى خدا آنها را تحمل مى كند، او را به دوام نعمتهاى ابديه خداوند در بهشتى كه خرابى و فناء و نيستى ندارد خواهد رسانيد. و نيز مى داند كه اگر از هواى نفس اماره خود پيروى كند بسيارى از خوشىهایى كه در دنيا مى برد او را به عذاب ابديه خداوند كه زوال و انقطاع ندارد خواهد كشانيد. پس بنابراين بدانيد كه مرد تمام عيار چنين مردى است؛ مرد نيكو، پسنديده و استوار چنين مردى است؛ پس حتماً به او تمسك كنيد و بر رويه و منهاج و سيره او اقتدا نمائيد و به وسيله او بسوى پروردگارتان متوسل شويد! چون درخواست و دعاى او رد نمى شود و طلب و خواهش او دچار حِرمان نمى گردد.»
امام سجاد(ع) راه شناسائى افراد را معاشرت و مراوده با آنها مى داند
در اين روايت شريفه حضرت سجاد(ع) به خوبى از نقاط ضعف و امور سلبيه در يك چنين فردى پرده برمى دارند و مطلب را بر محور حب و نفع شخصى و رعايت مصالح فردى و حفظ شخصيت و انانيت در ارتباطات اجتماعى و معاشرت با افراد قرار مى دهند. معاشرت و مراوده و مصاحبت با اين افراد انسان را به مسائل باطنى آنها و اسرار مخفيه در نفوس ايشان آشنا مى سازد، و اين همان مطلبى است كه تمام بزرگان راه و مربيان اخلاق بدين مسأله هشدار داده اند و ما را برحذر داشته اند و از خطر اين دام سخن رانده اند و حجت را بر همه ما تمام كردهاند و جاى هيچ گونه عذر و بهانه اى باقى نگذاشته اند.
/م118