فرزند بیشتر، برکت بیشتر یا فقر بیشتر؟

کد خبر: 13305
اولین سؤالی که در مواجه شدن با فرزندآوری بیشتر پدید می‌آید آن است که آیا در نظام اقتصادی موجود و معاشی که بر سر سفره‌ی ایرانی‌ها پدید آمده است مسئله‌ی مثل فرزند آوری بیشتر می‌تواند موضوعیت داشته باشد؟ جواب به این پرسش در بررسی متن خود سؤال پاسخ داده می‌شود. زیرا که ابتدا باید بررسی کرد آیا نگاه به کودکان نگاهی برکت مبنا است و یا سود بنیان.
وارث: ایران اسلامی به عنوان اصلی‌ترین پایگاه شیعیان جهان همواره گرفتار کشاکشی مابین فرهنگ ناب برآمده از خاستگاه ایرانی - اسلامی و فرهنگ تهاجمی از خاستگاه غرب بوده است. گاه این تهاجم از جانب بیگانگان بوده است و گاه از جانب ایرانیان ناآگاه اما هرچه مبدأ این تهاجمات باشد در نهایت تأثیر سو و منفی بر روی فرهنگ ایرانی اسلامی می‌گذارد. غربی کردن جامعه‌ی ایران بیش از هر چیز کانون خانواده را تحت شعاع خود قرار داده است. و زمانی که خانواده غربی شود این کودکان و فرزندان آن خانواده هستند که اولین گزند را از این امر نا به هنجار به خود می‌گیرند.

زایشگاه تفکر فرزند بیشتر فقر بیشتر
از ابتدای انقلاب اسلامی ایران گروهک‌های سکولار در خارج و یا داخل ایران به فعالیت‌های تبلیغی خویش  پرداخته‌اند این گروه‌ها که گاه با پوشیدن پوستین اسلام تا بدنه‌ی اصلی قوای سه‌گانه نیز نفوذ کرده‌اند اقداماتی را سبب شده‌اند که این اقدامات نه خاستگاه ایرانی دارد و نه خاستگاه اسلامی از آن بر می‌آید. یکی از این اقدامات سکولاریزه کردن تفکر و فرهنگ مردم از راه تبلیغ مبانی لیبرالیسم در ایران است. این گروه‌های غرب‌زده که پیش‌تر با جا انداختن فرهنگ اشرافی گری صدماتی را به بدنه‌ی فرهنگ دینی مردم وارد کرده بوده‌اند با واردکردن گزاره‌هایی مانند جامعه‌ی مدنی از راه جدایی دین از سیاست، خواسته یا ناخواسته باعث بسط تفکر تفرد گرایی در ایران شده‌اند. جدایی دین از سیاست که در مراحل بعدی خود منجر به جدایی دین از تمام ارکان زندگی می‌شود، باعث آن می‌گردد که شعله‌ی روحیه خیرخواهی و عاقبت‌اندیشی در دل مردم کم فروغ شده و به جای آن زبانه‌های آتش منفعت‌طلبی، حرص و طمع شعله‌ور گردد.

یکی از اصلی‌ترین مظاهر تقابل دیدگاه دینی و سکولار در ایران را می‌توان در مسئله‌ی فرزند آوری جست و جو کرد. در این بزنگاه اسلام با نگاه برکت مبنا به مسئله‌ی فرزندان آن‌ها را علاوه بر برکت و مایه‌ی حیات و بقا جامعه عناصر آینده سازی می‌بیند که رشد و سعادت یک جامعه در گرو رشد و سعادت آنان است. این دیدگاه در تقابل دیدگاه سکولاری است که فرزندان بار مالی مضاعف تلقی شده که وبال گردن خانواده می‌باشند.

فرزند بابرکت
در جبهه مذهبی با بن‌مایه‌ای که از آموزه‌های دینی گرفته‌اند و با غایتی که از سبک زندگی متعالی برای خویش ترسیم می‌کنند، با استناد به احادیث و روایات به تبلیغ و انجام فریضه‌ی فرزند آوری می‌پردازند، زیرا این گروه اعتقاد دارند که مبنای مادی زندگی آنان رزق و روزی تعیین گشته از طرف حق باری تعالی است و نسبت به صدق گفتار پیامبر صله الله علیه و آله مبنی بر آن که «خانه‌ای که در آن بچه نیست، برکت در آن نیست» اعتقاد راسخ دارند. در اسلام به سبب آن که برای هر فرد وظیفه‌ی تعیین شده است در چهارچوب خانواده نیز هر نفر مسئولیت و حقوق مجزای خویش را دارد. بر اساس این تفکر فطرت شناسانه و قانون‌مندانه‌ی که در دین اسلام وجود دارد زمانی که افراد خانواده در جایگاه خویش قرار گیرند دیگر نه تنها کودکان مزاحم خانواده نیستند بلکه آن‌ها باعث بقا و برکت خانواده می‌شوند. در تفکر دینی کودکان باعث تنگ‌دستی نیستند به طوری که در سوره‌ی اسراء آیه 31 خداوند تفکری را که در آن کودکان به عنوان بار مالی مضاعف و فقر می‌شود را شماتت می‌کند می‌گوید:
و از بیم تنگ‌دستی فرزندان خود را نکشید، ماییم که به آن‌ها و شما روزی می‌بخشیم. آری، کشتن آنان همواره خطایی بزرگ است.

فرزند بی‌برکت
در برابر این گروه که معاش خود را در آنچه خدا مقدر کرده است می‌پندارند گروه دومی قرار می‌گیرند که در نتیجه‌ی تفکر تفرد گرایی و سکولاریسم به سمتی رفته‌اند که بانک و نظام مالی را به عنوان خدای خویش برگزیده و خود را وام‌دار آن می‌پندارند. برایند این تفکر آن می‌شود که فرد به فرزند به عنوان المانی مزاحم در مال‌اندوزی بنگرد که تولد آن نتیجه‌ی جز بیشتر وام‌دار کردن خانواده به سیستم های اقتصادی و به طبع آن فشار مالی مضاعف ندارد. این‌چنین افرادی با این تفکر به سبب سبک زندگی که برگزیده‌اند فرزند بیشتر را مقابل فقر بیشتر قرار می‌دهد زیرا که در سبک زندگی ماشینی که نیل رسیدن رفاه مادی مبنا قرار می‌گیرد، راه و روشی پایه‌گذاری می‌گردد که در آن اعضای خانواده به سبب تفرد گرایی از یکدیگر جدا افتاده‌اند و نه در یک نظام واحد همراه هم باشند.

به موجب شکل‌گیری خانواده‌های منفرد است که شغل افراد از زندگی و تفریح آنان منفک گشته و اعضای خانواده فرد به فرد تنها به فکر خویش و طمع‌ها و تمناهای مادی خویش‌اند. در این نسل یعنی نسل تفردگرایان فرزندها هر یک نه شیرینی زندگی و نه حتی هدف و غایت تشکیل خانواده‌اند بلکه فرزندان آفت‌های هستند که بار مالی مضاعفی را به خانواده تحمیل می‌کنند. این تفکر که خاستگاه خود را از نظام سرمایه‌داری و تفکر وام‌دار بودن گرفته است اکنون در ایران اسلامی به سبب سال‌ها سیاست‌گذاری نادرست ریشه دوانده است و به یکی از معضلات جدی تبدیل کشته است.

امید است با  بصیرتی که مردم ایران از خود نشان می‌دهند در آینده‌ی نه چندان دور شاهد بازگشت سبک زندگی اسلامی باشیم که در آن همدلی و آسایش باعث برکت رزق و رفاه گردد و نه آنکه وام‌دار بودن و تفرد مبنای زندگی افراد قرار گیرد.

منبع: متن زندگی

/م118