یازدهمین کنگره " شعر خانگی " در هیئت انصارالعباس(ع) برگزار شد +گزارش تصویری

کد خبر: 13416
این مراسم با حضور مداحان اهل بیت(ع) حاج حسن خلج، جاج علی انسانی، حاج مصطفی روحانی، حاج ابوالفضل بختیاری، حاج احد قدمی و شاعران اهل بیت(ع) حاج سید محمد جوادی، حاج محمد صمیمی، صابر خراسانی،محمد بیابانی و دیگر شاعران اهل بیت(ع) همراه بود.

به گزارش وارث: یازدهمین کنگره خانگی شعر "حضرت علی اکبر(ع)،حضرت لیلا(س)،حضرت صاحب الزمان(عج) "باحضور و شعرخوانی شاعران برجسته آئینی کشور از سوی هیأت انصارالعباس(ع) در منزل حاج حسن خلج برگزار شد.

این مراسم؛ با حضور مداحان اهل بیت(ع) حاج حسن خلج، جاج علی انسانی، حاج مصطفی روحانی، حاج ابوالفضل بختیاری، حاج احد قدمی و شاعران اهل بیت(ع) حاج سید محمد جوادی، حاج محمد صمیمی، صابر خراسانی،محمد بیابانی و دیگر شاعران اهل بیت(ع) همراه بود.


شعر خوانده شده توسط حاج علی انسانی: 

چه شود شبی به جوار خود بکشانی و بنشانی ام

زخمی که آوردم به خود ته جرعه ای بچشانی ام

همه فخر و عترت من تویی به حضور و خلوت من بیا

تو ولی نعمت من..تویی سر سفره ای نکشانی ام

در دیگری بنما که من به کجا روم چو برانی ام       

...

چه کنم اگر سر پیری ام به غلامی ات نپذیری ام

به کجا روم به که دل دهم

منم و به گوشه مامنت من و توشه خوشه ز خرمنت

چو غبارم و روی دامنت چو غبارم و تو نشانی ام

...

به فدای کاکل اکبرت..به فدای حنجر اکبرت

به کبودی تن دخترت..

به فدای خشکی حنجرت..سر بی تنت تن بی سرت

به نگاه آخر خواهرت..


شعر خوانده شده توسط حامد تجلی:

وصی بلافصل خاتم علی است

قسیم بهشت و جهنم علی است

ز گهواره تا گور عشقم علی است

و استاد عیسی بن مریم علی است

شروع سخن .. اسم اعظم علی است

هر آنچه اراده کند آن شود

قبار قدم هاش سلمان شود

و خال لبش کل قرآن شود

بنا بود اگر ایزد انسان شود

فقط یک نفر میشد آن هم علی است

هر انچه اراده کند آن شود

قبار قدم هاش سلمان شود

و خال لبش کل قرآن شود

بنا بود اگر ایزد انسان شود

فقط یک نفر میشد آن هم علی است

چند بیت هم تقدیم به حضرت علی اکبر(ع):

در آن وادی که میخوانند اهل آسمان از تو

به جانش لرزه می افتد اگر گوید زبان از تو

رها شد گیسویت شب شد

رخت رو گشت صبح آمد

زمین نقشی ندارد پس پدید آمد زمان از تو

شب میلاد تا معراج به اغوش پدر رفتی

عجب اوجی که جانم بوده است کل کهکشان از تو

به دنیا آمدی درهای جنت یک به یک وا شد

گرفته اعتبارش را مفاتیح الجنان از تو

منم تسلیم حکم قاطع ابرو و مژگانت

بیا صیاد جان از من بزن تیرو کمان از تو

جوانم آرزو دارم کنم وقفت جوانی را

بگیرم حاجتم را کاش در روز جوان از تو

به قدری لحن تو در خاطر هر ماذنه مانده است

که صحبت میکند انگار بانگ هر اذان از تو

خدا عباس(ع) را استاد و رزمت کرده اینگونه میان پهلوانی ساخت قهرمان از تو

چنان از هر نظر همچون نبی بودی

که حیرانم که تو داری یا که او دارد نشان از تو..


کلیک کنید

/ف104